نامه
زمان: 1362 ه . ش. / 1403 ه . ق.
مکان: تهران، جماران
موضوع: پاسخ به نامۀ یک اسیر
مخاطب: جاوید، علی (اسیر در موصل عراق، اردوگاه شمارۀ دو)
[بسمه تعالی. سلام علیکم، امیدوارم حالت خوب باشد و در کارت همیشه موفق و پیروز باشید. درّه جان، دلم برای تک تک شما تنگ شده است؛ اما دلم برای یکی دیگه خیلی تنگ شده. نمی دونی چقدر دلم براش تنگ شده. اونم پدر بزرگ عزیزم حاج آقا موسوی است. و یکی دیگه هم که سفارش می کنم برای شرکت در مراسم هفتگی دانشگاه. درّه جان، فاطمه در نامه اش نوشته بود که جایت در خانه خیلی نمایان است. اگر مامان ناراحتی کند به جان تو که دوستت دارم ناراحت می شوم. مادرم، اون پینه بسته ات را از دور می بوسم. همچنین دستان پرکار پدر عزیزم را که در زمستان سیاه می شود. به جای من همدیگر را ببوسید. مخصوصاً آقای مهندس آچارو! و سلام مرا به آقای شهرابی، ...، عبدخدایی، پرتو اعلم، آقای اسکندری، علی آقا، حسین آقا، هومن و خلاصه هر کس که دیدینِش سلام مرا به او برسانید؛ مخصوصاً مادرجون، عمه فرح، عمه شیرین، عمه اعظم، عمه اکرم، خاله حوری، خاله جون فخری، خاله جون فاطمه و پسرخاله ها و دخترخاله ها، پسر عموها و دخترعموها و عمه ها، خلاصه به همه برسانید. درّۀ من، نمی دونم بالاخره اسمم را باید عوض بکنم یا نه.
3/1/62 سال نو مبارک
برادر کوچکت علی
به یاد من بخورید وقتی من برگشتم ورشکستتان می کنم. حتماً برایم عکس دسته جمعی بفرستید.
بسمه تعالی
خدمت مسئول محترم دفتر امام، سلام علیکم
پس از عرض سلام و آرزوی موفقیت برای شما، نظر به اینکه پسر اینجانب مدت هشت ماه است که
در قید اسارت صدامیان کافر می باشد، اخیراً در نامه اش نوشته است که:« خیلی دلم برای پدربزرگم حاج آقا موسوی تنگ شده است»، و ما چون نمی توانیم به علت محدودیت برای ایشان عکس یا پوستر امام را بفرستیم لذا خواهشمندیم در صورت امکان نامه ای را که خدمتتان تقدیم می کنیم به حضرت امام ـ مدظله العالی ـ بدهید تا ایشان برای تبرک و برای تسلی دل این فرزندان عزیز که در زندانهای تاریک و نمناک عراق به سر می برند، چند سطری مرقوم بفرمایند.
با عرض معذرت؛ ضمناً آخر نامه را با امضای «پدربزرگت حاج آقا موسوی» ختم نمایید.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار؛ از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا ـ آمین رب العالمین.
مادر یک اسیر]
به نام خدا
فرزند عزیزم، نامۀ شما واصل شد. امید است ان شاءالله بزودی خلاص شوی. ما برای شما نگران هستیم، لکن خدا بزرگ است. ان شاءالله موفق باشی. صبر کن که خدا با صابران است. والسلام.
پدر بزرگت