پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران:
امام خمینی و یاران او
□ ژیلا بدیهیان(همسر شهید همت)
16 / 3 / 92- خرداد که می رسد می گوییم به خرداد پر از حادثه عادت داریم. حوادث معدودی در این ماه رخ داده، اما عمق این حوادث بسیار سنگین است. فقدان امام هنوز بر بچه های انقلاب و مومنان سنگینی می کند که داغ تازه ای اضافه شد و خصوصا مردم اصفهان این داغ را بیشتر احساس می کنند. امروز ما به عزای رفتن یکی از راستین ترین یاران امام و انقلاب نشسته ایم و خرداد باز برای ما تلخ شد. اما درکنار تلخی تمام این رفتن ها آن چیزی که غم را سنگین تر می کند رفتارهایی است که با یاران امام صورت می گیرد. در طی این مدت که آیت الله طاهری در بیمارستان بودند چند بار به دیدن ایشان رفتم اما آن قدر فضای بیمارستان سنگین و پر از افراد خاص بود که عیادت از این مجاهد و پیر انقلاب سخت می شد. در همین احوال، روزهای آخری که ایشان نمازجمعه را برقرار می کردند به یاد آوردم که چطور یک عده فریب خورده به سمت یار قدیمی امام چوب و کفش پرتاب می کردند. صحنه هایی که هیچ گاه از جلوی چشمان ما پاک نمی شود. امام انقلابی را رهبری کرد که قرار بود در آن کرامت انسان ها حفظ شود نه این که چند نفر هرکاری که می خواهند را انجام دهند، آن هم اعمال سخیف و کثیف. این یار امام چند سال سکوت کرد و مسائلی بر ایشان رفت که فضا را سنگین کرد. البته باید این روزها بی مهری مسئولان اصفهان را نسبت به عدم اطلاع رسانی نسبت به فوت ایشان را هم اضافه کرد.
پس از فوت امام، یارانشان هم رفتند. آقای محمد هاشمی تعریف می کنند که آیت الله توسلی آخرین روز حیاتشان چه گفتند. ایشان پس از توهین هایی که به نوه امام شد در مجمع تشخیص مصلحت نظام صحبت می کنند و می گویند امام در سال 61 در نامه ای پیش بینی کردند که: «گروهی مقدس نما و متحجر و واپسگرا در قالب دفاع از امام، فرزندان، دوستان، یاران و بیت ایشان را مورد توهین و برخورد قرار خواهند داد.» و امروز ما می بینیم که با یاران امام چه کردند
و چه در سال 90 و در صحن حرم امام، چه هفته گذشته پس از نوشتن نامه خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی، چه توهین ها که به حسن خمینی نوه امام و همچنین خانم زهرا مصطفوی، دخترشان، نشد. آیت الله توسلی در همان جلسه گفتند که: « امام فرموده اند مبارزه و سختی ها برای پیروزی انقلاب، فقط گلوله و سرنیزه نبود که اگر بود تحملش بسیار آسان تر بود، بلکه زخم زبان ها و طعنه ها، بسیار دردناک تر و جگر سوز تر از گلوله بود.» که البته آیت الله توسلی در بیان این سخنان باز هم به گریه افتاد و در حالی که بار دیگر، سخن دیگری از امام درباره متحجران و مقدس نماها و واپس گراها را بیان می کرد در زمانی که به کلمه «واپس گراها» رسید از روی صندلی به پایین افتاد و فوت کرد. در واقع یکی از یاران امام از شدت تاثر توهین به خانواده امام و کنار گذاشتن اندیشه های ایشان فوت کرد.
امروز ما اندوه آیت الله هاشمی یکی از دیرینه ترین یاران امام را هم داریم. هرچند که اتفاقات این مدت در واقع لطفی از جانب خداوند برای ایشان بود تا تمام تهمت های ناروا که به ایشان زدند پاک شود. نمی خواهم بنویسم که ایشان و خانواده شان از همه اشتباهات مبرا هستند اما این خانواده در صداوسیمای جمهوری اسلامی که باید مظهر عدالت گرایی باشد امکان دفاع برای خود پیدا نکردند. در ایامی که بسیاری از دوستان و یاران انقلاب از آقای هاشمی دعوت می کردند تا در انتخابات حضور یابند با دخترشان تماس گرفتم. گفتم من از طرف خودم صحبت نمی کنم، از طرف بسیاری از خانواده های جنگ، شهدا و جانبازان می گویم که می خواهند آقای هاشمی مصرانه به صحنه بیایند که کشور در خطر است. گفتم همت روزهای آخر زندگی شان و نزدیک به شهادتش گفت جنگ به مرحله ای رسیده که ما نه به خاطر خاک و دین (که خیلی مهم بود) که حداقل برای حفظ ناموس زن و بچه هایمان به جنگ می رویم و حالا ایشان باید به همان دلیل از آبروی خود بگذرند و به صحنه بیایند.
سوم خرداد هم که به دیدار آقای هاشمی رفتیم، گفتم آقای کوثری جایی گفته بود که همت فرصت نکرد زنش را تربیت کند، هرچند که قرار نیست ما به وسیله همسرانمان تربیت شویم، اما به آقای هاشمی گفتم به گمانم همت من را تربیت کرد زیرا همیشه بعد از امام از ارادت خاصشان به شما می گفتند و من هم همین ارادت را به یار دیرین امام دارم. متاسفانه در این
روزها یاران امام نمی توانند از آرمان های انقلاب دفاع کنند و حتی به من و همسر شهید حمید باکری می گویند عایشه باکری و همت و این چنین از یادگاران امام و شهدا یاد می کنند.
ما تاوان بسیاری برای حفظ انقلاب دادیم و عزیزترین هایمان را از دست دادیم. متاسفانه وضعیت اداره کشور در دست جریاناتی افتاده که بعضی از آن ها در زمان امام با ایشان همراهی نداشتند و هیچ جای مبارزات امام نبودند و مسئولیت های اجرایی نداشته اند، اما امروز همه کاره شده اند. امروز ما غیر از دغدغه فراموشی آرمان های امام، دغدغه یاران امام را هم داریم. آیت الله طاهری را ما در اصفهان پس از پیروزی انقلاب دیدیم که با بدنی مجروح ناشی از شکنجه های شاه سخن می گفتند و حتی هنگامی که پسرشان شهید شد، همت به من نگفت پسر آیت الله شهید شد گفت در چذابه پودر شد. ایشان و دیگر یاران امام هستی شان را برای پیروزی انقلاب و اسلام گذاشتند.
جوان ها از من می پرسند زمان شاه چه بود که اکنون نیست و چه نبود که الان هست. نمی توان به راحتی سوال آن ها را پاسخ داد و باید ساعت ها بحث کنیم و از هزینه های بگوییم که برای رسیدن به پیروزی انقلاب دادیم. یک زمان برای ما دفاع از حقیقت مهم بود. تاریخ می خواندیم و به خاطر قرار داد ترکمانچای ساعت ها گریه می کردیم. ننگ های پادشاهان قبلی را می خواستیم پاک کنیم و به دنبال آرمان های دینی و اعتقادی بودیم. می خواستیم برای نسل های آینده روزهای بد تاریخ تکرار نشود، اما امروز متوجه شده ایم که بزرگ ترین هنر تربیت خودمان است. ای کاش عقلا شرایط گفت وگو را ایجاد کنند. این روزهای کشورهای اطرافمان غمگین کننده است. اکنون در جامعه ای زندگی می کنیم که دفاع از حقیقت سخت شده است، اما جوان های ما می دانند شهدا چرا شهید شدند و امام چه می خواستند و همین برای ما فردای بهتری را نوید می دهد و امیدوار کننده است. هروقت ناامید می شوم خدا بارقه ای از امید را نشانم می دهد.
منبع: روزنامه بهار