به طوری که هرکاری
میکند نمیتواند از تیررس
چشم تیزبین پدر و مادر محترم پنهان شود. با این
حساب، پسرک بیچاره که در دوران پر اشتباه نوجوانی به سر
میبرد همواره در منزل نقش مهمّی را بازی میکند و پدر و مادر که دوران
پر اشتباه نوجوانی را پشت سر گذاشتهاند در نقش قاضی و دادستان ظاهر میشوند و
حسابی به پسر میخی توجه میکنند. این توجه مراحل و مراتب گوناگونی دارد که از این قرار
است:
1-توجّه نگاهی: در این مرتبه از توجّه ،بزرگترهای خانه ابروهایشان را در هم گره کرده
و با خشم به سر تا پای پسر میخی نگاه میکنند. این مرتبه از توجّه خسارات بسیار کمی به
همراه دارد. به شرط اینکه پسر میخی مجبور نشود دقایقی بعد شلوارش را روی بند رخت
آویزان کند.
2-توجه زبانی: در این مرحله پدر و مادر علاوه بر ابروها، از زبان پر مهر و محبتشان
نیز برای توجه به پسر میخی استفاده میکنند. در این مرحله پسر آقای میخی میتواند
شباهتهای خود و انواع حیوانات وحشی و اهلی را کشف کند و با همذات پنداری با
آنان به شناخت بهتری از خود دست پیدا کند، هر چند که پسر آقای میخی قدر
این موقعیت را نمیداند و ترجیح میدهد که پدر و مادرش او را به نام خودش صدا
بزنند.
3-توجّه دستی: در این مرحله پدر و مادر برای توجّه بیشتر به فرزندشان او را
با دست مورد توجّه قرار میدهند و برای توجه بیشتر، گاهی از چوب و کمربند و
باقی لوازم کمک آموزشی هم استفاده میکنند. در نتیجه کلیّۀ لوازم تربیت بدنی
برای پسر آقای میخی در خانه فراهم است امّا این پسرۀ چشم سفید که چهار
تا کلمه یا کلاس در مدرسه یاد گرفته است مرتّب میگوید که تربیت بدنی
معنای دیگری دارد و هیچ ربطی به این لوازم کمک آموزشی ندارد.
حالا خودتان قضاوت کنید؛ با این همه توجّه، پسر آقای میخی به سردبیر
مجلّه تلفن میکند و میگوید که پدر و مادرش نسبت به پیشرفتها و
موفّقیّتهای او بیتوجّه هستند.
آخر عزیز من! چه پیشرفتی؟ چه موفقیتی؟ حالا مثلاً پسره دو تا بیست
الکی توی مدرسه گرفته، خیال میکند که شاهکار کرده است. مدال گرفتن
در این ورزشهای لگدپرانی یا مقام آوردن در رشتههای هنری هم شد
موفّقیّت؟بچّههای مردم توی زیرزمین خانهشان انرژی هستهای درست میکنند
آن وقت این پسره به خاطر همین چیزهای معمولی توقّع دارد که پدر و
مادرش روی سر حلوا حلوایش کنند! آن هم در این شرایط بحرانی!
ادامه دارد.....
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 150صفحه 25