خدمت به مردم از منظر امام خمینی
□ خوش قدم زندی اسدآبادی
تعریف خدمت
واژة «خدمت» از نظر لغوی به معنای پرستاری، تعهد و تیمار؛ انجام عملی از سر بندگی و دلسوزی برای کسی؛ تعهد و دلسوزی؛ مرافقت؛ انجام کاری نیک در حق کسی و همچنین، در معنای مشابه کار کردن برای کسی، چاکری و... به کار رفته است. (ر.ک: لغت نامه دهخدا؛ ر.ک: فرهنگ معین؛ فرهنگ عمید.)
و از نظر کاربردی «خدمت» مفهوم گسترده ای دارد و همة امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را دربر می گیرد این واژه بر گذشت، فداکاری، ایثار، تحمل رنج و سختی و... صدق می کند. (ر.ک: اخلاق عبادی، ص 145 ـ 146) بنابراین، خدمت، عملی است که عامل در آن با اندیشه و انگیزة گره گشایی به امور مردم می پردازد.
1
«خدمت به خلق» از والاترین مظاهر عبادت است:
«من سعی فی حاجة أخیهِ المـؤمن فکأنّما عبد الله تسعة آلاف سنة صائماً نهاره، قائماً لیله»؛(بحارالانوار، ج 71، ص 315، ح 72) هر فردی که در برآوردن نیاز برادر مؤمنش تلاش کند، گویا نُه هزار سال خداوند را عبادت کرده، در حالی که روزها را روزه دار و شب ها را شب زنده دار بوده است.
برگزیدگان الهی، انبیا و معصومان، خدمت گزارترین افراد به مردم خواهند بود؛ زیرا آنان اسوه و شاخص اند و درخت کمال به بالنده ترین شکل در وجودشان سر به فلک کشیده است. آیة
الهی خطاب به پیامبر اکرم(ص) را به یاد آوریم که می فرماید: (وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنْ اتَّبَعَکَ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ)؛ (شعرا(26): 215) پر و بال خود را برای مؤمنانی که پیرو تو هستند، بگستران.
عبارت «خفض جناح» که سه بار در قرآن کریم به کار رفته است، به کنایه از کمال مهرورزی، عطوفت و خدمتگزاری خالصانه و متواضعانه حکایت می کند. پیامبران و اولیای الهی دل سوزترین و خدمت گزارترین انسان ها نسبت به افراد جامعه بوده اند. آنان برای هدایت مردم، مشکلات طاقت فرسایی را به جان می خریده اند. قرآن شریف دربارة پیامبر اسلام می فرماید: او به خاطر سختی هایی که به مردم می رسید، بسیار در رنج و ناراحتی بود. (توبه(9): 128)
در روایت های مختلف نیز بر اهتمام ورزیدن به امور مسلمین تأکید بسیاری شده تا جایی که «ایجاد و تقویت روحیة خدمت به دیگران» به عنوان یکی از اصول مهم تعلیم و تربیت دینی معرفی شده است. وقتی از پیامبر بلندمرتبة اسلام دربارة محبوب ترین بندگان نزد خداوند سؤال شد، ایشان فرمودند: محبوب ترین بندگان نزد خداوند، آن کسی است که سودش بیشتر به مردم برسد. (اصول کافی، ج3، ص 239)
در مقابل، کسی که هر روز به امور مسلمانان همت نگمارد، مسلمان نیست. (ر.ک: اصول کافی، ج 2، ص 163، ح 1) در جامعة اسلامی، همة افراد در واقع اعضای یک پیکرند، از این رو، افراد باید در جهت رفع نیازمندی های یکدیگر بکوشند که این از اجر وپاداش بزرگ برخوردار است. رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید: کسی که برای برادر مؤمن خود نیازی برآورد، مانند کسی است که روزگار درازی خدا را عبادت کرده باشد. (ر.ک: بحار الانوار، ج 71، ص 315، ح 72)
بر اساس اصل برادری دینی، مؤمنان موظف به خدمت به هم هستند و ترک وظیفه امری مذموم شمرده می شود و به معنای ضایع کردن حقوق دیگران است.
امام خمینی، مردم را صاحبان اصلی انقلاب می دانست و برای آنان، ارزش و احترام ویژه ای قائل بود و در هر فرصتی، مسئولان را به خدمت رسانی به مردم سفارش می کرد. (ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 36؛ ج 7، ص 237؛ ج 13، ص 283)
2
ضرورت و اهمیت خدمت به مردم
یکی از محور های اساسی اهمیت و ضرورت خدمت به مردم نوع تعامل میان دولتمردان و ملت است. خدمت رسانی مسئولان و کارگزاران به ملت، و در مقابل، حمایت های ملت از سیاست های دولت تبلور حقیقی این تعامل است. نکته مهم و دقیقی که از آثار و اندیشه ها و دغدغه های امام و مقام معظم رهبری استنباط می گردد این است که مردم ایران تا موقعی در فرایند تثبیت و استمرار نظام جمهوری اسلامی و استحکام بنیان های آن قرار می گیرند و از پشتیبانی مسئولان و کارگزاران و سیاست های کلی نظام دریغ نمی ورزند که خدمات دولتمردان را عملاً در همة سطوح مشاهده نمایند؛ در غیر این صورت، گسست مسئولان و ملت پدید می آید و به مرور زمان، مطالبات به عنوان اهرمی قوی نقطة مقابل سیاست های دولت قرار می گیرد و این آغاز یک فاجعه است که نظام را به سمت دیکتاتوری سوق می دهد. ( ابعاد خدمت رسانی، ص 17)
محور دیگر، حفظ پایگاه ملی است. حضور مستمر و همه جانبة مردم در عرصه های مختلف انقلاب و نظام اسلامی پایگاه مستحکمی را برای نظام و مسئولان پدید آورده است. مسئولان و سیاست مداران نظام با داشتن چنین پایگاه مستحکمی می توانند در برابر فشار های سیاسی و بین المللی مخالفان نظام مقتدرانه بایستند و بسیاری از مشکلات نظام را حل نمایند. (ابعاد خدمت رسانی، ص 19)
از این رو، حفظ پایگاه ملی برای حفظ نظام اسلامی، فقط با خدمت رسانی امکان پذیر است.
در شرایط کنونی کشور ما، علاوه بر وجود دلایل عقلی و نقلی همیشگی بر ضرورت خدمت و خدمت رسانی، این موضوع ابعاد و آثار دیگری یافته است. خدمت رسانی یک فریضة الهی در زندگی اجتماعی است و همیشه مصداق احسان و انفاق و یاری و نصرت و امداد و حمایت از مؤمن و مظلوم و قضای حوایج مؤمنان می باشد.
تلقّی درست از انواع و ابعاد خدمت و تشخیص اولویت های آن در صحنة فعالیت های دینی، از مهم ترین وظایف مبلغان گرامی و همة کسانی است که کمر به خدمت امت اسلامی بسته اند و به امور مسلمانان اهتمام می ورزند.
خدمت به مسلمانان و انسان ها را در دو بخش مهم می توان ساماندهی کرد:
1. تأمین نیازمندی ها؛
2. مقابله با آفات و خطرات.
زندگی اجتماعی اصولاً چیزی جز ارائة خدمات متقابل بین گروه های متفاوت جامعه نیست. هر چه ارتباط بین انسان ها بیشتر و گسترده تر و نزدیک تر شود، زمینة خدمات بهتر و بیشتری پدید می آید که صداقت و دقت و نظم بهتر و افزون تری را ایجاب می کند. و تأمین هرکدام از نیازهای واقعی و فطری انسان ها خدمت است.
اصولاً انسان ها نسبت به نیازها و مشکلات دیگران سه حالت دارند:
1. دلسوزی و احساس مسئولیت؛
2. بی تفاوتی و غفلت؛
3. خوشحالی و مسرت.
در تفکر دینی ما، هرکس در جامعه خدمات بهتر و بیش تری ارائه دهد، و میزان کم تری از خدمات دیگران را مصرف کند، ارزشمندتر است.
در الگوی خدمت رسانی باید از حاکمیت خدا به جای حاکمیت شیطان بزرگ و کوچک سخن گفت و به جای نهادهای بین المللی و استانداردهای دروغین دموکراسی، باید از عدالت پاسداری کرد.
الف: اهمیت و ضرورت خدمت به مردم در قرآن کریم:
قرآن کریم همواره انسان را به دستگیری، گره گشایی، و خدمت رسانی به دیگران توصیه نموده است. واژه هایی که در قرآن کریم مشوق خدمت رسانی است، عبارت است از: احسان، اکرام، انفاق، انعام، ایثار، ایتاء، باقیات الصالحات، بِرّ، تعاون، رحمت، صدقه، عطیه، فضل، فعل خیرات، قرض، قربان، مسابقه در خیرات و.... (برای نمونه، ر.ک: قصص (28): 77؛ بقره (2): 177 و237؛ نمل (16): 90؛ لیل (92): 5 ـ 6؛ اعراف (7): 56؛ توبه (9): 120و...)
انجام کار خوب، حتی برای غیرمسلمانان هم پاداش دارد. درباره احسان و نیکی به دیگران، روایات فراوانی وجود دارد. حتی اگر غیرمسلمانی هم نیکی کند، خدا به او پاداش می دهد.
تعهد و مسئولیت ایمانی و انسانی
درک و احساس حضور خداوند در محدوده زندگی انسان، سازنده اندیشه سبز و پاکی است
که انجام عمل صالح و تقید به خدمت رسانی را به همراه دارد. ایمان به خداوند آدمی را متصف به اوصاف الهی می گرداند؛ در نتیجه، معرفت و اتصاف بنده به اوصاف الهی، زندگی را شکوفا و سازنده در جهت محبت و خدمت به دیگران می نماید.
چرا خدمت رسانی، به عنوان نمونه و مصداقی والا از عمل صالح، مقیّد به ایمان و خداشناسی است؟
اولاً خدمت رسانی، به عنوان یک صفت عالی نفسانی که نقش هدایتگری را در حیات آدمی ایفا می کند، فی نفسه سازنده اندیشه پاک آسمانی است و با ایجاد انگیزه و هدف والا و ارزشی او را به سوی پاکی ها سوق داده و از زندگی او آثار و برکات فراوان معنوی به جای می گذارد و عمل را خالص و پاکیزه می گرداند. در نتیجه، عوامل و اسبابی که به تدریج موجبات تنبلی و بی مبالاتی، بی مهری و بی دقتی، کم لطفی و بی احساسی و عدم احساس وظیفه و قبول مسئولیت و نهایتاً نگرش انتفاعی و منفعت جویی را فراهم می آورد، از اندیشه و انگیزه او رخت می بندد؛ عواملی همچون عجب و ریا و تظاهر، خودبینی و خودخواهی، تقلب و منت گذاری و خودمحوری.
به همین دلیل، شاید انجام عمل صالح و تقید به خدمت رسانی ملازم و همراه با ایمان است. در آیات زیادی، این موضوع ذکر شده است؛
از جمله: سوره مبارکه آل عمران (آیه 57)، سوره مبارکه مائده (آیه 69)، سوره مبارکه بقره (آیه 62) و موارد بسیار دیگر.
ثانیاً، به دلیل این که ایمان به مؤمن جهت می دهد، در ازای کار و خدمتی که انجام می دهد، توقع مزد و پاداشی از غیر خداوند ـ به جز آنچه در قبال وظیفه، به عنوان لازمه معیشت و زندگی خود، اخذ می کند ـ ندارد. این باور موجب می شود بی مهری ها و احیاناً ناملایمات و قدرناشناسی هایی که از ناحیه مخدومین صورت می گیرد، در روند حرکت نفّاع و سازنده انسان مؤثر نباشد و هیچ گاه تحت تأثیر این عوامل، از عمل ارزشی خویش دست برندارد.
مؤمن می داند عملش خیر، و در جهت تقرّب به خداوند است و هیچ گاه عملی که به فرمان و خواست و رضای اوست، بی پاداش نمی ماند. (ر.ک: اندیشه حوزه، همان، ص 70 ـ 71)
امام خمینی، در خصوص تعهد و مسئولیت ایمانی چنین می فرماید:
ما هرچه خدمت بکنیم به این ملت، کم خدمت کرده ایم، برای این که این ملت بود که همه این گرفتاری ها به دست او رفع شد... ما باید خدمتگزار باشیم، واقعاً خدمتگزار باشیم و هرچه خدمت بکنیم، باز کم است... این ها بندگان خدا هستند، این ها کسانی هستند که برای خدا دارند خدمت می کنند به این کشور، و شکر این است که ما به آن ها خدمت بکنیم، هر کس در هر مقامی که هست خدمت بکند. (صحیفه امام، ج 20، ص 126)
همه در خدمت باید به منزله اعضای یک انسان باشند
اگر جامعه اسلامی را مانند پیکر واحدی بدانیم، اعضای این پیکر ارتباطی حیاتی و سرنوشت ساز با یکدیگر دارند. اختلال و کم کاری در یک عضو، عامل به هم خوردن تعادل بدن خواهد شد. در این هنگام، بقیه اعضا باید به کمک آن عضو بشتابند و به آن یاری دهند تا نظم و تعادل به بدن برگردد و حیات و زندگی ممکن شود. این حقیقت، در سطح جامعه اسلامی نیز باید پیاده شود. اگر نیازمندی به عللی نتواند خود را همپای دیگران قرار دهد، شایسته است دیگران به او یاری رسانند تا عدالت و تعادل اجتماعی در جامعه محقق گردد. امام صادق(ع) ایجاد مواسات را از حقوق افراد جامعه اسلامی بر گردن یکدیگر بیان فرموده اند:
«یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل والتعاون علی التعاطف والمؤاساة لأهل الحاجة وتعاطف بعضهم علی بعض»؛ ( الکافی، ج 2، ص 175، ح 4) مسلمانان موظفند در راه پیوستگی و کمک نسبت به نیازمندان، کوشا و جدّی باشند؛ از عواطف اخلاقی و کمک های مالی مضایقه نکنند؛ به هنگام گرفتاری و نیاز، یار و یاور هم باشند.
امام راحل، در این خصوص به زیبایی تمام می فرمایند:
شما توجه داشته باشید که به اسلام خدمت کنید و به کشور خودتان خدمت کنید. شما وکیل مردمی هستید که همه اسلام را می خواهند و همه کشور خودشان را می خواهند و شما باید برای این ملت خدمت بکنید. به آن چیزی که شما را وکیل کرده است، خدمت بکنید. اگر انحراف پیدا کنید برخلاف ملت، خیانت کرده اید به وکالتی که دارید. (صحیفه امام، ج 12، ص 351)
خلق عیال خدایند و بنده خدا خدمتگزار عیال خدا
در جهان بینی اسلام، از یک سو، مسأله خدمت به خلق، مقدمه قرب الهی و نوعی عبادت تلقی شده است و از سوی دیگر، به هر اندازه که انسان در بعـد شناخـت و معرفت حـق تعالی رشـد و
تکامل پیدا کند، عاشقانه تر به مردم خدمت می کند؛ زیرا شیفته حق، خدمت به خلق را جدای از بندگی خالق نمی بیند.
پیامبر اکرم(ص) سودمندی و خدمت به مردم را در کنار ایمان به خداوند، معیار و ملاک ارزشمندی انسان دانسته و می فرماید:
«خصلتان لیس فوقهما من البرّ شیء: الإیمان بالله والنفع لعباد الله...»؛ (تحف العقول، ص 35) ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او، دو خصلت نیک است که برتر از آن چیزی نیست.
از این بیان، استفاده می شود که اگر عشق و سوز به مردم، که نمودار محبت به پروردگار است، بر روح آدمی حاکم گردد و با ایمان و اعتقاد به خداوند درآمیزد، انسانی خدمتگزار و پرتلاش می سازد که هیچ گاه از خدمت به دیگران غفلت نمی ورزد که به فرموده رسول خدا(ص)، مسلمانی غیر از خدمت به برادران مسلم و اهتمام در رفع مشکلات آنان نیست:
«من أصبح لا یهتم باُمور المسلمین فلیس بمسلم».( بحارالانوار، ج 71، ص 337، ح 116)
در برخی از روایات، خدمتگزاری یکی از ویژگی ها و مشخصه های اصلی مؤمنان دانسته شده است: یکی از راویان می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «المؤمنون خدم بعضهم لبعض». قلت: وکیف یکون خدما بعضهم لبعض؟ قال: «یفید بعضهم بعضاً»؛(الکافی، ج 2، ص 167، ح9) مؤمنان خدمتگزار یکدیگرند. گفتم: چگونه؟ فرمود: به یکدیگر فایده و سود می رسانند.
امام خمینی، که خود اسوه ایمان به خدا و خدمت به خلق بود، در دستورالعملی به فرزندشان، چنین می نگارند:
پسرم !... آن چه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کَلّ بر خلق الله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است، یا درویشان دکان دار... پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان، کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست. (صحیفه امام، ج 18، ص 511 ـ 512)
ضرورت پیشگامی در خدمت
اسلام برای شخصیت انسان اهمیت بسیاری قائل است و برآورده ساختن نیازهای او را یکی از کارهای پسندیده می شمرد.
از این طریق، نه تنها مردمان مسلمان، به برآورده ساختن نیازمندی های دیگران تشویق و ترغیب می شوند، بلکه در بسیاری از روایات تصریح شده است که نباید منتظر ماند تا شخص نیازمند، نیازش را بازگو کند پیش از آن که او به بیان نیازش بپردازد، مسلمانان باید خواسته او را برآورده سازند.
توفیق خدمت
با همه ارزش، ثواب، و برکاتی که در خیررسانی و خدمت به دیگران است، همه کس موفق به آن نمی شود. شوق خدمت و نیکی به دیگران، از روحی زلال و وارسته حکایت دارد. آنان که در بندِ «خویش» و وابسته به «تمنّیات نفسانی»اند، توفیق نمی یابند که خود را وقف جامعه و خدمت به محرومان کنند. از خدا باید خواست تا دست ما را در گره گشایی از مشکلات مردم باز کند و آن چه را که در روایات به عنوان «قضای حاجت مؤمن» مطرح شده است، برای ما فراهم آورد.
این گونه انسان های خیرخواه و خدوم، «بندگانِ ویژه» خدایند و مورد عنایت خاص او. به این حدیث نورانی توجه کنید: امام صادق(ع)به مفضّل بن عمر فرمود:
خدای متعال، گروهی از بندگانش را آفریده و آنان را برای رفع نیازهای شیعیان ما برگزیده است تا به پاداش این نیکی، به آنان بهشت بدهد. اگر بتوانی تو هم از آنان باشی، باش! (الکافی، ج2، ص 193، ح2)
دریغ و حسرت را کسانی خواهند خورد که در این مرحله، برای آن سرای جاودانی فکری نکرده و عملی نیندوخته باشند. امام خمینی(ره) می فرماید:
من امیدوارم که خداوند همۀ شما را توفیق بدهد و همۀ ما را توفیق بدهد برای خدا کار بکنیم، تا شکست در آن نباشد. این از همۀ توفیق ها بالاتر است که ما خودمان طوری بکنیم که کارهایمان برای او باشد. (صحیفه امام، ج 10، ص 444)
برکت وجودی
خدمت به دیگران، تنها به خرج مال و کمک به معیشت و وضع اقتصادی آنان نیست. حتی واسطه شدن برای حل مشکل، راهنمایی برای رسیدن به مقصود، برخورد خوب و شایسته با ارباب رجوع، اهتمام و تصمیم داشتن به خیررسانی به مردم، شاد کردن غمگینان و غم زدایی از چهره های پریشان و دل های داغ دیده و محزون، همه و همه نوعی خدمت است و پاداش دارد.
از حضرت رضا(ع) روایت است:
«اِنّ لله عبادا فی الأرضِ یسْعَونَ فی حوائج النّاس، هُم الآمِنونَ یومَ القیامَةِ، وَ مَنْ اَدخَلَ علی مؤمِنٍ سرورا فَرّحَ الله ُ قلبَهُ یوم القیامة»؛ ( الکافی، ج 2، ص 197، ح 2) خداوند در روی زمین، بندگانی دارد که در رفع نیازهای مردم می کوشند. آنان روز قیامت ایمن و آسوده اند. هرکس که بر مؤمنی شادی ببخشد و دل او را خوشحال کند، خداوند در روز قیامت، قلب او را شادمان خواهد ساخت.
این همان «برکت وجودی» است. بعضی ها وجودهای بی برکت اند. نه فکری به حال دیگران می کنند، نه قدمی در راه دیگران برمی دارند و نه مردم امیدی به خیر و احسان آنان دارند. اینان به راستی که محروم واقعی اند، هم از محبت و صفای مردم، هم از پاداش فراوان خدا.
تا توانی، به جهان، خدمت محتاجان کن
به دمی، یا درمی، یا قلمی، یا قدمی
بعضی درختی پربار و سایه افکن بر سر مردم اند. برخی خشک و بی ثمرتر از درخت خشکیده ای که دست کم می تواند هیزمی شود و با سوختن، کلبه محرومی را گرم کند. انسان های بی خیر و برکت از آن چوب و درخت خشکیده هم بی ارزش ترند.
3
ویژگی های خدمت گزاران
نهضت خدمت رسانی پیش از آن که متکی به آحاد جامعه اسلامی باشد، متکی به نظام و حاکمیت اسلامی است؛ چه این که هم ثروت های اصلی در دست نظام است و هم سیاست گـذاری و تدبیر کلان برای سامـان دهی زندگی مـردم به دست متولـیان نظام اسـلامـی. به همین دلیل، دین عـلاوه بر ایجـاد رغـبت و شـوق در مردم به خیرخـواهـی و خدمـت رسـانی،
ویژگی ها و شرایطی برای حکومت و کارگزاران آن لحاظ نموده که نتیجه اش تحقق نهضت خدمت و اصلاح زندگی مردم است. امام و حاکم اسلامی همچون مادری دلسوز و پدری مهربان، دغدغه اصلی اش رفع حوایج و مشکلات رعیت و ساختن بستر های مناسب برای رفاه دنیوی و سعادت اخروی خلق خداست. لذا باید بر اساس کتاب خدا حکم راند و به سوی قسط و عدالت فراخواند(ر.ک: نهضت خدمت رسانی در نگاه قرآن و سیره معصومین(ع)، ص 161 ـ 162) و دین مداری و خداترسی و رعایت کرامت مردم را در دستور کار خویش قرار دهد.
رهبری و مسئولیت در نظام اسلامی شایسته کسی است که در حیطه قدرت و قلمرو مسئولیت بتواند مدیریتی خوب اعمال کند و برای مردم همچون پدری مهربان باشد. (ر.ک: همان)
رسول خدا(ص) در بیان ویژگی های حاکم اسلامی و کارگزاران نظام دین فرموده اند:
«حُسنُ الوِلایه عَلی من یلی، حتَی یکُونَ لَهُم کَالوالِدِ الرَّحیمِ»؛ (الکافی، ج 1، ص 407، ح 8) مردم را به خوبی سرپرستی و اداره کند تا جایی که همچون پدری مهربان و دلسوز (اهتمام او دغدغه مردم و حل مشکلات آنان باشد).
امام راحل می فرمایند:
دولت واقعاً باید با تمام قدرت آن طوری که علی ـ علیه السلام ـ برای محرومین دل می سوزاند، این هم با تمام قدرت دل بسوزاند... مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آن ها را سیر بکند، یک
دولت تابع امیرالمؤمنین باید این طور باشد. (صحیفه امام، ج 18، ص 159)
مولا علی(ع) هنگامی که از وضعیت ناگوار یک خانواده شهید و بچه های یتیم او مطلع شدند، شب را تا به صبح با نگرانی و تشویش گذراندند. (ر.ک: بحارالانوار، ج 1، ص 52)
اگر نظام بر پایه احکام الهی بنا شده باشد و اگر کارگزاران نظام اسلامی برخوردار از عدالت و تقوا باشند و اگر دین مداری ملاک و معیار همه کارها باشد، آن وقت آن چه در فضای جامعه اسلامی رایج شده و جریان می یابد، نهضت خدمت به مردم و اصلاح زندگی آنان می گردد.(ر.ک: نهضت خدمت رسانی در نگاه قرآن و سیره معصومین(ع)، ص 162)
نظام اسلامی موظف است با بکارگیری نیروهایی که روحیه مردمی دارند و از تلاش گسترده احساس خستگی نکرده و با وجدان کاری در پی خدمت به مردم اند، بسترسازی مناسب را نموده و وظایف اصلی خویش را که همانا عدالت گستری و فقرستیزی، ایجاد اشتغال و حل مشکلات مختلف مردم و ایجاد رفاه عمومی است، انجام دهد. در این جا، به برخی از ویژگی های خدمت گزاران اشاره می شود:
1 ـ علم و عدالت
مسأله عدالت و تحقق آن در جامعه بشری، از ضروریات اوّلیه حیات اجتماعی است. آدمی که دارای عقل سلیم و پیراسته از هواجس نفسانی است، با جذبه ای خاص به سوی عدل و داد در حرکت است. عدل و داد نه تنها عامل رشد، توسعه، رفاه و امنیت در جامعه است؛ بلکه عامل وحدت و یکپارچگی جامعه نیز هست.
امام خمینی(س) در این باره می فرماید:
اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضی اش هم معتـبر است که عـادل باشد، فقیهـش هم معتبر است که
عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد، امام جمعه اش هم باید عادل باشد؛ از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر. زمامدار باید عادل باشد؛ وُلاتشان هم باید عادل باشند. این وُلاتی که در اسلام می فرستادند، والی هایی که می فرستادند به این طرف و آن طرف، امام جماعتشان هم بود، باید عادل باشد. (صحیفه امام، ج 3، ص 304)
2 ـ قانون مداری و احترام و خضوع در مقابل قانون
در اندیشه سیاسی امام خمینی، آنچه بر همه حاکمیت دارد، قانون است؛ هیچ کس از حاکمیت قانون بیرون، و فراتر و فوق قانون نیست. از این دیدگاه، نظام اسلامی، نظام حاکمیت قانون است که در آن، همه چیز و همه کس تابع قانون ند؛ نه این که حکومت تابع رأی و آرای شخصی و خودسری باشد. (ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 310 ـ 311)
امام خمینی(س) در رابطه با اهمیت تبعیت از قانون می فرماید:
شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی خواهد به مردم زورگویی کند، اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت می کند، پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف بکند... نمی خواهیم دیکتاتوری باشد، می خواهیم ضد دیکتاتوری باشد، ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است نه دیکتاتوری. (صحیفه امام، ج 10، ص 310 ـ 311)
در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً قانونی که قانون اسلام است، این کشور را
نمی توانیم اسلامی حساب کنیم. کسانی که با قانون مخالفت می کنند، این ها با اسلام مخالفت می کنند:
اسلام برای برقراری قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمۀ اسلام و خلفای اسلام تمام برای قانون خاضع بوده اند و تسلیم قانون بوده اند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمۀ هدی بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون. قانون برای همه است... قانون برای نفع ملت است، برای نفع جامعه است، برای نفع بعضی اشخاص و بعضی گروه ها نیست... همۀ افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند. اگر قانون برخلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند؛ آن وقت است که کشور، کشور قانون می شود. (همان، ج 14، ص 414 ـ 415)
3 ـ ساده زیستی
یکی دیگر از زمینه ها و بستر های مناسب خدمت رسانی مسئولین به مردم، ساده زیستی و تلاش آنان برای همسان نمودن زندگی خویش با سطوح پایین جامعه است.
لذا می بینیم اولیای الهی، انبیا و امامان، هرجا فرصتی یافته و نظامی دینی را سامان بخشیده و استقرار داده اند، خود به بهره اندکی از امکانات قانع شده اند و تمام تلاششان معطوف به ایجاد رفاه عمومی و رفع پریشانی آحاد امت شده است. (ر.ک: نهضت خدمت رسانی در نگاه قرآن و سیره معصومین(ع)، ص 175)
پیامبر اکرم به ابن مسعود می فرمایند:
«یابن مسعود اِن شئت نَبَاتُک بِاَمر سلیمان(ع) مع ما کان فیه من الملک، کان یأکل الشعیر ویطعم الناس الحواری، وکان لباسه الشعر، وکان إذا جنه اللیل شدّ یده إلی عنقه فلا یزال قائماً یصلی حتی یصبح»؛ (مکارم الاخلاق، ص 448)
ای ابن مسعود، اگر بخواهی، از وضعیت سلیمان به تو خبر می دهم: با آن حکومت گسترده، خود نان جوین می خورد؛ ولی به مردم تحت حکومتش نان از آرد (گندم) سفید می داد. لباسش از مو بود و شب هایش به یاد خدا، و ناله های جان سوز سپری می شد.
مردی یهودی به علی(ع) گفت که چنین گمان می کنند که عیسی زاهد بوده است. علی(ع) گفت: بله چنین بود و محمد(ص) زاهدترین پیامبران بود؛ هرگز سفره ای از پیش او برچیده نشد که بر آن طعام باقی مانده ای باشد (چون همیشه طعام سفره اندک بود) و هرگز نان گندم نخورد و هرگز سه شب پیاپی نان جو سیر نخورد، در حالی از دنیا رفت که زرهش در نزدیک یهودی گرو بود. با همه سرزمین هایی که در اختیار او بود و غنایم فراوان و... هیچ چیز از خود به جای نگذاشت. روزها، هزار هزار درهم و دینار تقسیم می نمود و در شب، حتی یک دینار یا درهم یا پیمانه ای از گندم و جو در دستش نبود. (الاحتجاج، ج 1، ص 335)
امام خمینی در رابطه با ساده زیستی می فرماید:
اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند، اکثر ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند... با زندگانی اشرافی و مصرفی، نمی توان ارزش های انسانی ـ اسلامی را حفظ کرد. (صحیفه امام، ج 18، ص 471)
4 ـ تواضع و احترام به مردم
«تواضع» در معنای فروتنی و نرمی به کار رفته است. تواضع، در اصطلاح، کوچک نشان دادن خود در برابر خدا، پیامبر(ص) و مؤمنان، و میل به بزرگی و جاه طلبی نداشتن است. انسان متواضع، با نهاد پاکی که دارد، همیشه نیکی ها را میان خود و دیگران تقسیم می کند و سعادت همنوعان خویش را طالب است؛(ر.ک: حدیث پایداری، ص 58 ـ 59)چنان که امام کاظم(ع) می فرماید:
«التَّواضُعُ اَن تُعطی النّاسَ ما تُحِبُ اَن تُعطاهُ»؛(وسائل الشیعه، ج 15، ص 273، ح 5) تواضع آن است که آن چیزی را به مردم عطا نمایی که دوست داری همان را دریافت کنی.
اسلام، تواضع را از صفات کمال انسان دانسته، و پیروان خویش را بدان سفارش کرده است. قرآن مجید فروتنان را بندگان شایسته خدا شمرده و فرموده است:
(وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً)؛(فرقان (25): 63) بندگان خدای رحمان، کسانی هستند که در روی زمین، متواضعانه قدم برمی دارند.
همچنین، به پیامبر اسلام(ص) می فرماید: (وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)؛(شعراء (26): 215) با پیروان با ایمانت، متواضع و فروتن باش.
لذا تواضع خصیصه ای درونی است که در رفتار فرد متجلی می گردد؛ به همین خاطر، شخص متواضع خود را در سطح هم کیشان خود می بیند، برای خویشتن، شخصیت کاذب و دروغین نمی سازد و خود را بالاتر از دیگران نمی بیند، به آسانی با آنان انس می گیرد، با صفا و صمیمیت آنها را دیدار می کند، و لذا همواره تاج تواضع را بر سر خویش می نهد و بدین وسیله، به تکبر و خودبزرگ بینی دچار نمی شود.
رهبران معصوم، خود در این رابطه بی نظیر بودند و بهترین درس را به پیروان خود می دادند؛ شجره وجود مبارکشان از جمیع انبیا و اولیا متواضع تر، خاکی تر، و خمول تر بود. معروف است که هر قدر میوه درخت فراوان تر باشد، خمیدگی و خضوعش بیشتر خواهد بود:
مرد سرکش ز هنرها عاری است
پشت خم خاصیت پرباریست
شاخ بی میوه کشد سر به قیام
شاخ پرمیوه شود خم به سلام(ر.ک: سیمای ابرار در آیینه ادب و حدیث، ص 138)
نقل است که روزی حضرت سیدالشهداء(ع) سوار بر اسب از محلی عبور می کردند، در راه چند فقیر بینوا و بیچاره را دیدند که روی کهنه عبایی بر خاک نشسته بودند. آنان که تکه های خشک نان در دست داشتند و می خورند، همین که چهره نورانی امام را دیدند، گفتند: ای پسر رسول خدا، بفرما و از این غذا بخور! امام فوراً از اسب پیاده شد و با کمال تواضع، در کنار فقرا بر خاک نشست و با آنان از نان ها میل فرمود؛ آن گاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود:
(إن الله لا یحِبُّ المُستکبِرینَ)؛(نحل (16): 23) همانا خداوند متکبّران را دوست نمی دارد.
بنازم به بزم محبت که آن جا
گدایی به شاهی مقابل نشیند (ر.ک: بزم محبت (لطف خداوندگار)، ص 80)
5 ـ پرهیز از منت گذاری
یکی از نشانه های خدمت به مردم، آن است که شخص خدمتگزار کار های نیک خود را به رخ خدمت شوندگان نکشد، بر آنان منت ننهد و اذیت و آزارشان نرساند؛ وگرنه عمل خویش را
پایمال کرده است.
حضرت علی(ع) منّت ننهادن را زیور و زینت احسان اعلام کرده و می فرماید: «تمامُ الاِحسان تَرکُ المنَّ به»؛ احسان و نیکی کامل و تام آن است که به سبب آن کار نیک منّت نگذاری.
و در جای دیگر، خطاب به مالک اشتر و همه دولت مردان، هشدار می دهد که مبادا خدمات عمومی و فعالیت های مربوط به مردم را با منّت و... آلوده سازند.
ایشان همچنین می فرمایند:
«وَإیاکَ وَالمَنّ َعَلَی رَعِّیتِکَ بِإحسَانِکَ، أو ِالتَّزَیدَ فِیما کانَ مِن فِعلِکَ، أوأن تَعِدَهُم فَتُتبِعَ مَوعِدَکَ بِخُلفِکَ فإنَّ المَنَّ یبطِل الإحسَانَ، وَالتَّزَیدَ یذهَبُ بِنُورِ الحَقِّ، وَالخُلفَ یوجِبُ المَقتَ عِندَاللهِ وَالنَّاسِ. قالَ اللهُ تَعَالی: (کَبُرَ مَقتاً عِند َ اللهِ أن تَقولوا مَا لاتَفعلونَ)؛ (نهج البلاغه، نامه 53) مبادا با خدمت هایی که انجام دادی بر مردم منت گذاری، یا آن چه را انجام داده ای بزرگ بشماری، یا مردم را وعده ای داده، سپس خلف وعده نمایی! منّت نهادن، پاداش نیکوکاری را از بین می برد، و کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را برمی انگیزاند که خدای بزرگ فرمود: «دشمنی نزد خدا آن که بگویید و عمل نکنید».
امام راحل(س) در این زمینه می فرماید:
پسرم! ما که عاجز از شکر او و نعمت های بی منتهای اوییم، پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است؛ چه که همه از اویند. هیچ گاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حق، منّت بر ما دارند که وسیلۀ خدمت به او ـ جلّ و علا ـ هستند. و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیله شیطان است که ما را در کام خود فرو برد. و در خدمت به بندگان خدا، آن چه برای آنان پرنفع تر است انتخاب کن، نه آن چه برای خود یا دوستان خود؛ که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او ـ جلّ و علا ـ است. (صحیفه امام، ج 20، ص 157)
6. انتظار تمجید و پاداش نداشتن
هرگونه اقدامی که به شکلی در راستای خدمت به مردم و جامعه قرار بگیرد و جامعه و مردم را به سوی خیر و نیکی فراخواند، برّ خوانده می شود. نیکی و نیکوکاری، این نیست که انسان وظایف فردی و عبادی خود را به بهترین شیوه انجام دهد و از سرنوشت دیگران بی خبر باشد؛ بلکه آن انسانی نیکوکار است که همپای اعمال عبادی فردی، به وظایف اجتماعی و تعاون و خدمت به دیگران نیز توجه داشته باشد.
در آموزه های دینی، کسی نیکوکار حقیقی است که علاوه بر پایبندی به عبادات، توان و جسم و جان و مال خود را به خاطر خدا به نیازمندان ببخشد.
از امام صادق(ع) نقل شده است:
«... من خالص الإیمان البرّ بالإخوان والسعی فی حوائجهم فی العسر والیسر»؛(بحارالانوار، ج 71، ص317، ح 75) نیکی به برادران دینی و تلاش و جدیت برای رفع مشکلات آنان، در تمام زمینه ها و در هر شرایط، برخاسته از ایمان خالص است.
احسان نیز هم افق با برّ است. احسان هر خدمتی را که برای مردم انجام گیرد و در برابر آن انتظار پاداشی نباشد، شامل می شود. مرحوم علامه طباطبایی می فرماید:
«الإحسان إلی الغیر... هو ایصال خیر أو نفع إلی غیر لا علی سبیل المجازاة والمقابلة، کأن یقابل الخیر بأکثر منه ویقابل الشرّ بأقلّ منه... ویوصل الخیر إلی غیر متبرعاً به إبتداء»؛ ( المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 332) احسان به دیگران... نفع و نیکی رساندن به آنان است، بدون انتظار پاداش مقابل.
از مصادیق احسان است: جبران نیکی دیگران، به گونه ای فزون تر و شایسته تر، برخورد با بدی مردم در مرتبه ای نازل تر، و خدمت بدون انتظار پاداش.
احسان یکی از اساسی ترین ارزش ها در جامعه اسلامی است و خداوند در قرآن همگان را به انجام آن فرمان داده است:
إِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی.(نحل (16): 91)
روشن است که اگر بنیاد جامعه ای بر پایه عدل و احسان و کمک به خویشان استوار گردد و خدمتگزاری در آن پدیدار شود، آن جامعه، از ارزش های زیربنایی و اساسی برخوردار خواهد بود.
امام راحل(س) در این باره می فرماید:
توقع این که مسائل به آسانی رفع بشود نباید داشته باشید و ندارید هم. و این که کسی به شما از بشر یک تشویقی بکند ـ یک عرض می کنم که فرض کنید که ـ پاداشی بدهد، شما برای خدا کار می کنید... اینی که اساس است این است که ما حسابمان را با خدا درست کنیم نه با مردم، و از هیچ کس هم توقع نداشته باشیم. مایی که برای خدا می خواهیم یک کاری بکنیم، توقع نداشته باشیم. (صحیفه امام، ج 17، ص 283 ـ 284)
7 ـ اخلاص در عمل
از آن جا که تمام اعمال و کردار انسان در پیش روی خداوند تعالی انجام می گیرد، لذا باید از هرگونه پلیدی به دور باشد. قرآن کریم محور نیکی و نیکوکاری را «خالصاً لوجه الله» و خالی بودن از تمنیّات مادی آن می داند و می فرماید:
(وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلأنفُسِکُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللهِ)(بقره (2): 272)؛شما هر انفاق و احسانی کنید درباره خویش کرده اید و نبایست انفاق کنید جز در راه رضای خدا.
و در سوره انسان می فرماید:
(وَیُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلا شُکُوراً)؛ (انسان (76): 8 ـ 9) و هم بر دوستی (خدا)، به فقیر و اسیر و طفل یتیم، طعام می دهند و (گویند) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی هم نمی طلبیم.
امام خمینی(س) می فرماید:
ما الآن تکلیف زیاد داریم، ما مواجه هستیم با یک ملتی که همه چیز خودش را در طبق اخلاص گذاشته است و برای اسلام دارد صرف می کند... شکر این نعمت به این است که ما مردم را شریک بزرگ بدانیم در این حکومت. حکومت نیست، باید همه خدمتگزار باشیم برای این ملت، برای این جوان ها و برای این پیرها و زن ها و مردها. (صحیفه امام، ج 20، ص 55)
8 ـ صبر و شکیبایی
مسیر مهرورزی و خدمت رسانی با فراز و نشیب های گوناگونی مواجه است. انواع ناملایمات، بی اعتنایی ها و گاهی تهمت های ناروا را باید تحمل کرد تا به مقصود رسید. (ر.ک: اصل ها و عرصه ها در نهضت خدمت رسانی، ص 83) از زبان قرآن بشنویم که می فرماید:
(إِدفَع بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ السَّیِّئهَ) (مومنون (23): 96)ای رسول ما، تو آزار و بدی های امت را به آنچه نیکوتر است دفع کن.
حضرت امام خمینی(س) می فرماید:
باید همه توصیه به حق بکنیم و سفارش به حق بکنیم و در همۀ اطراف کشور... همه با هم سفارش به حق بکنند و اگر اعوجاجی خدای نخواسته در یکی پیدا بشود... خود مردم آن اعوجاج را سفارش بکنند که رفع بشود. سفارش به حق و صبر، و سفارش به صبر. در مشکلات صبر بکنند و سفارش به صبر کنند و در همۀ قشرهای متصدی کار، سفارش به حق بکنند. (صحیفه امام، ج 13، ص 469)
9 ـ مقدم داشتن دیگران بر خود
ادب دیگری که قرآن می آموزد و به آداب و اخلاق مهرورزی و خدمت رسانی مربوط می شود، مقدّم داشتن دیگران برخود است؛ چنان که قرآن، این عصاره همه حقایق هستی می فرماید:
(وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَه؛ (حشر (59): 9) و هر چند خود سخت به چیزی نیازمند باشند، باز دیگران را برخویش در آن چیز مقدم می دارند.
ائمه معصومین(ع) در این میدان، گوی سبقت را از همگان ربوده و همواره تجلی گاه ایثار و
فداکاری بوده و هستند. قرآن کریم داستان ایثار حضرت علی(ع) و خاندان گرامی اش را در آیات پرشکوه سوره «هل أتی» منعکس کرده و می فرماید:
(وَیُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَأسِیراً)؛(انسان (76): 8) با غذای خود، مسکین و یتیم و اسیر را اطعام می کنند با آن که خود به آن غذا نیاز دارند.
و بدین گونه درس ایثار، فداکاری، از خودگذشتگی و مهربانی را به جامعه بشری آموختند.
امام خمینی(س) فرمودند:
امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولی نعمت ما هستند، خدمت کنید. پیش خدای تبارک و تعالی، کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد.(صحیفه امام، ج 18، ص 38)
10 ـ احسان پنهانی
بهترین و بزرگ ترین محبت ها باید به صورت پنهانی انجام شود؛ چرا که به فرموده علامه طباطبایی(ره)، احسان پنهانی، آبروی مستمندان را بیش تر حفظ می کند و گرد خواری و حقارت برپیشانی آن ها نمی نشاند و به شرافتشان صدمه نمی زند. و این سنتی دیرینه در خاندان نبوّت است. لطف و کرم امام چهارم و سائر ائمه معصومین به تهیدستان و بینوایان برهمگان روشن است؛ دست نوازشگر آنها تا پایان عمر بر سر یتیمان و مساکین بود، آنها، شب ها، کیسه ای پر از نان را بر دوش گرفته و در تاریکی های شب، با چهره ای ناشناس، به مستحقان می رساندند. آنان هرگز آورنده غذاها را نشناختند تا آن که پس از شهادت آن بزرگواران به واقعیت امر پی می بردند.
11 ـ عدم تبعیض
نیکوکار و مهرورز کسی است که گزینشی عمل نمی کند و همه را با یک چشم می نگرد. حضرت علی(ع) فرمودند:
«اَلمُحسِنُ مَن عَمَّ النّاسَ بِالإحسانِ»؛(میزان الحکمه، ج 1، ص 642) نیکوکار کسی است که به همه مردم نیکی کند.
اسلام با هرگونه تبعیض طبقاتی و نژادی مخالف است. بر این اساس، حتی جزئی ترین مسائل در این باره، دغدغه ای است که بزرگان دین از تذکر آن فروگذار نکرده اند؛ یعنی حتی انسان نباید در سلام کردن که کوچک ترین ابراز احترام و محبت است، تفاوتی میان افراد از جهت دارایی و فقر قائل شود، بلکه بایستی همه را به یک چشم بنگرد و به آنها به طور یکنواخت و بدون تبعیض سلام کند. امام رضا(ع) در این رابطه می فرمایند:
«مَن لَقِیَ فَقیراً مُسلِماً فَسَلَّمَ عَلَیهَ خِلافَ سَلامِهِ عَلَی الغَنِی لَقِیَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَومَ القِیامَهِ وَ هُوَعَلَیهِ غَضبانُ»؛(عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 57، ح 202؛ آداب معاشرت، ص 72)
هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به گونه ای بر او سلام نماید که با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد، در روز قیامت، خدا را در حالی ملاقات می کند که خدا بر وی خشمگین است.
آری، هیچ کس از دیگری برتر و نزد خداوند مقام و مرتبه اش والاتر نیست، مگر پاک، متقی و پرهیزگار باشد؛ چنانکه خداوند فرموده است:
(إنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم)؛(حجرات (49): 13) بزرگوارترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است.
12 ـ عدم چشمداشت
توصیه بزرگان دین آن است که: اگر در خدمت به دیگران با خداوند معامله کردید، دیگر چشم به پاسخ گویی و جبران خدمت از سوی مردم نداشته باشید. امام باقر(ع) در این رابطه می فرمایند:
«لا تُعطِی العَطِیَّهَ تَلَتَمِس أکثَرَ مِنها»؛(بحار الانوار، ج 9، ص 244، ح 147)چیزی هدیه و عطا مکن برای این منظور که در قبال آن مقدار بیشتری طلب نمایی.
13ـ عدم شهرت طلبی
یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی مهرورزان و خدمتگزاران، عدم شهرت طلبی است. انسان هر عمل خیر و محبتی که انجام می دهد، باید فقط برای رضای خدا باشد و آن محبت و ملاطفت را به جهت شهرت طلبی و خودنمایی و معروف شدن انجام ندهد. حضرت امام خمینی(س) می فرمایند:
باید افراد متوجه این معنا باشند، کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست، میزان نیست؛ مقام میزان نیست... این ها چیزی نیستند، این مقامات تمام می شود، آنی که هست خدمت است. آدم متعهد در هرجا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است... وقتی دید که یک کسی از خودش بهتر می تواند کار کند برود آنجا، برایش فرق نکند؛ یعنی، هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد. (صحیفه امام، ج 19، ص 365)
ادامه مقاله در شماره بعد
فهرست منابع
* قرآن کریم.
نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع).
عوالی اللالی، ابن ابی جمهور احسائی، انتشارات سیدالشهدا(ع)، قم، 1405 ق.
اخلاق عبادی، علی اصغر الهامی نیا وغلامعباس طاهرزاده، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، افق فردا.
نهضت خدمت رسانی در نگاه قرآن و سیره معصومین(ع)، ابوالقاسم بخشیان، نشر روح.
غررالحکم ودرر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، شرح و ترجمه خوانساری، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1366.
خدمت رسانی درآموزه های دینی، سید حسین تقوی، مؤسسه انتشارات مشهور، چاپ اول، 1382.
تحف العقول عن آل الرسول، ابومحمد حرانی، صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی(ع)، چاپ اول، 1383.
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، قم، 1409ق.
ابعاد خدمت رسانی، جمعی از نویسندگان، انتشارات سپهر اندیشه، پژوهشکده تحقیقات اسلامی1382 (نمایندگی ولی فقیه در سپاه).
لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا.
الاحتجاج، ابو منصور احمد بن علی طبرسی، نشر مرتضی، مشهد مقدس، 1403 ق.
مکارم الاخلاق، رضی الدین حسن بن فضل طبرسی، انتشارات شریف رضی، قم، 1412ق.
فرهنگ عمید، حسن عمید، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363.
المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامیه، قم، 1364.
کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، نشر افکار، چاپ پنجم، 1382.
الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، موسسه آل البیت، قم، 1409ق.
بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، موسسه الوفا، بیروت، 1404ق.
نقطه های آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372.
فرهنگ معین، محمد معین، به کوشش محمدمهدی بلادی، چاپ اول، 1385.
معراج السعاده، ملااحمد نراقی، تصحیح رضا مرندی، انتشارات دهقان، چاپ دوم، 1379.
حدیث پایداری، علی باقی نصرآبادی حمید، انتشارات لوح محفوظ، 1379.
صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ اول، پاییز 1378.
مجله اندیشه حوزه، شماره سوم و چهارم، 1382.
تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374.
روضه الواعظین، محمد بن الفتال النیشابوری، منشورات الشریف الرضی، قم.