شاگرد استاد سلمانی دلش برای استاد سلمانی هم که حوصله همچنین
پادشاه سوخت. کارهایی رو نداشت، سرشاگرد داد زد:
اوستا ... بی خود ...!
اگه اجازه بدین لازم نکرده
من موهای این شما دلسوزی کنی!
آقا رو کوتاه میکنم؛ راه بنداز
هورا من اومدم توی مجله
استاد سلمانی قاطی کرد و با شاگردش
حرف آخر رو زد.
تو غلط میکنی ...
یا مثل بچه آدم کارت رو
میکنی یاد دیگه شاگرد من
نیستی و اخراجی ...
شاگرد انتخابش رو کرد و در راه خدا
موهای مرد ژولیده را با دقت کوتاه کرد.
ای آقا ...
از آدمهای
مانند دنبال پول پرست بهم
پادشاه میگردیم میآد ... خدا
هر کی اونو پیدا کنه بزرگه ...
کلی جواهر و طلا
بهش میدیم ...
راضی نبودم که تو
کارت رو از
ب
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 140صفحه 19