سخنرانی
نقشه انزوای روحانیت از جامعه ـ بیان مشکلات جهان اسلام
سخنرانی در جمع مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر (مشکلات جهان اسلام)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 12 دی‌ ‭1361

زمان (قمری) : 17 ربیع الاول ‭1403

مکان: تهران

شماره صفحه : 202

موضوع : نقشه انزوای روحانیت از جامعه ـ بیان مشکلات جهان اسلام

زبان اثر : فارسی

مناسبت : میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)

حضار : خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) ـ موسوی اردبیلی، سید

سخنرانی در جمع مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر (مشکلات جهان اسلام)

سخنرانی 

‏زمان: صبح 12 دی 1361 / 17 ربیع الاول 1403 ‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران  ‏

‏موضوع: نقشۀ انزوای روحانیت از جامعه ـ بیان مشکلات جهان اسلام ‏

‏مناسبت: میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای‏‎ ‎‏اسلامی) ـ موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم (رئیس دیوانعالی کشور) ـ ربانی املشی‏‎ ‎‏(دادستان کل کشور) ـ موسوی، میرحسین (نخست وزیر) ـ ظهیرنژاد، قاسمعلی (رئیس‏‎ ‎‏ستاد مشترک ارتش) ـ اعضای شورای نگهبان ـ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ‏‎ ‎‏اعضای هیأت دولت ـ فرماندهان نیروهای سه گانه ـ رئیس و افسران ارشد شهربانی ـ‏‎ ‎‏فرمانده و افسران عالیرتبه ژاندارمری ـ  شرکت کنندگان در کنگره جهانی ائمه جمعه و‏‎ ‎‏جماعت ـ فرماندهان سپاه پاسداران ـ مدیر عامل و اعضای شورای سرپرستی صدا و‏‎ ‎‏سیمای جمهوری اسلامی ـ جامعۀ روحانیت مبارز تهران ـ جامعۀ مدرسین حوزه علمیه‏‎ ‎‏قم ـ اعضای ستاد انقلاب فرهنگی ـ رؤسای دانشگاهها ـ مسئولان کمیته های انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی مرکز ـ شخصیتها و مقامات سیاسی ـ اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه و‏‎ ‎‏جماعت، خبرنگاران داخلی و خارجی (جمعاً 600 تن)‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

میلاد پیامبر (ص) مبدأ حرکت انسان بسوی معنویت

‏     ‏‏من قبلاً تبریک این عید بزرگ سعید اسلامی را که در آن روز مبدأ حرکت انسانها به‏‎ ‎‏سوی عالم دیگر بنیانگذاری شد و مبدأ حرکتهای معنوی در محیطی که آلوده به همۀ‏‎ ‎‏شرکها و پلیدیها بود، تبریک عرض می کنم. و به همۀ ملت اسلام تبریک ولادت با‏‎ ‎‏سعادت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همۀ‏‎ ‎‏فیضها و حامل پیامهای رسول اکرم، حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ تبریک عرض‏‎ ‎‏می کنم. و به همۀ مهمانان عزیزی که از بلاد مختلف تشریف آوردند، ائمۀ جمعه و شاید‏‎ ‎‏ائمۀ جماعت هم باشند و دیگران برادران، عرض ارادت می کنم و خوشامد می گویم که‏

‏به کشور خودشان آمدند. ما جدایی مابین خودمان و مسلمین احساس نمی کنیم و‏‎ ‎‏امیدواریم که مسلمین هم احساس بکنند که همۀ ممالک، ممالک اسلام است و همه مال‏‎ ‎‏همۀ مسلمین.‏

اهتمام به گرفتاریها و علل انحطاط افکار مسلمین

‏     ‏‏مبارک وقتی است که، تبریک عظیم در وقتی است که مسلمین توجه بکنند به‏‎ ‎‏گرفتاریهایی که دارند و توجه بکنند به اینکه از کجا این گرفتاریها آمده است، و علل‏‎ ‎‏آمدن این گرفتاریها چیست و راه نجات از آن چیست. ائمۀ جمعه که در این هفته در این‏‎ ‎‏کشور ستمدیده و انقلابی آمدند، و ان شاء الله در فرصتهای دیگر هم این نحو اجتماعات‏‎ ‎‏خواهد بود، باید بررسی بکنند از علل انحطاط افکار مسلمین، و بررسی بکنند از اینکه‏‎ ‎‏آن چیزی که استعمار را بر مسلمین استیلا داد، و آن عللی که باعث شد که استعمار بر همۀ‏‎ ‎‏مقدّرات کشورهای اسلامی و همۀ مستضعفین جهان حکمفرما باشد، ارزیابی کنند در‏‎ ‎‏این سمینارها و مجالس مهمشان؛ و راه را، علل را، کیفیت سلطۀ آنها را بیابند و راه علاج‏‎ ‎‏را، چه باید کرد، چه شده است و چه باید کرد. البته بسیاری از آقایان می دانند که استکبار‏‎ ‎‏جهانی از چه راهی وارد شد در این کشورها، به دست خود اشخاصی که از این ملتها‏‎ ‎‏بودند، با طرحهای خود دولتهای عقب مانده و دولتهای بی توجه به مصالح مسلمین، و‏‎ ‎‏آنهایی که متعلق به این دولتها بودند، از نویسندگان و گویندگان و خطبا و احیاناً ائمۀ جمعه‏‎ ‎‏و جماعات. آنها با تبلیغاتی که الهام می گرفتند به حسب ظاهر از قدرتهای خارجی،‏‎ ‎‏درصدد این برآمدند که آن چیزی که از همۀ قدرتها بالاتر می تواند در مقابل اجانب و‏‎ ‎‏قدرتهای اجنبی بایستد اسلام است، و این را با بررسیهای دانشمندان کشورهای خارجی‏‎ ‎‏بررسی دقیق شده است، و تنها راه نجات خودشان را این می دانند که اسلام در این‏‎ ‎‏کشورها یا نباشد یا محتوا نداشته باشد. یا نباشد را خیلی می دانند موفقیت پیدا نمی کنند،‏‎ ‎‏لکن محتوا نداشتن را موفق شده اند و امید توفیق هم دارند. و اگر مسلمین بیدار نشوند و‏‎ ‎‏توجه نکنند، این امر و این برنامه دنبال می شود.‏


نقشۀ استعمار در جدائی دین از سیاست

‏     ‏‏یکی از امور مهمی که همه، بسیاری از آقایان می دانند، قضیۀ ـ که برای سلطۀ آنهاست‏‎ ‎‏ـ انزوای روحانیت از جامعه هاست. و برای این امر نقشه های مختلف است؛ از آن جمله‏‎ ‎‏جدایی سیاست از دیانت، که مع الأسف این نقشه بسیار مؤثر بوده است و گرفته است. و‏‎ ‎‏گرفتاریهای مسلمین اکثراً، بلکه همه از این راه بیشتر بوده است تا راههای دیگر. الآن هم‏‎ ‎‏بوقهای استعماری و آنهایی که سرسپردۀ استعمار هستند این فریاد را می زنند، و اسلام را‏‎ ‎‏از سیاست جدا می دانند، و برای مسلمان جایز نمی دانند که در سیاست دخالت کند، و‏‎ ‎‏دامن می زند به این حرف، به این مطلب. روحانیونی که وابسته به دولتها هستند و درباری‏‎ ‎‏هستند آنها دامن می زنند به این مطلب، خصوصاً در این عصر. و آقایان ائمۀ جمعه و‏‎ ‎‏جماعات و همۀ خطبای کشورهای اسلامی باید این مطلب را به مردم برسانند که بنابر‏‎ ‎‏منطق این طایفه که می گویند «باید مسلمان در سیاست دخالت نکند» و او را طرد می کنند‏‎ ‎‏و لعن شاید بکنند باید رسول الله را طرد کنند.‏

تشکیل حکومت، بُعد سیاسی دین اسلام

‏     ‏‏رسول الله ، پایۀ سیاست را در دیانت گذاشته است. رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و‏‎ ‎‏سلم ـ تشکیل حکومت داده است؛ تشکیل مراکز سیاست داده است. و سایر خلفای‏‎ ‎‏اسلام تا آنجایی که به انحراف کشیده نشده بود در صدر اسلام، باید همۀ آنها را نفی‏‎ ‎‏کنند. باید آنها را این آخوندهای درباری و این سلاطین نوکر مآب، باید پیغمبر اکرم و‏‎ ‎‏خلفای اسلام را طرد کنند، و بگویند که آنها مسلم نبودند. برای اینکه آنها دخالت در‏‎ ‎‏سیاست می کردند. سیاستی که در صدر اسلام بود یک سیاست جهانی بود. پیغمبر اسلام‏‎ ‎‏دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت می کرد به اسلام؛ و‏‎ ‎‏دعوت می کرد به سیاست اسلامی و حکومت تشکیل داد، و خلفای بعد حکومت تشکیل‏‎ ‎‏دادند. و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتی که انحراف در کار نبود، سیاست و‏‎ ‎‏دیانت توأم بودند. این آخوندهای درباری و این باصطلاح سلاطین امریکایی یا‏

‏شوروی، یا باید پیغمبر و پیغمبران را و خلفای پیغمبر و پیغمبران را تخطئه کنند، یا باید‏‎ ‎‏خود و حکومتهای خود را تخطئه کنند. امر دایر بین این دو است و از این خارج نیست.‏‎ ‎‏نمی شود منطقی که در مکه، سیاست ما تخطئه می کند و مسلمین را که می خواهند شعار بر‏‎ ‎‏ضد ستمگران بدهند جلوگیری می کند، و در سایر بلاد که بعض ائمۀ درباری، ائمۀ ـ اگر‏‎ ‎‏باشد بینشان ـ جمعۀ درباری و ائمۀ جماعت درباری در یک دوراهی واقع هستند، هر‏‎ ‎‏کدام را می خواهند اختیار کنند. یا اختیار کنند که نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه‏‎ ‎‏آنهایی که متصدیان امور اسلام بوده اند از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام،‏‎ ‎‏آنها مسلم نیستند ـ یا اقرار کنند که خودشان و حکومتهایی که در بلاد خودشان هست‏‎ ‎‏مسلم نیستند. جمع مابین این دو نخواهد شد. سَر این دوراهی همه هستند و گرفتاری‏‎ ‎‏مسلمین هم در همین است که به آنها تزریق کرده اند، تبلیغ کرده اند که روحانیون باید‏‎ ‎‏بروند در کنج مدرسه ها و مسجدها و بعض مسائل اسلام را بگویند، نه همه را. اساس‏‎ ‎‏مطلب اینجاست که اسلام آیا دین سیاست است و با سیاست به همۀ ابعاد، با مسائل‏‎ ‎‏اجتماعی ملتها به همۀ ابعاد، با مسائل اقتصادی و فرهنگی و همه چیزهایش با همۀ افراد‏‎ ‎‏توأم است، یا اینکه اسلام باید منزوی باشد، و در صدر اسلام آنهایی که حکومت دادند‏‎ ‎‏همه در اشتباه بودند.‏

اسلام زدایی بواسطه بی محتوا نمودن احکام اسلام

‏     ‏‏اگر مسلمین مطلع بشوند که این بوقهای استعماری، آنها را دارند از اسلام جدا‏‎ ‎‏می کنند و اسلامزدایی می کنند و محتوای اسلام را از آن چیزی که دارد خالی می کنند من‏‎ ‎‏جمله مسئلۀ امامت جمعه. در صدر اسلام مسائل سیاسی در مسجد و به وسیلۀ آنهایی که‏‎ ‎‏امام جمعه بودند حل و فصل می شد، و نقشه های جنگ در آنجا کشیده می شد، و مع‏‎ ‎‏الأسف ما را رساندند به آنجا که در خطبه های جمعه جز چند کلمه موعظه و تحذیر از‏‎ ‎‏اینکه نبادا در امور دخالت کنید چیزی نبوده است. یا نماز جمعه نبود یا اگر بود، محتوا‏‎ ‎‏نداشت. یا حج را نمی گذاشتند بروند و اگر می گذاشتند، حج بیمحتوا بود. حجی که یک‏

‏مجمع عمومی است برای مسلمین، و همۀ مسلمین در آنجا گرفتاریهای ایام سالشان را‏‎ ‎‏باید حل بکنند و باید همه دور هم بنشینند و دانشمندان آنها، عقلای آنها دور هم بنشینند‏‎ ‎‏و مسائل اسلامی را طرح کنند و گرفتاریهایی که در هر کشور هست که از دست حکومتها‏‎ ‎‏این گرفتاریها بوده است یا از دست قدرتهای بزرگ بوده است، خاطرنشان کنند و در راه‏‎ ‎‏حلش فکر کنند، نقشه بکشند. حج را به یک صورت بیمحتوا و مبتذل بیرون آورده اند. و‏‎ ‎‏امروز هم که یک طایفه از مسلمین از ایران و غیر ایران در فکر این هستند که در آن مجمع‏‎ ‎‏عمومی، مسائل اسلامی، گرفتاری مسلمین، مسائل اجتماعی، مسائل دیگری که گرفتارند‏‎ ‎‏مسلمین، مسائلی که قدرتهای بزرگ برای آنها پیش آورده اند و گرفتاریهایی که‏‎ ‎‏حکومتها برای آنها پیش آورده اند در آنجا حل و فصل بشود، مع ذلک به یک صورت‏‎ ‎‏مبتذلی درآورده بودند، و به مردم هم باورانده بودند به اینکه غیر از این چیزی نیست. و‏‎ ‎‏امروز هم که یک طایفه ای می خواهند این کار را تجدید کنند، با تمام قوا مخالفت‏‎ ‎‏می کنند. امروز هم بعض از آخوندهای درباری، ایران را تکفیر می کند، و مسلمین ایران‏‎ ‎‏را مسلم نمی داند، برای اینکه آنها با امریکا مخالف اند. و چه جرمی بالاتر از این و چه‏‎ ‎‏چیزی که انسان را از اسلام بیرون ببرد بالاتر از اینکه به امریکا و اسرائیل کسی جسارت‏‎ ‎‏کند! این گرفتاریهای شما مسلمانهاست.‏

وظائف ائمه جمعه در تبیین مسائل اسلام و مسلمین

‏     ‏‏و این ائمۀ جمعه هستند که در بلاد باید این مسائل را به مسلمین بفهمانند و گمان نکنند‏‎ ‎‏که اگر اینها در مجمع عمومی مسلمین این مسائل را طرح بکنند حکومتهای آنها دیگر‏‎ ‎‏بتواند به آنها آزاری بدهد. امروز اگر ائمۀ جمعه که از همۀ بلاد اطراف آمده اند وقتی که‏‎ ‎‏رفتند در بلاد خودشان در همان جمعۀ اول گرفتاریهای مسلمین را و اینکه راه گرفتاری‏‎ ‎‏چی است، گرفتاری چه بوده است، علل گرفتاری چه بوده و راه حل او چی است و راه‏‎ ‎‏نجات چی است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم این مسائل را طرح کنند، مطمئن باشید‏‎ ‎‏که حکومتها نمی توانند شما را آزار بدهند، مسائل ایران را ببرند، مسائل سیاسی ایران را،‏

‏مسائل اجتماعی ایران را، مسائل اسلامی ایران را ببرند و به همۀ ملتها عرضه کنند که ایران‏‎ ‎‏توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتی که از همۀ این طاغوت بچه ها بالاتر بود بایستد‏‎ ‎‏و او را از کشور خودش بیرون کند، و به جای او اسلام را جانشین کند. همان طوری که‏‎ ‎‏ایران با توده های ملت توانست این کار را بکند و روحانیون و نویسندگان و گویندگان‏‎ ‎‏مبدأ این امر شدند، آقایان هم هرجا بروند همین امر را بگویند؛ مردم را بیدار کنند، مردم‏‎ ‎‏را هوشیار کنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اینکه آقایان در‏‎ ‎‏یک مجلسی یا در مجالسی بنشینند و پیش خودشان نطق کنند و چیز بنویسند این کافی‏‎ ‎‏نیست، خوب است ولی کافی نیست. باید این مسئله در اسلام، در همۀ ممالک اسلامی‏‎ ‎‏پخش بشود؛ مطالب ایران پخش بشود در مقابل همۀ بلندگوهایی که الآن از اسلام‏‎ ‎‏ترسیده اند و می بینند که ایران می خواهد که اسلام را در خود و در سایر بلاد اسلامی‏‎ ‎‏عرضه کند و ترویج کند؛ در مقابل همۀ بوقها که ایران را می کوبند و همۀ گویندگان که‏‎ ‎‏ایران را اسلامی نمی دانند، و ایران را مملکت اختناق می دانند، مملکت آدمکشی‏‎ ‎‏می دانند، مملکتی می دانند که بچه ها را می کشند و زنهای آبستن را. و این نیست جز اینکه‏‎ ‎‏از ایران ترسیده اند و می خواهند ایران را بکوبند پیش مسلمین. ائمۀ جمعه ها که در همه‏‎ ‎‏بلاد هستند و تشریف آورده اند اینجا و اوضاع ایران را دیدند، و امید است که به بعض از‏‎ ‎‏بلاد دیگر هم سفر کنند؛ و چنانچه سفر کنند به خوزستان و آن همه جنایاتی که امریکا در‏‎ ‎‏خوزستان کرده است و آن همه جنایاتی که عمال امریکا در بلاد عرب نشین ایران کرده‏‎ ‎‏است به اسم عجم ببینند آقایان، و ببینند که طرز تفکر آن آخوندهای درباری چیست و‏‎ ‎‏طرز تفکر آن سلاطین جور چیست؟ باید عمل کرد، گفتار تنها فایده ندارد، عمل لازم‏‎ ‎‏است. مسلمین باید در میدان بیایند، در صحنه بیایند، علمای اسلام باید در صحنه بیایند؛‏‎ ‎‏همان طوری که علمای کشور ما آمدند و نتیجه گرفتند باید مسلمین را آنها در صحنه‏‎ ‎‏بیاورند، باید با تبلیغات، مسلمین را در صحنۀ نبرد بیاورند که دست عمال دولتهای بزرگ‏‎ ‎‏را کوتاه کنند یا آنها را خاضع کنند در مقابل اسلام.‏

‏     من اگر بخواهم همۀ گرفتاریهای مسلمین و راههای آن را بگویم؛ نه احاطه خیلی دارم‏

‏به آن چیزها و نه وقت شما اقتضا می کند و نه حال من. لکن شمایی که در اینجا تشریف‏‎ ‎‏آوردید و مجالس دارید و گردهم هستید و بررسی اوضاع را می کنید، یکی از بررسیهای‏‎ ‎‏مهم قضیۀ گرفتاریهایی است که ما پیدا کردیم از ابرقدرتها و راههایی است که آنها به آن‏‎ ‎‏راهها نفوذ پیدا کردند در کشورهای اسلامی؛ و دنبال فهمیدن درد، دوا را هم باید بررسی‏‎ ‎‏بکنید. و من امیدوارم که موفق بشوید. وقتی که برای خدا و برای رضای او کار بکنید‏‎ ‎‏مطمئن باشید که خداوند هم هدایت می کند شما را به راه رسیدن به مقصد، و هم با شما‏‎ ‎‏اعانت می کند و همراهی می کند و این مطلب در ایران تحقق پیدا کرد. شما ملاحظه کنید‏‎ ‎‏ایران که با یک جمعیت کمی، بدون هیچ سلاح و بدون هیچ تشکیلات در مقابل یک‏‎ ‎‏قدرت بزرگی که دو هزار و پانصد سال بر این کشور حکومت جائرانه کردند، و امروز هم‏‎ ‎‏یعنی در زمان ما هم قدرتهای بزرگ همه با او کمک بودند، همه به او سلاح می دادند،‏‎ ‎‏همه به او امکانات می دادند، این ملت کوچک در مقابل همۀ این قدرتها، چه قدرتهای‏‎ ‎‏شرقی و چه قدرتهای غربی ایستاد و از خوف از مرگ نترسید؛ و متحول شد به یک‏‎ ‎‏انسانهای الهی که عاشق دیدار خدای تبارک و تعالی و عاشق شهادت هستند، و مقصد‏‎ ‎‏خودشان را پیش بردند و دارند پیش می برند. سایر کشورها هم همین باید باشد. دولتها را‏‎ ‎‏آگاه کنند. اگر خاضع شدند دولتها و حاضر شدند به مضامین اسلامی رفتار کنند بپذیرند‏‎ ‎‏آنها را، و اگر حاضر نشدند با آنها ستیز کنند و نترسند از چیزی.‏

قدرتهای بزرگ منشأ گرفتاریهای مسلمین

‏     ‏‏گرفتاریهای مسلمین همه از این قدرتهای بزرگ و تزریق کردن آنها و تلقین کردن‏‎ ‎‏آنها به نوکرهای خودشان در منطقه ها و تمام گرفتاریهایی که مسلمین دارند از دست‏‎ ‎‏اینهاست، و تا از دست اینها نجات پیدا نکنند گرفتاریها رفع نمی شود. باید دید با چه حقی‏‎ ‎‏امریکا از آن طرف دنیا دستش را دراز می کند به این طرف دنیا و در کشورهای اسلامی‏‎ ‎‏دخالت می کند و می خواهد مقدرات کشورهای اسلامی را او تعیین کند. این ننگ برای‏‎ ‎‏مسلمین نیست که یک کشوری که دشمن خدا شمرده می شود، یعنی سرانش، یک دولتی‏

‏که دشمن اسلام شمرده می شود و دشمن بشریت شمرده می شود، از آن طرف دنیا‏‎ ‎‏دستش را دراز کند با یک میلیارد جمعیت مسلم مقدرات کشورهای اسلامی را او تعیین‏‎ ‎‏کند؟ و نگویند تو چکاره ای که در لبنان دخالت می کنی؟ تو چکاره ای که در مصر‏‎ ‎‏دخالت می کنی؟ ما دست او را شکستیم و قطع کردیم و از کشور خودمان بیرونشان‏‎ ‎‏کردیم. امریکا می گوید که ما در منطقه منافع داریم! چرا باید او در منطقه ما منافع داشته‏‎ ‎‏باشد؟ چرا باید منافع مسلمین منافع امریکا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و یکی‏‎ ‎‏سؤال نکند این را؟ یکی از کشورها سؤال نکنند این را از امریکا، که شما چکاره هستید‏‎ ‎‏که آمدید می خواهید مقدرات این منطقه را درست کنید؟ شما چکاره اید؟ شما چرا‏‎ ‎‏آمدید؟ همۀ این مجالسی که به دست خود این قدرتهای فاسد ایجاد شده هم، ساکت‏‎ ‎‏نشستند، با اینکه دخالت دولتی در دولت دیگر این مسائل عمومی دنیاست که نباید‏‎ ‎‏بشود. لکن او بصراحت دخالت می کند و دولتهای مرتجع بسیار کثیف هم با صراحت از‏‎ ‎‏او می خواهند که دخالت بکند. و این مجلسهای عمومی نمی گویند چرا دخالت می کنی؟‏‎ ‎‏تو از آن ور دنیا چکاره ای که آمدی اینجا مقدرات مردم را می خواهی دخالت کنی؛‏‎ ‎‏مقدرات مسلمین را می خواهی دخالت کنی. و از او اسفناکتر قضیۀ اسرائیل است که‏‎ ‎‏بوقهای استعماری تا امروز هم اسرائیل را دارند ترویج می کنند، و در عین حال ایران را‏‎ ‎‏متهم می کنند که از اسرائیل اسلحه می خرد و با هم هستند، و گاهی هم می گویند ایرانیها با‏‎ ‎‏امریکاییها هستند. ایرانی که از پیشتر یا حدود بیست سال تا حالا در همۀ صحبتهای‏‎ ‎‏گویندگان متوجهشان، اسرائیل در صدر مسائلشان بوده است و مخالفت با اسرائیل در‏‎ ‎‏صدر مسائلشان بوده است ایران را متهم می کنند به اینکه از اسرائیل چیز ‏‏[‏‏اسلحه‏‏]‏‎ ‎‏می آورند. آن وقت عراقی که از اسرائیل پشتیبانی می کند و اسرائیل از او پشتیبانی می کند،‏‎ ‎‏او نه، اسرائیلی نیست؟ او بر ضد اسرائیل است! اینها مصیبتهایی است که مسلمین‏‎ ‎‏نشسته اند گوش و چشم باز و قلبها در عما؛ باید چه کرد؟ ای ائمۀ جمعۀ بلاد اسلامی و‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی، باید چه کرد؟ چرا ما به این روز نشانده شدیم که امریکا از آن ور دنیا‏‎ ‎‏بیاید و مقدرات کشورهای ما را تعیین کند، و مقدرات علمای اسلام را تعیین کند ولو با‏

‏دست دیگران، و بصراحت بگوید که من منفعت دارم در منطقه، و دخالت آشکار در‏‎ ‎‏منطقه بکند و مسلمین نشسته باشند و ناظر باشند؟ ای ائمۀ جمعۀ همۀ بلاد اسلامی، مردم‏‎ ‎‏را آگاه کنید، این «چرا» را بین مردم بگویید، این «چرا» هم به غرب وارد است و هم به‏‎ ‎‏شرق وارد است. و چرا شوروی در ممالک اسلامی دخالت می کند، دخالت نظامی؟‏‎ ‎‏امریکا هم همه جور دخالت می کند در همه کشورهایی که تحت سلطه او هستند یا‏‎ ‎‏می خواهد تحت سلطه ببرد؛ هم دخالت نظامی می کند، هم دخالت سیاسی می کند و همه‏‎ ‎‏جور دخالت. خوب، این چرا ندارد در دنیا؟ این یک میلیارد جمعیت نباید بگویند چرا؟‏‎ ‎‏از این یک میلیارد جمعیت اگر نصفشان فریاد بزنند که چرا، امریکا کنار می رود. امریکا با‏‎ ‎‏دستِ خود دولتهای وابسته، با دستِ خود نویسندگان خبیث و گویندگان فاسد مقاصد‏‎ ‎‏خودش را پیش می برد و مسلمین نشسته اند، و این نویسندگان می نویسند و این گویندگان‏‎ ‎‏می گویند، و این درباریها و روحانیون درباری کمک می کنند به این قدرتهای بزرگ و‏‎ ‎‏مردم نشسته اند و گوش می دهند و می بینند. تکلیف نیست؟ مسلمین دیگر در این عصر‏‎ ‎‏تکلیفی ندارند؟ مسلمین تنها هستند؟ ما نباید از تاریخ رسول الله عبرت بگیریم؟ یک نفر‏‎ ‎‏آدم پاشد و همچو کارهایی کرد. ما نباید از تاریخ عالم عبرت بگیریم که یک نفر موسی‏‎ ‎‏پاشد و با فرعون چه کرد؟ ما باید عبرت بگیریم. آقا آن روز پیغمبر اکرم عده ای همراهش‏‎ ‎‏نبود، خودش بود و خودش با همۀ دشمنها، حتی عشیرۀ خودش دشمنش بودند. لکن‏‎ ‎‏اتکال به خدا، توجه به او، فنای در او، کار را پیش برد. نمی شود که انسان هم خودپرست‏‎ ‎‏باشد و هم خداپرست. نمی شود که انسان هم منافع خودش را ملاحظه کند و هم منافع‏‎ ‎‏اسلام. باید یکی از این دو تا باشد، یا باید الهی باشد یا شیطانی، این دو راه است. شما‏‎ ‎‏علاج بکنید مردم را به اینکه از این هواهای نفسانی بیرون بروند.‏

هواهای نفسانی منشأ فساد در حکومت ها

‏     ‏‏اگر حکومتهایی در اسلام به طور غیر قانونی دارند حکومت می کنند، از این هواهای‏‎ ‎‏نفسانی بیرون بروند و توجه بکنند به عزّت اسلام، به ارزشهای اسلام و برای یک پارک و‏‎ ‎‏یک ـ نمی دانم ـ باغ و یک ملک و یک چه، اسلام را زیر پا نگذارند، مسائل اسلام حل‏

‏است.‏

‏     ‏حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة‎[1]‎‏ همۀ خطاها از خود انسان و از این حب انسان به خودش‏‎ ‎‏هست. اگر آنهایی هم که در صدر اسلام بودند مثل مسلمین حالا بودند، آنها هم همان‏‎ ‎‏جا، در همان محلِ خودشان خفه شده بودند، لکن آنها به جان و دل برای اسلام کوشش‏‎ ‎‏کردند و رفتند؛ و نه برای اینکه کشوری بخواهند. کشور، اسلام می خواهد چه کند؟ برای‏‎ ‎‏اینکه آدم درست کند. رفتند که ستمکارها را شرشان را از سر مظلومان قطع کنند. دست‏‎ ‎‏ستمکاران را قطع کنند و وعدۀ الهی را که: ‏نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً‎ ‎وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ‎[2]‎‏ را تحقق بدهند و بسیار هم موفق شدند. لکن آن قدری که آنها‏‎ ‎‏می خواستند نشد، آنها همه دنیا را می خواستند که آدم کنند. ائمۀ جمعه کوشش کنند مردم‏‎ ‎‏را به تقوا دعوت کنند، مردم را متقی کنند، مردم را از دنیا و از آمال دنیایی پرهیز بدهند. و‏‎ ‎‏اگر این معنا را موفق بشوند، موفق می شوند که برخلاف آنهایی که بر مصالح اسلام سلطه‏‎ ‎‏دارند تجهیز خواهند شد.‏

دعوت به تقوا و ارزشهای انسانی

‏     ‏‏شما الآن غریب هستید اینجا ولو منزل خودتان هست. لکن تازه در این منزلتان‏‎ ‎‏تشریف آوردید و نمی دانید در ایران چه بود و چه شد و چه گذشت. ایران چه حالی بود؛‏‎ ‎‏خیابانهای ایران به چه حالی بود. میکده ها از کتابخانه ها بسیار بیشتر بود و عشرتکده ها هم‏‎ ‎‏و مراکز فساد هم و روزنامه ها و مجلات و سینماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان،‏‎ ‎‏همه شان با هم مخلوط شده بودند، و یک کشور شیطانی درست کرده بودند. طاغوتی‏‎ ‎‏درست کرده بودند و اسلام عنایتش را، لطفش را به این ملت مظلوم، در طول تاریخ‏‎ ‎‏عنایتش را، پرتو عنایتش را افکند بر اینها و اینها متحول شدند. انسان عشرتکده ای،‏‎ ‎‏متحول شد به انسان مجاهد اسلامی. انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت. و‏

‏این عشق به موت است که تمام مسائل اسلام را دارد حل می کند. اگر نبود این جوانها و‏‎ ‎‏این رزمنده هایی که همه عشق به موت دارند، از همه قشرهایی که هستند، از ارتش و سپاه‏‎ ‎‏و بسیج و سایرین و عشایر و سایر مردم که همه با هم هستند، اگر این تحول نبود، ما باز در‏‎ ‎‏زندانهای شاهنشاهی باید باشیم. مردم را متحول کنید. علاج این است که مردم را آگاه‏‎ ‎‏کنید و متحول کنید، دعوت کنید به تقوا، دعوت کنید به ارزشهای انسانی. ارزشهای‏‎ ‎‏انسانی در طاغوت عبارت از این است که چند تا سگ دارد و چند تا اتومبیل دارد و چند‏‎ ‎‏تا پارک دارد و چند تا نوکر دارد. تمام ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشتند. و شما مردم را‏‎ ‎‏آگاه کنید، در این سمینارها راه را پیدا کنید و مردم کشورهای خودتان را از مسائل، از‏‎ ‎‏مسائل سیاسی بالخصوص. نترسید از این چهار تا درباری که می گویند آخوند نباید در‏‎ ‎‏سیاست دخالت کند. ایران بحمد الله الآن اکثریت قاطع اهل علمش در سیاست دخالت‏‎ ‎‏می کنند؛ در امور اجتماعی دخالت می کنند. و آن چندتایی که آن ته مانده، از دربار‏‎ ‎‏ماندند، آنها هم دیگر ازشان کاری نمی آید. شما باید ملت را این طور کنید و من که‏‎ ‎‏دعاگوی همۀ شما هستم به شغل خودم که عبارت از دعاگویی است قیام می کنم، و از‏‎ ‎‏خداوند تعالی نصرت مسلمین را در سراسر جهان و نصرت مستضعفین را در سراسر‏‎ ‎‏جهان بر مستکبرین طلب می کنم، و توفیق و تأیید شما ائمۀ جماعات و ائمۀ جمعه را در‏‎ ‎‏این امر مهم اسلامی و در این سنگر اسلامی که هستید، توفیق شما را برای خدمت به‏‎ ‎‏اسلام از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

  • ـ «دنیادوستی در رأس تمامی خطاهاست». اصول کافی، ج 2، ص 315، ح 1.
  • ـ سورۀ قصص، آیۀ 5: «و ما اراده کردیم که به آن طایفۀ ذلیل و ضعیف در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیم».