پیام
زمان: 28 خرداد 1362 / 6 رمضان 1403
مکان: تهران، جماران
موضوع: شهادت شش تن از اعضای بیت آقای حکیم در عراق
مخاطب: ملت ایران و عراق
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
خبر بسیار أسف انگیز و حیرتبار شهادت شش شخصیت از بیت مرحوم آیت الله حکیم ـ رحمة الله علیه ـ به دست جنایتکار ددمنش دهر، صدام عفلقی با کیفیتی که توسط فرزند برومند ایشان جناب حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم ـ حفظه الله تعالی ـ گزارش دادند، هر انسان با وجدانی را که از فطرت انسانی منحرف نشده است متأسف و ناراحت می کند. ما در عصری زندگی می کنیم که مقدرات ملتهای در بند مظلوم، به دست مشتی جنایت پیشه که خوی سُبعیت بر آنان غالب است می باشد. دنیا در عصر ما و عصرهایی نظیر آن مبتلا به حکومتهایی بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمی کند. ما در عصری هستیم که جنایتکاران به جای توبیخ و تأدیب، تحسین و تأیید می شوند. ما در عصری به سر می بریم که سازمانهای به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانۀ ابرجنایتکاران و مدافع ستمکاری آنان و بستگان آنان هستند.ما در منطقه ای به زندگی مرگبار خود ادامه می دهیم که اکثر حکام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امریکا، به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت می دهند و در هدم اسلام و قرآن کریم کوشش می کنند. ما در محیطی گذران می کنیم که مظلومان که جرمی جز دفاع از حق ندارند زیر چکمۀ ستمگران خرد می شوند و آخوندهای کثیف درباری به این اعمال وجهۀ اسلامی می دهند. ما و دنیای مسیحیت در عصری هستیم که پاپ، رهبر کاتولیکها به جای آنکه امریکا را در جنایاتی که به بشریت می کند، محکوم کند و پیروان
خود را به مقابله با ظالمان برانگیزد، از امریکا پشتیبانی می کند و به ستمکاران دیگر توصیۀ همکاری با آن را می کند. اکنون در این دنیای مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجی است، تکلیف ملتهای در بند این ابرقدرتها و انگلهای آنان چیست؟ باید بنشینند و این صحنه های جنایت بار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد؟ آیا روحانیون، نویسندگان، گویندگان، روشنفکران، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند، در این زمان تکلیفی انسانی، مذهبی، ملی و اخلاقی ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهای خود ایفا کنند؟ و یا آنکه باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود، ملتهای مظلوم دربند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونان که در ایران با همت ملت بزرگوار شد. آیا در منطقه قدرتی به پایۀ قدرت رژیم ظالمانۀ شاهنشاهی و ستمشاهی بود و ملتی همچون این ملت مظلوم دربند بود؟ و دیدید که با دست خالی و ایثار جان و توان در مدت کوتاهی از بندها رها و ستمگران و دزدان را یا در بند کشیدند و یا بیرون راندند. محرومان و ستمدیدگان تاریخ باید خود برخیزند و انتظار نکشند که ستمکاران آنان را از بند نجات دهند.
اینجانب این مصیبت بزرگ را که بر بیت معظم حکیم وارد شده است و شش تن از فرزندان پیامبر عظیم الشأنِ مظلومان را به دست دژخیمان صدام با آن وضع فجیع و رقتبار به شهادت رساندند، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ایران و عراق تسلیت می دهم.
باید ملت عراق بدانند که قضیه مربوط به بیت معظم حکیم نیست. اینان که با آن شکنجه ها شهید شدند، در راه اسلام عزیز و مصالح ملت عراق به شهادت رسیدند و به لقاءالله در جوار اجداد معظمشان محشورند. لکن مسئلۀ مهم، اسلام است که اگر به این ملحد مخالف بالذات با اسلام مهلت داده شود، اسلام بزرگ و ملت عزیز عراق را در زیر چکمۀ دژخیمان جنایتکارش خرد خواهد کرد و به حَرث و نسل ملت عراق بس نخواهد کرد. ارتش عراق که از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاک هستند تا کیْ
تحمل اینگونه ننگها را که این جنایتکار می کند، می نمایند؟ و عجب آن است که خیرخواهان منطقه به گمان خود برای اصلاح بین حزب بعث و دولت ایران دامن به کمر زده اند و فعالیت می نمایند، غافل از آنکه اصلاح با این پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر مستمندان و اسلام و مسلمین و غافل از آنکه این شخص که به واسطۀ شکست در جنگ و از دست دادن همه چیز خود آنچنان دیوانه شده است که به هیچ قراردادی پایبند نیست و ملت ایران با آنهمه رنج و درد که از این دژخیم دیده اند به هیچ وجه به اصلاح تن در نمی دهند و اسلام عزیز اجازت نخواهد داد که با اسم اصلاح، به ملتهای مظلوم، ستمهای فوق طاقت تحمیل شود.
بار دیگر این مصیبت بزرگ را به همۀ مسلمانان بخصوص خاندان معظم حکیم و جناب حجت الاسلام آقای سید محمد باقر حکیم تسلیت عرض می نمایم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
6 رمضان المبارک 1403 / 28 / 3 / 1362
روح الله الموسوی الخمینی