«فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ ، وَ خَالِقِی وَ خَالِقَکَ ، وَ مُقَدِّرِی وَ مُقَدِّرَکَ ، وَ مُصَوِّرِی وَ مُصَوِّرَکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَةٍ لَا تَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ ، وَ طَهَارَةٍ لَا تُدَنِّسُهَا الآْثَامُ»
«پس از خدا، پروردگارم و پروردگارت و آفریننده من و آفریننده تو، تقدیرساز سرنوشت من و تقدیرساز سرنوشت تو، و صورتگر من و صورتگر تو، می خواهم بر محمد و خاندانش درود فرستد، و تو را ماه برکت قرار دهد که گذر روزها آن را از بین نبرد، و ماه پاکی که گناه ها آن را آلوده نسازد»
پس از اشاره به نو شدن، به سبب همین امر از خداوند درخواست های خود را بیان می کند.
امام(ع)، در دعای خویش خدا را با تعابیری از فعل حق تعالی که مشترک بین انسان و ماه است می خواند، گویا زندگی این دو با هم گره خورده است، و آن چیزی نیست جز اینکه هر دوی این ها از یک منبع آغاز می شود و یک هدف را دنبال می کند، آنچه در عالم اتقاق می افتد و آنچه در نظام آفرینش به وجود می آید، دارای هدف های مختلف و غرض های متفاوت نیست، چنانکه قرآن می فرماید در خلقت خداوند تفاوت نمی بینید.( ملک/ ۳).
از خدایی درخواست دارد که هم پروردگار من است (انسان)، و هم پروردگار تو (سیاره چرخان)، ربوبیت تکیه بر مالکیت و تدبیر دارد، ربوبیت پرورش دادن است و تربیت و اداره کردن است، اما ربوبیت حق، با دیگر پرورش دهنده ها فرق دارد، در آن ها پرورش دهنده می تواند غیر از سازنده باشد، ولی در اینجا رب، همان خالق، همان شکل دهنده و همان تقدیرساز است و به همین دلیل وقتی از رب درخواست می کند، خالق، مقدر، مصوّر را هم می افزاید تا بیان کننده توحید در خلقت و آفرینش باشد. و اینکه فاعل هستی یکی است و توحید افعالی در همه عالم جاری و ساری است، این توحید در افعال، افزون بر وحدت فاعل وحدت غایت و هدف را هم دارا است. در انسان واحد، افعال مختلف وی می تواند متضاد هم باشد، وهم دیگر را خنثی سازند اما در حق وحدت فاعل با وحدت فعل از همه جهات برقرار است.
آنگاه از خداوند طلب رحمت و ... بر پیغمبر(ص)، و خاندان وی می کند که اشاره به وساطت فیض آنها دارد، و چون آنها واسطه ای برای فیض بر انسان هستند، هم ادب و هم معرفت به چگونگی جریان فیض در عالم و شکر واسطه های ایجاب می کند، آغاز طلب رحمت از آنها بشود، و همچنین گفته اند صلوات همراه دعا زمینه ساز استجابت است.
با این مقدمات، از خداوند می خواهد که این ماه را، ماه برکت، که به معنای رشد و نموّ است قرار دهد. برکت مبارکی و میمونی است و افزایش و رشد است، لذا می خواهد که این برکت به گذر روزهای ماه از میان نرود و کاسته نشود. چرا که «محق» به معنای کاسته شده و نابود شدن است. در قرآن می فرماید:«یمحق الله الربا؛ خداوند ربا را از میان می برد»(بقره/ ۲۷۶). ربا، که خود افزایش و رشد است، خداوند آن را به ضد خودش یعنی نابودی تبدیل می کند، و هچنین می دانیم که سه شب آخر ماه که نور ماه کاسته شده و دیگر نوری از آن به سوی ما تابش نمی کند، «محاق» می گویند.
و می خواهد هر ماه، ماه پاکی باشد. پاکی و نزاکتی که در فطرت انسان است. پاکی از برکت و فیض حق به وجود می آید، این پاکی به وسیله «گناه» [آثام، جمع اثم، به معنی گناه است]، آلوده نشود. «دنس»، چرک و آلودگی است. چرک بر روی هر چیزی قرار گرفت، آن را می پوشاند و در آن نفوذ کرده و تبدیل می سازد. گناه چرکی است که بر روی وجود نفس و قلب انسان قرار می گیرد و آن را تیره و سپس دگرگون می سازد، و به تعبیر روایت امام باقر(ع)، گناه نقطه سیاهی است که اگر در قلب باقی بماند، سفیدی(پاکی و نورانیت) قلب را از میان برده و آن را می پوشاند( اصول کافی، جلد ۲، ص ۲۷۳؛ شرح چهل حدیث، ص ۲۳۹).
.
انتهای پیام /*