یک خاطره هزار پند
وظیفه خود میدانم که این مسایل را حل کنم
در روزهای پایانی عمر حضرت امام(س)، شرایط خاصی در جامعه حکمفرما بود. قائم مقام رهبری استعفا داده بود و جانشینی برای امام نبود. در قانون اساسی هم نقطه ضعفی وجود داشت که این مرحله را پیشبینی نکرده بود. حضرت امام مقدمات اصلاح قانون اساسی را صادر کرده بودند. یکی از مسئولان نظام در خاطرات خود میگوید؛
یادم میآید که آن روزها که با حضرت امام درباره قائم مقام رهبری مذاکره و مباحثه داشتیم، در جلسه پرهیجان، دوستان اصرار میکردند که صبر کنیم. امام با چشمانی نگران به حاضرین نگاه کردند و فرمودند:
من برای عمر خودم خیلی فرصت طولانی نمیبینم و وظیفه خود میدانم که این مسایل را حل کنم. من میدانم که بعد از من اگر این کار را انجام ندهم، چه پیش خواهد آمد. از من نخواهید کاری بکنم که وقت حضور نزد خدا جوابی نداشته باشم.
من در جلسه شورای بازنگری قانون اساسی بودم که از بیت امام تلفنی من و سران سه قوه را خواستند. درواقع، به آخرین لحظات عمر امام نزدیک شده بودیم. کنار تخت ایستاده بودیم که ایشان فقط یک لحظه
کماندوی ارتش لهستان- سال 1944
مجلات دوست کودکانمجله کودک 484صفحه 4