میخکی یخ کله
ماجراهای آقای میخی
قسمت دوم
IN GHESMAT
خواستههای بیجای پسر آقای میخی
هفتۀ گذشته در بحثی کاملاً کارشناسانه دربارۀ موضوع پیچیدۀ عشق در قبل از ازدواج و بعد از ازدواج، شما
خوانندگان گرا میرا با شرایط کاملاً طبیعی و منطقی خانۀ آقای میخی اینها آشنا کردیم.
در این شرایط کاملاً طبیعی و منطقی و البته بحرانی،
پسر آقای میخی که در سن بحرانی نوجوانی
قرار دارد از پدر و مادرش توقّعاتی
دارد که از دیدگاه کارشناسانۀ
ما کاملاً بیجاست.
پسر آقای میخی
احساس میکند به چشم
پدر و مادرش نمیآید و
پدر و مادر نسبت به خواستها
و نیازهای او بیتوجّه هستند. البته
این تصوّر پسر آقای میخی اصلاً تصور
درستی نیست چرا که او در برخی از
موارد خیلی هم گل درشت به چشم پدر
و مادرش میآید، مثلاً:
1- وقتی نمره کم میگیرد.
2- وقتی ناظم مدرسه به پدر یا مادرش
تلفن میزند.
3- وقتی همسایهها از او شکایت میکنند.
4- وقتی شیشۀ یکی از همسایهها میشکند.
5- وقتی که یک خرابکاری به بار میآید.
6- وقتی که اصلاً هیچ خرابکاری خاصّی به بار نمیآید.
والبته7- باقی موارد.
در تمامی موارد بالا، پسر آقای میخی مثل سوزن ته گرد در
چشم پدر و مادرش فرو میرود و خیلی بد به چشم میآید،
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 150صفحه 24