شرح دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه
سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۷:۴۰

ارتش، پاسدار استقلال و تمامیت ارضی
آن روزی که شما آقایان نیروی هوایی آمدید در صحنه و مخالفت کردید با رژیم طاغوتی، آن روز ارزش شما در تاریخ ثبت شد و پیش خدای متعال هم محفوظ است. کاری که شما آن روز کردید با کاریهایی که امروز می کنید بسیار تفاوت دارد. آن روز روزی بود که شما و هر کس که به ملت می خواست پیوند کند و به آغوش اسلام بیاید مواجه با مرگ بود؛ مواجه با گرفتاری بود؛ موجه با قدرت شیطانی بود. و شما آن روز امتحان دادید. کسانی که نظیر شما در صحنه آمدند و بر ضد طاغوت یا اعتصاب کردند و یا تظاهر کردند، آنها هم ارزش خودشان را به نمایش گذاشتند. لکن شما که از نظامیها بودید و از نیروی هوایی طاغوت آن وقت بودید، این ارزش را بیشتر از دیگران عَرضه کردید که از طاغوت بُریدید و به اسلام پیوند کردید. و پیروزی انقلاب رهین همۀ ملت است و رهین اقدامات شما و سایر قوایی که بعد از شما به اسلام پیوستند و نمایش ارزش خودشان را دادند. آن روز را هم باید از «یوم الله » ما حساب کنیم. روزی که خدای تبارک و تعالی شما برادران را و شما نیروی عظیم انسانی را در آن روز بسیج کرد؛ و شما اطاعت کردید از خدای تبارک و تعالی و به صف انسانی ـ اسلامی ملت پیوستید و به آغوش اسلام آمدید.
دوشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۹
عناصر شناخت دولت مطلوب در اندیشه امام خمینی
هرچند در قانون اساسی و اظهار نظرهای پیش گامان و کارگزاران جمهوری اسلامی نوعی تلاش و هم خوانی میان حاکمیت الهی و حاکمیت مردمی برقرار شده است، هنوز زوایای ناگفته و ابهام آمیز وجود دارد که باید پژوهشگران و اندیشمندان مسلمان و دلسوز پاسخِ روشن و قابل قبولی برای آن بیابند. خلاءِ تئوریک و فقدان پژوهش های آکادمیک و جدی موجب شده است که عده ای از جوانان و روشنفکران جامعۀ ما، نوعی ناهمخوانی میان این دو بیایند. بی تردید وارسی و طرح عالمانه و منطقی این مباحث، با نگرش انتقادی و رویکرد عینی، رسالتی است که باید پژوهشگران حوزه دینی بدان اهتمام ورزند. در این میان، گفتارها، هدایت ها و نصایح حکیمانۀ حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری گنجینۀ گران سنگی است که راه گشای ما در این مهم خواهد بود.
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۱
عناصر شناخت دولت مطلوب در اندیشه امام خمینی
ریاست و حکومت از دیدگاه اسلام و اندیشۀ سیاسی حضرت امام هدف نبوده، بلکه ابزاری برای انجام وظایف دینی، احقاقِ حقوقِ مظلومان و برقراری عدالت اجتماعی است. اگر امام علی(ع) حکومتی را که در پرتو آن، حقوق بیچارگان از گردن کشان اعاده نشود، در پست ترین جایگاه توصیف می کنند، در اندیشۀ حکومتی حضرت امام نیز، دولتِ اسلامی و مطلوب آن است که حقوق مستمندان و مستضعفان را تأمین کرده و عدالت اجتماعی را در جامعه برقرار کند:
«عهده دار شدنِ حکومت، فی حد ذاته، شأن و مقامی نیست، بلکه وسیلۀ انجام وظیفه، اجرایِ احکام و برقراری نظامِ عادلانۀ اسلام است.»
ائمه و فقهایِ عادل موظفند که حکومت را در اجرای احکام الهی، برقراری نظام عادلانۀ اسلام و خدمت به مردم به کار ببرند. حکومت برای آنان چیزی جز رنج و زحمت ندارد... حضرت علی(ع) دربارۀ این که چرا حکومت، حاکم و عهده دارِ کار شده
تصریح می کنند که برای هدف های عالی، برای این که حق را برقرار کند و باطل را از میان ببرد
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۵

عناصر شناخت دولت مطلوب در اندیشه امام خمینی
با ظهور طلیعه تمدن جدید و پیدایش بحران مشروعیت در ساختارهای اقتدار سنتی، منازعاتی طولانی در جهت رهایی از این بحران ها اتفاق افتاده است. مضمون بسیاری از انقلاب ها چیزی جز یافتن پاسخی به بحران مشروعیت در ساختار سنتی نیست. سلطنت، پایدارترین و غالب ترین ساختار سنتی در ایران است که طی یکی ـ دو قرن اخیر، دچار نوسانات شدیدی در باب مشروعیت شده است، طی این دوره، برای حل چنین بحرانی، دو راه برون رفتِ مهم در نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی رخ داده است که ما از آن ها به «مشروطیت» و «جمهوریت» یاد می کنیم. اساساً خود کلمه مشروطیت از ریشۀ شارت یا چارت «charta» گرفته شده و آن به معنای منشوری است که به موجب آن، پادشاه بخشی از وظایف خود را به نخبگان سیاسیِ غیرِ دربار تفویض می کند. اگر آن را مشتق از کلمه «شرط» هم بگیریم راه دوری را نرفته ایم، زیرا هدف از این امر، مشروط و مقید کردن قدرت پادشاه به قانون اساسی است. گفتمانِ غالب بر ذهن روشن فکرانِ ایرانی حتی تا آستانۀ انقلاب اسلامی، مشروطیت است؛ یعنی راهی که در منزل اولِ آن، شاه قدرت خود را با دیگران تقسیم کرده و در منزل آخر آن، سلطنت می کند و نه حکومت. این راه برون رفت، برای حل مشکلی است که تنها لایۀ نازکی از نخبگان را در قدرت سهیم کرده و سپس طی منازعاتی طولانی و یا شکل گیری و تجمیع منافع گروه های
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۳
عناصر شناخت دولت مطلوب در اندیشه امام خمینی
اخلاق و سیاست از پدیده های مهمی محسوب می شوند که از دیرباز در ستیز با یک دیگر به سر می برند. نوع نسبت و رابطۀ بین این دو متغیر پی آمدهای مثبت و یا منفی بزرگی برای اجتماع به دنبال می آورد و شاید به جرأت بتوان گفت یکی از مهم ترین عواملی که موجب نقطه عطف و تحوّل در سیاست و اندیشۀ سیاسی شده است به رابطۀ بین اخلاق و سیاست برمی گردد.
چهرۀ ژانوسی سیاست که آن را از جهتی زشت و پلید و شیطانی می نمایاند و از دیگر سو چهره ای پاک و مقدس و الهی برای آن ترسیم می کند، ریشه در نوع تعامل بین اخلاق و سیاست دارد که هر کدام گفتمانی خاص در ادبیات سیاسی جهان به خود اختصاص داده است.
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۰

عناصر شناخت دولت مطلوب در اندیشه امام خمینی
در میان اندیشمندان و مصلحان جهان در قرن های اخیر، حضرت امام خمینی ـ رضوان الله علیه ـ از این ویژگی منحصر به فرد برخوردار بوده است که توانست ضمن ارائه طرح تفصیلی روشن و مستدلی از نظریه حکومتی اسلام موفق به برپایی و اجرای آن گردد و جامعه ای با ریشه های عمیق تمدن و فرهنگ را در کشوری گسترده و برخودار از جای گاه برجسته ای در نقشه سیاسی ـ اجتماعی جهان در جهت انقلابی فراگیر رهبری کند و با حمایت گسترده و بی نظیر مردم، سیستم حکومتی مورد نظر خود را به اجرا درآورد و حکومتی نیرومند و پایدار را بر شالوده آن بر پا کند.ما در این نوشتار، در تکمیل مباحث پیشین خود در زمینه تبیین اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ طی چند مطلب، به طور مختصر و ساده به بررسی و تبیین یکی از مهم ترین ارکان اندیشه سیاسی امام (که جایگاه مردم در سیستم حکومتی اسلام است) می پردازیم. مطلب اول: ارکان عقلی حکومتبنابر آن چه عقل نظری و عقل عملی حکم می کند، حکومت در هر جامعه و در هر زمان و مکانی باید بر دو پایه اصلی: قدرت و مشروعیت استوار گردد، زیرا حکومت بدون قدرت حکومت نیست و حکومت بدون مشروعیت ظلم است.به مقتضای حکم عقل نظری، حکومت باید از قدرت برخوردار باشد تا بتواند نظم را در جامعه بر پا کند و به مقتضای حکم عقل عملی، حکومت باید مشروعیت داشته باشد؛
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۴
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۷
بانوی انقلاب
خانم بعد از آمدن به تهران و سکنی گزیدن در جماران با توجه به خانواده اصیلی که داشتند به دنبال فرمایش امام مبنی بر اینکه وسایل زندگی ایشان در نجف به تهران بازگردانده شود، ـ در شرایطی که می توانستند این امر را نپذیرند و از تهران وسایل زندگی خود را تهیه کنند، اما ـ مطابق فرمایش امام دستور دادند وسایل زندگیشان از نجف برگردانده شود و تا آخر عمر با همان وسایل ساده و معمولی زندگی کردند، و در این مورد شاید ایشان به دلیل زندگی خانواده پدری این سبک زندگی ساده را قبول نداشتند، اما به خاطر امام آن را پذیرفتند. به نظر من هنر خانم این بود که با وجود این که این شیوه زندگی ایشان با زندگی قبل از ازدواجشان فرق داشت اما با درک شرایط، این سبک زندگی را تا پایان عمر شان پذیرفتند. و احترام خانم به آقا و سخنانشان در حدی بود که این احترام بعد از فوت آقا نیز همواره حفظ شد.
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۴
بانوی انقلاب
هر دو فرزند عزیزم زود از دنیا رفتند نمیدانم شاید رفتار من سبب شده باشد زیرا من شنیده ام که در روایات هست احترام بیش از حد به فرزندان بخصوص از ناحیه مادر سبب کوتاهی عمر اولاد می شود، بگذریم من چاره ای نداشتم وقتی هر کدام از این دو عزیزم با آن قد و قواره و لباس روحانیت و عمامه مشکی وارد اطاقم می شدند بی اختیار جلوی پای آنها بر می خواستم و ادای احترام می کردم. این صحبتهای خانم، آیت الله هاشمی و بقیه را آنچنان مجذوب و شگفت زده کرده بود که بعد از آن دیگر کسی در برابر خانم از رحلت حاج سید احمد آقا سخن نگفت و مجلس با رفتن آقای هاشمی پایان پذیرفت. من در آن روز و حتی تا به امروز متحیّرم که چگونه خانم این درد جانکاه را از همان لحظات اول پذیرفت. این امکان ندارد مگر در سایه دیانت و تقوای ناب الهی.
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۲

بانوی انقلاب
در انظار عبادت نمی کردند. همان طور که اگر چیزی می خواستند به کسی ببخشند، هیچ کس مطلع نمی شد مگربه صورت اتفاقی. بسیار مناعت طبع داشتند و حاضر نبودند با یک بخشش کوچک آبروی طرف را ببرند. البته اگر پیش ایشان زیاد می ماندیم می دیدیم مثلاً در ماه رمضان دعای افتتاح و ایام محرم زیارت عاشورای ایشان ترک نمی شود. تا ده سال پیش که توان داشتند نماز جعفر طیار و عبادات مختلف و طولانی از ایشان دیده می شد ولی خودشان ظاهر نمی کردند. به طور کلی مادر، انسانی خوب و با ایمانی کامل بودند. شاید مقداری از آن تأثیر زندگی با امام بوده است چون در جواب سؤالی که از ایشان کردم که با یک دید کلی، شما چه تأثیری در زندگی امام داشتید و امام چه تأثیری در شما؟ کمی فکر کردند و جواب دادند: فکر می کنم من به زندگی امام آرامش دادم و آقا ایمان مرا تقویت و حفظ کرد.
خودشان گفتند بعد از ازدواج، آقا به من گفتند: دو چیز از تو می خواهم یکی به واجباتت عمل کنی، دوم از محرمات بپرهیزی، و بعد هم گفتند: اگر می خواهی با خانواده ای رفت و آمدی را شروع کنی با من مشورت کن والا به کارهای دیگر شما کاری ندارم. (به نقل از خانم دکتر زهرا مصطفوی (دختر خانم))
سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۱
یکشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۵

رنج همراهی پدر
مشاور و همراه و فرزند امام و محبوب مردم بودن و صاحب رأی و نظر در مسائل سیاسی بودن، و داشتن نقشی مؤثر در پیروزی انقلاب، موقعیتی ویژه در افکار عمومی برای یادگار امام پدید آورده بود و به همین میزان انتظار و توقع جریانات سیاسی از وی فراوان بود و از سوی دیگر فرزند امام با درک دقیق موقعیت خطیر خویش در کنار امام و با توجه به سفارشات آن حضرت، از ورود به احزاب و گروههای سیاسی ابا می ورزید و در عین حال با استقلال رأی و صراحت لهجه ای که داشت موضع انتقادی خویش را در رابطه با مواضع احزاب و دستجات سیاسی ابراز می نمود. و بدین ترتیب گروههایی که او را در حزب خویش نمی دیدند و از انتقادات او رنجیده خاطر می شدند وی را مدافع گروه مخالف خویش قلمداد کرده و چه اتهامات ناروایی که بعضیها در همین رابطه نثار آن دریادل نکردند! البته در این میان، عناصر ضد انقلاب و مخالفین امام که جرأت رویارویی و برخورد با امام را نداشتند، فرزند ایشان را آماج اتهامات عقده گشای خویش می ساختند. اتهاماتی از مخالف روحانیت گرفته تا طرفداری از بنی صدر و کانالیزه کردن امام و دیگر مسائلی که قلم از بیان آن شرم دارد. متأسفانه برخی از دوستان ناآگاه نیز تحت تأثیر همین تبلیغات قرار گرفته و در نامه های خود به امام و یا محافل خصوصی و عمومی خویش بر زخم دلش نمک م
یکشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۵

رنج همراهی پدر
هجرت سرنوشت ساز امام خمینی از نجف به پاریس، آغاز فصل فروپاشی ارکان رژیم سلطنتی در ایران و بصدا آورنده زنگهای شکست آمریکا در حساسترین و امن ترین پایگاهش بود. در این هجرت و ماجرای شگفت نیز، «احمد» مشاور و همراه پدر بود. و این نقش تا بدان حد آشکار و مؤثر بوده است که حضرت امام خمینی – سلام الله علیه – حتی در وصیتنامه جاودانۀ خویش نیز از آن یاد کرده و تصریح می فرماید که تنها مشاورِ آن حرکت تاریخی و تاریخ ساز، «احمد» بوده است. در اینجا فرازهایی از چگونگی هجرت امام به پاریس را از زبان همراهِ همیشگیِ امام، نقل می کنیم که در قسمتی از خاطرات شنیدنی اش از آن هجرت بزرگ می گوید:
«علت هجرت امام به پاریس، به جریاناتی که چند ماهی قبل از این تصمیم روی داد، برمی گردد. با اوج گیری مبارزات مردم ایران، دو دولت ایران و عراق در جلساتی متعدد که در بغداد تشکیل گردید، به این نتیجه رسیدند که فعالیت امام نه تنها برای ایران که برای عراق هم خطرناک شده است. توجه مردم عراق به امام، و شور و احساسات زائرین ایرانی چیزی نبود که عراق بتواند به آسانی از کنار آن بگذرد. و بدین جهت برادر عزیزمان آقای دعائی را خواستند تا خیلی روشن نظرات شورای انقلاب کشور عراق را به عرض امام برساند. آقای دعائی نظرات عراق را برای حضرت امام بیان داشت که
یکشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۱

رنج همراهی پدر
از ویژگیهای یادگار امین امام آن بود که تلاش برای تحقق هدفهایش را از نزدیک و در میدان عمل می آزمود. او معتقد بود که صرفاً حضور در تصمیم گیریهای کلان و اشراف کلی بر مسائل داشتن به تنهایی کافی نیستند بلکه باید شخصاً مسائل مربوط به هدفها را تجربه کرد. و لذاست که می بینیم با آنکه وی در دوران رهبری امام پس از پیروزی و دورۀ بعد از رحلت آن حضرت در مراکز مهم تصمیم گیری ها و شوراهای عالی امور کشور حضور داشت، اما همیشه از طریق سفرهای مکرر و بصورت ناشناس، بخصوص در مناطق محروم و دورافتاده از نزدیک با مشکلات و گرفتاریهای مردم در تماس بود و از هر طریق و پیشنهادی که می توانست این ارتباط را مستقیم تر و ملموستر نماید استقبال می کرد و چنانکه مسئولین کمیته امداد امام و بنیاد ۱۵ خرداد و بنیاد شهید در خاطرات خود نوشته اند ایشان برای آنکه درد و رنج محرومین را بیشتر لمس کند و خود در رفع مشکلات آنان مستقیماً مشارکت داشته باشد، مصرانه خواستار عضویت در این نهادها شده و می خواست که به عنوان یکی از کارکنان این دو نهاد در اجر معنویِ رسیدگی به امور مستضعفین سهیم گردد.
در میدان مبارزه نیز او همان مبنا را برگزیده بود و با آنکه نقشی انکارناپذیر در تنظیم ارتباطهای مبارزین با رهبری انقلاب داشت، خود نیز در موارد متعددی در امر تکثیر
یکشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۱

رنج همراهی پدر
احمد در سحرگاه سیزده آبان 1343 دوباره شاهد محاصره منزل پدر، از سوی صدها کماندوی اعزامی از مرکز و دستگیری رهبر قیام، در حال مناجات و نماز شب، بود. حضرت امام به اهل بیت خویش سفارش می کند که در آن لحظه مداخله نکنند و در برابر آنچه که مقدر الهی است شکیبا باشند، روح خدا خمینی کبیر را سراسیمه به تهران برده و از آنجا یکسره به نخستین تبعیدگاهش ترکیه می برند.
رنجهای دوران غربت و تبعید در خاندان خمینی آغاز می شود. «مصطفی» در غیاب پدر پاسداری از ارزشهای انقلاب را بر عهده دارد و دیگر اعضای خاندان نیز هر یک رسالت خویش را در این طریق مقدس به خوبی ایفا می کنند. دیری نمی پاید که فرزند برومند امام، آیت الله حاج آقا مصطفی نیز دستگیر و پس از چندی نزد پدر به تبعیدگاهِ ترکیه و سپس عراق روانه می شود. کارگزاران رژیم شاه گمان می کنند آخرین سنگر را فتح کرده و پروندۀ نهضت را بسته اند، غافل از آنکه خداوند حکیم و قادر، نگاهبان نهضتی است که آن عارف الهی بنیان نهاده است، و این خداست که راه استمرار آن را هموار خواهد کرد.
این ایام آغاز ارتباط های گسترده احمد با چهره های برجسته روحانیت و عناصر مبارز و قشرهای دیگر جامعه است. او چندی است که گمشده خویش را با آگاهی و تجربه شخصی و شناخت عمیق یافته است. نور اندیشه و راه و رسم خمینی
یکشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۰

رنج همراهی پدر
سید احمد خمینی، دومین فرزند ذکور حضرت امام خمینی (س) متولد 24 اسفند 1324 در قم است. او از ابتدا تحصیلات را مانند طلبه ای عادی و بی اعتنا به شأن آقازادگی با سادگی آغاز کرد، و به فراگیری علوم دینی پرداخت. او در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در ساماندهی روابط پدر و فعالین و سیاستمداران نقش مهم و موثری ایفا می کرد. سیداحمد خمینی در دامان بانویی متقی پرورش یافت، مادر وی خانم ثقفی در ارتباط با کودکی فرزندش می گوید: او پسر خیلی آرام و پی حرف برویی بود که گاهی من به دخترها می گفتم: من در عرض ماه به این پسر پنج ـ شش ساله نباید بگویم؛ بکن یا نکن، ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید، روزی چند بار باید امر و نهی کنم. احمدجان، آرام و سرگرم کار و بازی خود بود. سیداحمد خمینی در دامان بانویی متقی پرورش یافت، مادر وی خانم ثقفی در ارتباط با کودکی فرزندش می گوید: او پسر خیلی آرام و پی حرف برویی بود که گاهی من به دخترها می گفتم: من در عرض ماه به این پسر پنج ـ شش ساله نباید بگویم؛ بکن یا نکن، ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید، روزی چند بار باید امر و نهی کنم. احمدجان، آرام و سرگرم کار و بازی خود بود.
او دوران دبستان و دبیرستان را در قم پشت سر گذاشت، و در خلال تحصیل به ورزش به ویژه فوتبال علاقه مند شد. ایشان در این ارتباط میگوید: «در همان حدود یواش یواش مسابقات محلی فوتبال را شرو
یکشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۶
شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۵
در کتاب خاطرات تشنه و دریا چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)،یکی از پاسداران بیت امام به نام محمدتقی رضایی کوپایی در خاطره ای نقل می کند...
چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۶
شهدا عند ربهم عند یرزقون اند
امام بزرگوار برای خانواده شهدا حرمت و ارزش بسیاری قائل بودند، با همه مشکلات جسمانی که داشتند هرگز دستور لغو ملاقات خانواده شهدا را با خود صادر نفرمودند. در هفته یک روز ملاقات امام، متعلق به این عزیزان بود. بنیاد شهید این ملاقاتی ها را بر مبنای استانی تنظیم می کرد و خانواده های چند شهر به صورت یک گروه واحد به ملاقات می آمدند. آنها به تهران می آمدند و در هتل کوثر استراحت می کردند و صبح روز بعد به زیارت امام می آمدند، روال بر این بود که پس از معرفی خانواده ها از طرف رئیس و نماینده امام در بنیاد شهید جناب حجت الاسلام والمسلمین کروبی خدمت امام، معظمٌ له به ابراز احساسات آنها پاسخ می دادند و چند دقیقه هم در خدمت آنها می نشستند. در پایان ملاقات مردم با شعار: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار» حسینیه را ترک می کردند.
چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۲
شهدا عند ربهم عند یرزقون اند
من از همۀ خانواده های شهدا، خانواده های معلولین، مفقودین، اسرا، آنهایی که رنج دیدند در این کشور، و در این جنگ رنج دیدند و بحمدالله برای خدا دیدند و خدا اجر می دهد، لکن ما هم وظیفه داریم که برای آنها دعا کنیم و به آنها هم تبریک بگوییم که یک همچو جوانهایی دارند، یک همچو دامنهای پاکی دارند که این جوانها را تربیت کردند، یک همچو قلوب قوی ای دارند که جوانهایشان را می فرستند به جنگ و به جایی که احتمال این معنا هست که خدای نخواسته، یکوقتی شهید بشوند ما از آنها تشکر می کنیم. به آنها دعا می کنیم و از خدا می خواهیم که اینها را صبر عنایت کند و اجر عنایت کند .... و ما از خدا می خواهیم که قلوب ما را تغییر دهد. ما بفهمیم که برای چی در این دنیا آمدیم و باید چه بکنیم و چه جور برویم از این دنیا. یک مرگ حیوانی نباشد. یک نحوی نباشد که ما انبار کنیم معاصی را، در آنجا روسیاه باشیم.
سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۶

شُهَدا عِندَ رَبِّهِم یُرزِقون اند
شهادت از جمله مفاهیم والایی است که ویژۀ قیامها و انقلابهای مکتبی و الهی است. انقلاب ما نیز از این قاعده مستثنا نبوده، بلکه با بهره گیری از فرهنگ غنی و متعالی اسلام، شهادت را که می رفت به دست فراموشی سپرده شود، روح و حیاتی تازه بخشید. نباید از نظر دور داشت که در جامعۀ ما استمرار فرهنگ شهادت، ریشه در سوگواریهای منبعث از قیام عاشورا داشته و احیای آن به دست مصلحان دین، با غبارروبی از چهرۀ تابناک قهرمانان صحنۀ کربلا صورت گرفته است. اگر سنت روضه خوانی و مراسم سوگواری نبود، شاید هرگز خاطره ای از حماسۀ حسینی باقی نمی ماند و لذا هرگز نمونه ای عینی و مجسم از شهید و شهادت که به مدد آن بتوان پای در میدان جهاد نهاد و پایمردی و جانفشانی کرد در دست نبود.
شهادت در این قاموس فدا کردن جان خویش در راه ارزشهای الهی و دستیابی به حیاتی ابدی است؛ به همین دلیل اگر کسی فاقد مایه های معنوی باشد، شهادت طلبی او معنایی نخواهد داشت. این خداباوری و معاداندیشی است که به شهادت معنا می دهد و از آنجا که در این نوع جهان بینی، شهید به حیاتی بالاتر و لایزال دست می یابد، جان نثاری اش معقول است؛ وگرنه عاقلانه نیست که کسی برای دستیابی به رفاه و زندگی دنیایی خود یا دیگران، از جان خویش درگذرد. شهادت و شهادت طلبی، میوۀ شجرۀ طیبۀ اعتقاد به «احدی الحسنیین» است
سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۳
این سخنرانی تاریخی، بعد از نخستین سخنرانی ایشان که در بدو ورودشان به ایران در بهشت زهرا انجام شد، دومین سخنرانی مهم امام است. در این سخنرانی حدود فعالیت مردم مشخص می شود. و بر لزوم حضور مردم برای ادامه انقلاب تأکید می شود و مهمترین مسأله تأکید امام بر جمهوری اسلامی است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. منحرفین و دشمنان انقلاب و اسلام در اینجا محک زده می شوند.
امام در این سخنرانی افکار مسموم غرب پرستان و شرق پرستان را مغشوش می کند و به ملت می آموزد که با دید بهتری مراقب باشند تا به سمت غرب و یا شرق کشانده نشوند و معیار تشخیص مردم را معین می کنند و از طرفی با تشویق کشاورزان و کارگران به کار کردن و دستور سازندگی خرابیها و دور ریختن آثار طاغوت از همه شئون زندگی، یک حکومت مستقل و متکی به خداوند را نوید می دهند.
چهارشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۱

اوج عزت قم
چند روز پس از آنکه برای حضرت امام خانه ای مناسب و خوب تهیه کردیم (همین منزل حاج قاسم دخیلی)، یک روز حاج احمد آقا اطلاع دادند که حضرت امام فرموده اند: «من در خانه خیابان ساحلی نمی مانم؛ چون خیلی اعیانی است و تزئیناتش زیاد است و برای من طلبه مناسب نیست. یا جای دیگری برای من تهیه کنید؛ یا به منزل خودم در یخچال قاضی می روم.» گفتم: «یعنی چه؟ ما این همه برای آماده کردن این خانه تلاش کرده ایم.»
من این موضوع را با آقایان اشراقی و منتظری در میان نهادم و مجدداً به یاد کوچه های تنگ یخچال قاضی افتادیم و به حاج احمد آقا هم گفتیم که: «آیا فکر اجتماع مردم را کرده اید و می دانید مردم چقدر به مشکل برخواهند خورد؟» احمد آقا گفت: «می دانید که وقتی امام حرفی را بزنند دیگر بالای حرف ایشان نمی شود حرفی زد. خلاصه ظرف همین دو سه روز باید در این خصوص فکری کرد.» به ناچار موافقت کردم و از احمد آقا خواستم که کسی را با ما همراه کند؛ تا به اتفاق دنبال خانه مناسب تری بگردیم.
قرار شد احمد آقا خودش با ما همراه شود. شروع کردیم به دیدن خانه. در مسیر خیابان بهار، منزلی پیدا کردیم که از نظر ما بسیار مناسب بود و صاحبش هم از صمیم قلب ابراز کرد که «منزل من در اختیار شما. تا هر وقت که خواستید، می توانید از اینجا استفاده کنید.» حاج احمد آقا گفت: «اینجا برای امام مناسب نیست. ولی برای مادرم خوب است. اگر آنها از امام جدا
چهارشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۴

اوج عزت قم
جریانهای انقلاب به سرعت پیش می رفت تا اینکه تشریف فرمایی امام به ایران و قم مطرح شد. در ارتباط با استقبال، برنامه ریزی های هماهنگی با تهران انجام شد و کارها به خوبی پیش می رفت. اولین روزی که حضرت امام آمدند فیضیه و در جایگاه قرار گرفتند، صحن فیضیه مملو از جمعیتی بود که از سراسر کشور آمده بودند. با تراکم زائد الوصف صحن های مسجد اعظم، کوچک و بزرگ حرم؛ میدان آستانه و خیابانهای اطراف مملو از جمعیت بود. همه آماده شنیدن سخنان حضرت امام بودند. من در کنار ایشان ایستاده بودم. نور و نشاطی را که آن روز در چهره ایشان دیدم، هرگز ندیده بودم و پس از آن هم ندیدم. نگاه عمیق و پرمعنایی به این جمعیت متلاطم و سر و صدا و ابراز محبتها داشتند. یکی ـ دو بار عرض کردم: «حضرت عالی شروع بفرمایید، مردم ساکت می شوند.» یک وقت ایشان به من فرمودند: «کمی صحبت کن.» من که هیچ آمادگی نداشتم و خود را در حد صحبت در چنین شرایطی نمی دیدم، تعجب کردم و ساکت شدم. مجدداً فرمودند: «کمی صحبت کن.» ناچار مقداری صحبت کردم. یادم است وقتی در راه پله های کتابخانه به طرف جایگاه می رفتم، مرحوم شهید عراقی ایستاده بودند. به من گفت: «فلانی! این جوری می خواهید از آقای خمینی حفاظت کنید؟ این چه وضعی است؟ چطور می شود از ایشان حفاظت کرد؟» گفتم: «آقای عراقی! اینجا قم است، با تهران فرق می کند و همه ما هر کدام یک محافظیم، مهم نیست، شما نگران این
چهارشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۸

اوج عزت قم
در یکی از جلسات بهترین جا برای سخنرانیهای عمومی امام، مدرسه فیضیه اعلام شد. به خصوص که سخنرانیهای آتشین امام که مبدأ نهضت بود، در همین مدرسه انجام شده بود و بهتر بود که در این مقطع هم از این مکان علمی ـ سیاسی برای این منظور استفاده شود. در خصوص راه ورودی به مدرسه صحبت شد و برخی بر این عقیده بودند که راه ورود و خروج به مدرسه مناسب با اجتماعاتی از این دست نیست و مردم، به خصوص خانمها به مشکل برخواهند خورد. قرار شد که این اشکال اصلاح شود.
اما در خصوص محل زندگی امام، به اتفاق به این نتیجه رسیدیم که منزل سابق امام به هیچ وجه برای این منظور مناسب نیست و احتمال این که مردم بازدید کننده به خصوص خانمها زیر دست و پا بمانند، زیاد است. قرار شد جایی تهیه شود که هم نزدیک به مدرسه فیضیه باشد و هم مردم در آسایش باشند. قرار شد دنبال منزل مناسبی که امتیازات یاد شده را داشته باشد، بگردیم.
چند روز بعد عنوان شد که منزلی در خیابان ساحلی نزد حسینیه آیت اللّه مرعشی قرار دارد که در کنار خیابان است و متعلق به یکی از فرش فروشان قم است. قرار شد که ما برویم و آنجا را ببینیم. اگر پسند کردیم، اقدامات بعدی را انجام دهیم. وقتی به محل مراجعه کردیم، دیدیم که منزل مزبور، اعیانی و دارای اتاقهای متعددی است و محّوطه باز مقابل آن هم برای اجتماعات مناسب است. قرار شد که همان منزل برای اسکان امام در نظر گرفته شود.
بر
چهارشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۲
اوج عزت قم
امام خمینی پس از بازگشت از تبعید چهارده ساله به کشور در ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷، تا دهم اسفندماه سال ۱۳۵۷، حدود ۲۸ روز در مدرسه علوی (و رفاه) تهران حضور داشت و از همان جا انقلاب را رهبری و به پیروزی رساند. سپس در روز پنجشنبه دهم اسفندماه ۱۳۵۷ ش، به کانون انقلاب اسلامی؛ یعنی شهر خون و قیام قم عزیمت و تا دوم بهمن ۱۳۵۸ در این شهر سکنی گزیدند. در دوم بهمن ۵۷، به سبب بیماری قلبی به بیمارستان قلب تهران منتقل شد. پس از بهبودی بنابر صلاحدید مسؤولین و پزشکان معالج جهت ادامه درمان و نیاز به مراقبت دائمی و همچنین نبود امکانات پزشکی کافی در قم از بازگشت به قم منصرف شدند. (جالب آن که تا اخر عمر شریفشان؛ یعنی تا ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۸ ش، که چند روز پس از آن رحلت فرمودند، هنوز با قصد ده روز در تهران ساکن بودند و خود را مسافر دانسته و منتظر بازگشت به قم بودند.) البته دلایل دیگری نیز موجب اخذ این تصمیم شد. لذا حضرت امام مدتی در محله دربند تهران، سپس تا آخر عمر شریفشان در منطقه جماران تهران ساکن بودند.
چهارشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۹

اوج عزت تبریز
شمار کسانی که تا ظهر روز بیست و نهم به شهادت رسیدند شش تن بود. به گفته شاهدان – به احتمال زیاد – کسی توسط ارتش به شهادت نرسید و همه کسانی که گلوله خوردند توسط مأموران ساواک و شهربانی مجروح یا شهید شدند و شاید سهم نیروهای امنیتی در کشتار این روز بیشتر از شهربانی بود. «آن روز هر شهیدی داشتیم توسط ساواک به شهادت رسید. سربازان تیر مستقیم نزدند. » (الهی) شاهد دیگری می گوید: «ساواکی ها، نامردها بیشتر مردم را شهید کردند. اینها سوار ماشینهای شخصی بودند. به جایی که می رسیدند و می دیدند خیلی شلوغ است، بانک را آتش می زنند یا ادارات را، سر اسلحه را می دادند بیرون و به طرف مردم تیراندازی می کردند. » (گرجی) تعدادی از مردم نیز هنگام محاصره کلانتریها تیر خوردند. نیروهای شهربانی از داخل کلانتریها مردم را هدف قرار
می دادند. آقای خرقانیان نیز می گوید: ساواکی ها، این لامذهب ها تو آمبولانس نشسته بودند. یکهو در آمبولانس را باز می کردند و به طرف مردم رگبار می بستند. » غیر از شش شهید روز بیست و نهم، هشت تن از مجروحان نیز طی چند روز بعد به شهادت رسیدند. مشخصات شناسنامه ای شهیدان قیام تبریز چنین است:
سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۳

اوج عزت تبریز
محمدرضا پهلوی وقتی از چند و چون قیام تبریز آگاه شد در ساعت یازده صبح به وسیله سپهبد جعفری دستوراتی داد که مفاد آن چنین بود: «۱. در انجام امور وظایف محوله به هیچ وجه سستی به کار برده نشود. ۲. دستگیر شدگان و زخمی ها بازجویی و شناسایی شوند. ۳. کسانی که مغازه ها را بسته اند نهایت شدت عمل با آنها عمل شود. ۴. به بانکهایی که خسارت وارد شده مأمورین گزارش تهیه و مشخصات متهمین به دادگاه داده شود تا خسارات وارده جبران گردد. » بنابر همین دستور بود که مراقبتهای شدیدی از بیمارستانها توسط ساواک به عمل آمد که به آن اشاره خواهد شد. همچنین جمشید آموزگار (نخست وزیر) نیز در تماس تلفنی خود با استاندار آذربایجان شرقی از قول شاه اضافه کرد که همه پمپ بنزینها ، مخازن نفت بنزین و کارخانجات تحت حفاظت و مراقبت شدید قرار گیرد.
ساعت ۳۰ / ۱۲ ارتش وارد شهر تبریز شد. چنین اقدامی قطعاً با نظر شخص شاه صورت گرفت و به نیروهای تابع یگانهای تیپ مرند و گردان مراغه دستور داده شد در خیابانهای اصلی شهر مستقر شوند. همچنین برای نمایش قدرت و به وحشت انداختن مردم بنا شد دو دستگاه تانک چیفتن، دو دستگاه نفربر و یک دستگاه تانک اسکورپین در مقابل استانداری و بانک ملی مرکزی بایستند. پس از ورود ارتش، شهربانی تحت امر نظامیان قرار گرفت. در تبریز حکومت نظامی اعلام نشد، اما آرایش نیروهای نظامی به نحوی بود که عملاً چنین تصوری در اذهان مرد
سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۳

اوج عزت تبریز
با دقت در صورت خسارات وارده در حوادث روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ روشن می شود که اماکن شخصی و مردمی مورد حمله تظاهرکنندگان قرار نگرفت و هدف مردم صرفاً انهدام مظاهر دولتی بود. دانشجویان دانشگاه تبریز که در برخی از نقاط رهبری تظاهرات و ترغیب و تشویق مردم را برای تهاجم به اماکنی چون سینماها، مشروب فروشی ها، ساختمان حزب رستاخیز و بانکها به عهده داشتند، همانا مراقب امان عمومی و اموال مردم بودند تا از خشم سرازیر شده تظاهرکنندگان در اماکن بماند و این اتفاق در روز بیست و نهم بهمن افتاد. «مردم رغبتی به پول بانکها نداشتند. یک مقدار پول روی میز بود. برداشتند ریختند وسط خیابان، یک برگ از اسکناسها را کسی برنداشت. » (ورقایی) «ما ترسیدیم در این حادثه رژیم بریزد و مغازه های مردم را به هم بزند و حرکت را بدنام نماید. یعنی بانک را مردم آتش بزنند و مغازه بزازی را رژیم. برای این که جلوی این حرکت را بگیریم آمدیم و برای مغازه ها محافظ گذاشتیم... آن روز تمام مغازه ها بسته بودند ولی بانکها و سینماها و هرجای دیگری که باز بود به منزله این بود که از رژیم حمایت کرده اند و هدف مردم نیز این بود که از مظاهر دولتی و حمایت کنندگان آن انتقام بگیرند. با این حال ما می ترسیدیم ساواک بیاید و مغازه های مردم را به هم بریزد. » (الهی) «من پیشنهاد کردم برویم داخل بازار کفاشها و بانک سپه آنجا را مراقبت کنیم، چون داخل بازار چنین کاری باعث
سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۳