مجله نوجوان 150 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 150 صفحه 12

داستان دنباله دار جنگل فرشتگان قسمت پنجم لیلا بیگلری خانم گیبسون در حالی که یک لیوان شربت را به هم می­زد آقای گیبسون را کنار زد و به سمت کاناپه رفت. سر کتی را به آرامی بلند کرد و کمی شربت به او داد تا بخورد. بعد به آقای گیبسون که دستپاچه ایستاده بود، نگاه شماتت باری کرد. آقای گیبسون گفت: من فقط پرسیدم... خانم گیبسون پرید در حرف آقای گیبسون و گفت :اگه وقتی غش کرد روی یکی از اون آشغالها می­افتاد و سرش به جایی می­خورد می­خواستی چه کار کنی؟ آقای گیبسون خواست جوابی بدهد ولی خانم گیبسون اجازه نداد. کتی با خوردن شربت کمی به حال آمد. خواست از جایش بلند شود ولی خانم گیبسون او را آرام کرد و گفت: نگران نباش دخترجون. کتی کمی به دور و برش نگاه کرد و با بی­حالی پرسید: من کجام؟ چی شده؟ و خانم گیبسون توضیح داد که کتی با دیدن آقای گیبسون ترسیده و در کارگاه غش کرده است و بعد پرسید که کتی در آنجا چه کار داشته است. کتی با همان حال بی­حالی گفت: من دنبال آقای گیبسون می­گردم. شما می­شناسیدش؟ خانم گیبسون باز هم با نگاهی شماتت بار به آقای گیبسون گفت: چه جورم! حالا با این آقای گیبسون چی کار داری؟ کتی برای خانم گیبسون کلّ داستان را تعریف کرد و در آخر پرسید: می­خوام بدونم چرا آقای گیبسون اصرار داشت که مادر من دکتره؟ در همین لحظه صدای ترمز شدید ماشین از بیرون خانه شنیده شد. بعد صدای قدمهای چند آدم که خیلی عجله داشتند تا پشت در خانه آمد و صدای کوبیده شدن در بلند شد. کتی روی کاناپه دراز کشیده بود. او صدای پدرش را شنید که با خانم و آقای گیبسون حرف می­زد. پدر پرسید: الان اینجاست؟ وقتی خانم گیبسون با علامت سر تأیید کرد. پدر کتی نگاهی به مادر کتی کرد و هر دو لبخند زدند. آقا و خانم گیبسون راه را برای ورود پدر و مادر کتی باز کردند و آنها با عجله وارد خانه شدند ولی روی کاناپه به جز پتویی که خانم گیبسون برای کتی آورده بود، چیزی ندیدند. خانم گیبسون با دیدن جای خالی کتی گفت: الان همین جا... و آقای گیبسون پرید در حرف او: حتماً از در پشتی فرار کرده. پیش ازآنکه آنها بخواهند به دنبال کتی بروند نوری قرمز تمام خانه را در بر گرفت و صدایی که از بلندگو

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 150صفحه 12