فصل یازدهم: اغتنام فرصت
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : رجایی، غلامعلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

فصل یازدهم: اغتنام فرصت

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

 

فصل یازدهم: اغتنام فرصت


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 343


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 344

با تاکسی به مسجد اعظم می آمدند

‏در آن زمان که امام شخصیت و مرجع مطرح جامعه شده بودند. بعد از درس‏‎ ‎‏معمولاً جمعیت زیادی برای دستبوسی ایشان می آمدند و از این رو برای تلف نشدن‏‎ ‎‏وقت با تاکسی از منزل به مسجد اعظم رفت و آمد می کردند. ‏‎[1]‎

نباید وی را تنها گذاشت

‏امام در همان اولین ساعات ورود به ترکیه به آموزش زبان ترکی پرداختند. ایشان‏‎ ‎‏می خواستند با فراگیری زبان ترکی رسالت خود را در میان ترک زبانان دنبال کنند، به‏‎ ‎‏حدّی که، اهتمام امام به فراگیری زبان ترکی، سرهنگ افضلی از مقامات ساواک را که‏‎ ‎‏در ترکیه مراقب ایشان بود سخت به وحشت انداخت که مبادا امام با آموختن زبان‏‎ ‎‏بتواند با مردم ترکیه ارتباط برقرار کند و مبارزه را در تبعیدگاه دنبال کند. لذا در گزارش‏‎ ‎‏خود به تهران نوشت: «نباید وی را تنها گذاشت!» از این رو در ترکیه هر روز امام را به‏‎ ‎‏جایی منتقل می کردند. ‏‎[2]‎

نمی گذاشتند وقت تلف شود

‏در پاریس موقعی که خبرنگارها برای مصاحبه می آمدند تا وسایلشان را بچینند،‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 345

‏امام نمی گذاشتند وقتشان تلف شود. ‏‎[3]‎

چرا قبل از وقت، مرا می خوانید؟

‏در طول این نه الی ده سالی هم که امام در جماران تشریف داشتند، یکی از‏‎ ‎‏آقایانی که مأمور امور مالی ایشان بودند و باید هر روز صبح به این امر رسیدگی‏‎ ‎‏می کردند می گفتند: ایشان هر روز رأس ساعت مقرر آماده پذیرفتن ما بودند. چنانچه‏‎ ‎‏اگر روزی به خاطر عدم شرایط مساعد به موقع به حضور ایشان نمی رسیدیم، امام‏‎ ‎‏پنج دقیقه بعد از موعد مقرر زنگ اتاق مربوطه را به صدا درمی آوردند و آنان را برای‏‎ ‎‏حضور دعوت می کردند. ‏

‏در ملاقاتهای عمومی گاهی بعد از آماده شدن ایشان، به دلیل حد نصاب‏‎ ‎‏نرسیدن تعداد ملاقات کنندگان مستلزم چند دقیقه انتظار برای به حد نصاب رسیدن بود‏‎ ‎‏که با فزونی یافتن مدت انتظار به ده دقیقه تبدیل می شد، امام نسبت به نامنظم بودن‏‎ ‎‏برنامه های ملاقات لب به اعتراض می گشودند و می فرمودند: «چرا قبل از‏‎ ‎‏فراهم ساختن مقدمات ملاقات مرا به محل ملاقات فرامی خوانید؟» و یا اگر در‏‎ ‎‏ملاقاتهای خویشان، افراد در زمان معین برنمی خواستند و وقت بیشتری را پر می کردند‏‎ ‎‏با اعتراض ایشان مبنی بر اینکه، «باید مطابق ظرفیت زمانی افراد وقت صرف کنید نه‏‎ ‎‏بیشتر و نه کمتر»، روبرو می شدند. ‏‎[4]‎

زیارت عاشورا را در حال قدم زدن می خواندند

‏امام از کمترین وقت خود برای مطالعه و نوشتن یا عبادات دیگری که ذکر شده‏‎ ‎‏استفاده می کردند. اگر کسی تنها همین آثاری را که از ایشان تألیف و به چاپ رسیده‏‎ ‎‏مطالعه کند و آن را بر عمر پربرکت ایشان تقسیم کند، به خوبی می فهمد که چگونه از‏‎ ‎‏ساعات و بلکه دقایق عمر خود استفاده کرده و بهرۀ وافی برده اند، در صورتی که ایشان‏‎ ‎‏خیلی اهل نوشتن و قلم نبودند. و حتی از نیم ساعت قدم زدن صبح و عصر خود نیز،‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 346

‏که بخصوص این اواخر به تجویز پزشکان انجام می دادند استفاده می کردند و معمولاً‏‎ ‎‏ادعیه و اذکاری را برای آن وقت اختصاص داده بودند که در حال قدم زدن نیز عبادتی و‏‎ ‎‏کاری را انجام دهند و اوقاتی که زیارت عاشورا می خواندند، صد لعن و صد سلام را،‏‎ ‎‏معمولاً در حال قدم زدن می خواندند. ‏‎[5]‎

اغتنام فرصتها

‏امام در بسیاری از اوقات در آن واحد و همزمان به کارهای متعدد اشتغال داشتند.‏‎ ‎‏در یکی از روزهای اوایل فروردین 68 حدود ساعت هفت بعدازظهر حقیر را برای انجام‏‎ ‎‏کاری احضار فرمودند. وقتی مشرف شدم حدود یک ساعت از غروب گذشته بود. ایشان‏‎ ‎‏در حالی که هنوز مشغول تعقیبات نماز مغرب و عشا بودند، تسبیح در دستشان بود و‏‎ ‎‏ذکر می گفتند، به پشت خوابیده بودند و با بالا و پایین بردن پاهایشان نرمش‏‎ ‎‏مخصوصی را که پزشک توصیه کرده بود انجام می دادند، تصویر بدون صدای تلویزیون‏‎ ‎‏را مدنظر داشتند، به صدای رادیو گوش می دادند، علاوه بر این همه امور، علی نوه‏‎ ‎‏عزیزشان را در حالی که در کنار ایشان دراز کشیده بود و سعی می کرد حرکتهای امام را‏‎ ‎‏تقلید کند مورد تفقد و نوازش پدرانه قرار می دادند و انجام نرمش مانع از ابراز عطوفت‏‎ ‎‏نسبت به نوه خردسالشان نمی شد. ‏‎[6]‎

عمر بابرکت امام

‏ما به طور مکرر شاهد بودیم که امام به هنگام قدم زدن عصرانه که به عنوان ورزش،‏‎ ‎‏کاری مهم و لازم برای تأمین سلامت ایشان بود در دستی تسبیح داشتند و به ذکر خدا‏‎ ‎‏مشغول و در دست دیگر رادیویی کوچک داشتند که با استماع آن در جریان مسایل‏‎ ‎‏داخل و خارج می گرفتند. ‏

‏بدین سان می توان گفت عمر واقعی امام نه هشتاد و هفت سال که از نظر کاربرد‏‎ ‎‏و به کارگیری دو چندان این مدت بود. ‏‎[7]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 347

می توانی خبر یک دقیقه ای تعریف کنی؟

‏امام هیچ گاه نمی گذاشتند وقتشان به هدر برود. بارها می دیدیم که در دقایق قبل‏‎ ‎‏از آماده شدن سفره که معمولاً به بطالت می گذرد ایشان به مطالعه و تلاوت قرآن‏‎ ‎‏می پرداختند. یک بار برای کاری خدمت ایشان بودم، صحبت که تمام شد نگاهی به‏‎ ‎‏ساعتشان کردند و گفتند: «می توانی یک تعریف یک دقیقه ای بکنی؟» تا من خواستم به‏‎ ‎‏آن مسأله فکر کنم و ذهنم را بگردم یک دقیقه گذشت و امام رادیو را روشن کردند و من‏‎ ‎‏تازه متوجه شدم که ایشان می خواستند همین یک دقیقه قبل از اخبار هم به بطالت‏‎ ‎‏نگذرد، چون عادت داشتند که خلاصه اخبار را سروقت بشنوند. ‏‎[8]‎

وقت تلف شده ندارند

‏امام در منزل یا رادیو گوش می کنند یا تلویزیون نگاه می کنند یا نامه های رسیده را‏‎ ‎‏می خوانند یا اخبار رسیده را مطالعه می کنند. یک دقیقه ایشان بیکار نیستند. حتی در‏‎ ‎‏حمام هم، رادیو همراهشان است، یا هنگام وضو گرفتن رادیو روی دوششان است. ‏

‏من می توانم با اطمینان بگویم که ایشان اصلاً وقت تلف شده ندارند. ‏‎[9]‎

حتی کمتر از دو دقیقه را قرآن می خواندند

‏امام در فاصله ای که بعد از نماز ظهر و عصر برای ناهار می آمدند، اگر در این‏‎ ‎‏مدت کوتاه چند دقیقه ای فرصت پیدا می شد، قرآن برمی داشتند و می خواندند که‏‎ ‎‏گاهی این اوقات کمتر از دو دقیقه بود. ‏‎[10]‎

از همه وقت خودشان استفاده می کردند

‏امام از همه وقتهای خودشان استفاده می کردند مثلاً اگر به عنوان دستور پزشک به‏‎ ‎‏ایشان عرض می شد که راه رفتن برای سلامتی شما مفید است ایشان ضمن انجام این‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 348

‏دستور از این قدم زدن استفاده دیگری می کردند مثلاً در راه رفتن صبح با خودشان‏‎ ‎‏رادیوی کوچکی داشتند که مجلس را گوش می کردند و یا بعدازظهرها رادیوهای بیگانه‏‎ ‎‏را گوش می کردند و یا روزنامه های عصر را می خواندند. ایشان در یک وقت حداقل دو‏‎ ‎‏کار انجام می دادند هم دستور پزشک را اجرا می کردند و هم از اوضاع و اخبار باخبر‏‎ ‎‏می شدند. ‏‎[11]‎

فرصت شناسی در اوج بیماری

‏امام حتی در شب قبل از عمل و روی تخت بیمارستان با وجود سرمهای غذایی و‏‎ ‎‏دارویی و ضعف مفرط از مطالعه و قرائت قرآن و تهجد و نماز شب غافل نمانده و‏‎ ‎‏حاضر نبودند لحظه ای هر چند کوتاه و گذرا از عمر خود را بیهوده بگذرانند. ‏‎[12]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 349

 

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 2صفحه 350

  • . آیت الله یوسف صانعی.
  • . حجة الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی – بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی – ج 2.
  • . مرضیه حدیده چی – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 2، ص 157.
  • . حجة الاسلام والمسلمین امام جمارانی – روزنامه جمهوری اسلامی – ویژه اربعین ارتحال امام.
  • . حجة الاسلام والمسلمین رسولی محلاتی – حوزه – ش 38 و 37، ص 66.
  • . حجة الاسلام والمسلمین رحیمیان، در سایه آفتاب، ص 109.
  • . همان، ص 110.
  • . حجة الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی – ویژه نامه سلام – 12 / 3 / 72.
  • . زهرا مصطفوی – شاهد بانوان – ش 148، ص 12.
  • . مرضیه حدیده چی – سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی – ج 4، ص 46.
  • . دکتر حسن عارفی، پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 290.
  • . حجة الاسلام والمسلمین رسولی محلاتی – حوزه – ش 38-37، ص 66.