اتفاق تاریخی
یادداشتی از غلامعلی رجایی
23 / 4 / 92- حادثه شگفت و باورنکردنی عدم احراز صلاحیت آیت الله هاشمی- که از معدود بنیانگذاران باقی مانده از یاران امام درپیروزی انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی است - توسط شورای نگهبان، بدون تردید پس از رویداد چرایی و چگونگی ثبت نام ایشان در انتخابات اخیرریاست جمهوری به گمان من یکی ازحوادث عجیب و کم نظیر در تاریخ انقلاب اسلامی پس از امام است. خوشبختانه اینجانب به دلیل موقعیت کاری و ارتباط نزدیکم با آیت الله هاشمی که از توفیقات الهی به من است، از نزدیک در جریان تقریبا کامل این واقعه بوده ام و با توجه به این موقعیت، نگاهی درونی به مساله نموده و ناگفته هایی رابیان نموده ام.
اینک درجهت ادای دین به مردم شریف وتاریخ ایران عزیز، این واقعه را که درهمان روزها نوشته ام به محضرخوانندگان ارجمند تقدیم می نمایم.
"سه شنبه 31 اردیبهشت حدود ساعت 9 و پنج دقیقه صبح بود که آیت الله هاشمی طبق معمول همیشه به مجمع آمد.بالای پله ها وجلوی دفترکارشان منتظر بودم تا مساله ای را خدمتشان عرض کنم .پله ها را تند تند وبه صورت نیم دو بالا می آمدند. محافظین بعدا که ازدیدن این صحنه متعجب شده بودم به من گفتند ایشان هر روز با این تند طی کردن پله ها که حدود 40 پله می شود، قصد ورزش و تست نفسی دارند.معلوم می شود از دقایق کوتاه عمرشان هم بخوبی
بهره می برند.دقایقی گذشت وحاج آقا تازه داشت وارد اتاق خود می شد که صدایی مرا متوجه خود نمود. آقای دکترعلی لاریجانی ریاست مجلس داشت از پله ها بالا می آمد . پس از اینکه با هم دست دایم و روبوسی کردیم ، به اتاق ملاقات راهنمایی شدند.معلوم بود در آن صبح اول وقت کاری مجلس که مشغول بررسی لایحه بودجه است ،برای مذاکره در امر مهمی به ملاقات آقای هاشمی آمده است. پس از اینکه ملاقات نیم ساعته او تمام شد و از اتاق بیرون آمد که برود، به چهره اش که نگاه کردم، احساس کردم از ملاقاتش با حاج آقا نتیجه نگرفته است و راضی نیست. یک ساعت بعد معلوم شد حدسم درست بوده است.
تا آن لحظه نمی دانستیم دکتر لاریجانی درآن وقت غیرمتعارف ملاقات برای چه به مجمع آمده است. حدس می زدم حتما در رابطه با انتخابات است.ساعت ده صبح که آقای دکترعلی مطهری با جمعی از اصولگرایان مانند آقای دکترعباسپور،آقای علوی نماینده مجلس خبرگان، خانم پیشگاهی فرد.. با آقای هاشمی ملاقات داشتند و می خواستند در این ملاقات ستاد اصول گرایان ایشان را فعال نمایند، پس از بحث و بررسی ها وکسب نظر و دیدگاه های آقای هاشمی در مورد مرزبندی و نحوه ارتباط این ستاد با ستاد مرکزی آیت الله،که جناب آقای مهندس اسحاق جهانگیری آن را اداره می کرد، آقای هاشمی سر صحبت را باز کردند و گفتند: آقای دکتر علی لاریجانی صبح به من تلفن زدند و پیشنهاد ملاقات دادند. گفتم به مجمع بیایید. نیم ساعت با من ملاقات داشت. پیغامی از شورای نگهبان آورده بود که من ازحضور در صحنه انتخابات انصراف بدهم. من به ایشان گفتم: هرگز این کار را نمی کنم. پس از بحث هایی که شد، گفتند: رهبری به من بگویند انصراف بده که دراین صورت البته با ذکر دستور رهبری انصراف می دهم. راه دیگراین است که شورای نگهبان اعلام عدم احراز صلاحیت بکند، خوب بکند . من هیچ اعتراضی نخواهم کرد .
آقای هاشمی گفتند: به آقای لاریجانی گفتم: اگربدون دلیل انصراف بدهم به مردم چه جواب بدهم؟ و مردم چه می گویند؟ آقای هاشمی گفتند: آقای لاریجانی وقتی موضع مرا دید، ازمن پرسید: اگرشما انصراف ندهید و شورای نگهبان صلاحیت شما را رد بکند، دراین صورت عکس العمل شما چه خواهد بود؟ به ایشان گفتم: عکس العملی نشان نخواهم داد. با مردم
صحبت خواهم کرد و مسائل را با آنها در میان خواهم گذاشت.
جلسه ستاد اصول گرایان با حاج آقا که تمام شد، همه دوستان به طبقه پایین آمدند تا درباره تعیین مسولین کمیته ها و معاونتها تصمیم گیری و کار را شروع کنند .درجلسه آنها شرکت کردم. دکتر علی مطهری جلسه را بخوبی اداره می کرد.نیم ساعتی نشستم و پیشنهاد مکتوبی دادم باتوجه به کناره گیری حجت الاسلام والمسلمین آقای سید محمد حسن ابوترابی فرد و اینکه بعضی از دوستان آزاده فعال و مسئول ستاد ایشان برای کار در ستاد آقای هاشمی به من اظهارآمادگی نموده اند، از نیروهای ستاد در حال انحلال ایشان استفاده شود. سپس جلسه را ترک کردم تا به کارهایم برسم.
ملاقات های حاج آقا تا ظهر ادامه داشت. پس از نماز و نهار، ایشان طبق برنامه همیشگی استراحتی داشتند.ساعت 5 عصرکه کارشان را مجددا شروع کردند، اولین برنامه، خواندن خطبه عقد فرزند جوان یکی از محافظین ایشان بود . قبل ازاینکه وارد اتاقی بشوند که خانواده های عروس و داماد منتظرنشسته بودند به ایشان عرض کردم: چه خبر؟ گفتند: از ظهر، دیگرخبری ندارم. گفتم :خبری غیر رسمی آمده است که شورا به شما7 به 4 رای داده است. به شوخی چیزی گفتند و وارد اتاق ملاقات شدند تا خطبه عقد را جاری نمایند. پس از اجرای صیغه عقد توصیه ها و نصایح ارزشمندی را به زوج جوان فرمودند و هدیه ای هم به آنان دادند و دوباره به اتاقشان رفتند تا به ملاقاتهای دیگرشان برسند.
ساعت 6 عصرکه مجمع را به سوی منزل ترک می کردم، سیل تلفنها و پیامکهادر مورد نتیجه رای شورای نگهبان درباره احراز صلاحیت آقای هاشمی به من سرازیرشد که برای آنها جوابی نداشتم . یک خبر غیر رسمی تایید صلاحیت ایشان بود که منبع و صحت آن معلوم نبود .
در مسیر منزل که رادیو را بازکردم و دیدم دربرنامه ای غیرعادی! دارد با بعضی ازشخصیت های استانها و نمایندگان مجلس خبرگان درباره "منزلت شورای نگهبان و لزوم تبعیت از نظر و رای آن"! مصاحبه می کند، تا آخرقضیه را خواندم و فهمیدم اتفاق تلخی که صبح خبر آن را شنیده بودم، افتاده است . شب که در لابلای اخبارساعت 21، گوینده خبر خبرها را قطع کرد و گفت:
به خبری که هم اکنون به دست من رسیده، توجه فرمایید ،معلوم شد شورای نگهبان با صدور بیانیه ای، اسامی 8 نفر از نامزدها را اعلام را کرده است که درمیان آنها نام آیت الله هاشمی وجود ندارد. بعدها از آقای هاشمی شنیدم، صبح زود آن روز، آقای دکتر حسن روحانی به منزل ایشان رفته و او هم از طرف شورای نگهبان به وی پیغام داده انصراف بدهند که ایشان این پیشنهاد را قاطعانه رد کرده است.
گذشت آنچه گذشت! و شد آنچه شد! و رفت آنچه رفت! قطعا خبرهای دیگری هم در این یکی دو روز اعلام نتایج در این باره وجود دارد که آقای هاشمی در خاطرات شان درسال 92 خواهند نوشت و نوشته اند. مسائلی نظیر: بحث های داخلی شورای نگهبان درباره صلاحیت ایشان و اعلام صلاحیت اولیه ایشان و بعد برعکس شدن ماجرا در پی اظهارات و اعلام خطر مقام اطلاعاتی نسبت به حضورآیت الله درصحنه انتخابات.
خود من ازمنبع موثقی که شاهد واقعه بوده است، شنیدم ،وقتی بحث صلاحیت آیت الله هاشمی در شورا مطرح شده است، نظر تقریبا همه اعضای شورا این بوده است که صلاحیت ایشان نیاز به بحث و بررسی ندارد و پرونده را کنارگذاشته اند تا به موارد دیگری برسند. در اواسط جلسه مقامات اطلاعاتی و امنیتی! – احتمالا- بدون اطلاع قبلی به شورا آمده اند و خواسته اند در جلسه شرکت کنند تا درباره مطلب مهمی نظر مشورتی ! بدهند. سپس بعضی از اعضای شورا معترضانه این حضور را بی سابقه و مغایر با اصول کاری شورا و در نتیجه نافی مسولیت خود دانسته و حضور آقایان اطلاعاتی را نپذیرفته اند. در کشاکش های بعدی، قرار شده فقط مقام مافوق اطلاعاتی، درجلسه شرکت کند و مشورت(؟) بدهد! و بقیه همکاران وی از جلسه شورا بیرون بروند که بعد از این، قضایا سیر و مسیر دیگری پیدا کرده است. که ان شالله، شاید! بیست و چند سال دیگر در خاطرات آیت الله هاشمی، جزئیات بیشترآن را خواهید و خواهند خواند!
به هرتقدیر هرچه بود این مساله هم تمام شد و هاشمی که می گفت به رغم میل شخصی و اعلام قبلی خود، برای حضور در این عرصه با خدا معامله کرده است در قلوب ملتی که می خواستند با رایی باشکوه تر از رایی که در سال 1376 به خاتمی داده بودند، او را در همان دور اول انتخابات به ساختمان پاستور بدرقه نمایند جاودانه شد و یک بازی سخت و نفس گیر را
قبل از شروع رقابتها به سود خود با پیروزی به پایان برد تا این آیه درجان جانها طنین افکن شود که: و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب! هرکس تقوی پیشه نماید، خداوند راه خروج از بحران و مشکلات را براو منکشف خواهد فرمود.
صدق الله العلی العظیم!