پاداش وزیر
یکی از ندیمان هارون الرشید، بهلول را در گوشۀ خرابهای دید و
گفت: «چرا اینجا نشستهای؟ برخیز و نزد وزیر خلیفه برو که به هر دیوانه، پنج
درم پاداش میدهد!»
بهلول خندید و گفت: «اگر راست میگویی، تو برو که به تو ده درم خواهد داد!»
ادعای پوچ
مردی ابله، ادّعای پیامبری کرد. او را گرفتند و نزد حاکم بردند.حاکم گفت: «این چه ادعای پوچی است که
داری؟! حال فرمان میدهم تو را به مجازاتی سخت برسانند.»
مرد گفت: «من پیامبر بر حق هستم. باید که همه به من روی آورید!»
حاکم گفت: «که تو پیامبری؟! بگو ببینم معجزهات چیست؟»
مرد گفت: من میتوانم فکر افراد را بخوانم و بگویم هر کس به چه میاندیشد.»
حاکم گفت: خب، بگو ببینم من به چه میاندیشم؟»
مرد پاسخ داد: به این که من دروغ میگویم و پیامبر نیستم!»
حاکم که از حرف مرد به خنده افتاده بود، از مجازات او چشم پوشی کرد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 150صفحه 22