ارتش هم باید انقلاب در آن پیدا بشود. و امید است که بسیار وقتش شده باشد، لکن ارتش نباید کار داشته باشد که دانشگاه چه می گذرد در آن، به او چه ربطی دارد. در عین حالی که همه با هم پیوند هستند، لکن هر کدام کار خودشان را باید انجام بدهند. پیشتر گفتند که در آن تعزیه هایی که در می آوردند، سابقاً، می گفتند که «شمرِ» خوب آن است که «شمر» باشد، اگر بنا باشد که شمر هم وقتی صحبت می کند یا شعر می خواند مثل امام حسین بخواند این شمر نیست. در عین حالی که همه بنگاه واحد بودند و همه با هم می خواستند یک صحنه ای را درست کنند، لکن هر کس کار خودش را باید خوب انجام بدهد، نباید او دخالت کند در کار دیگری. اگر هر کدام دخالت کنند در کار دیگری، صحنه، صحنۀ خوب نمی شود.ما هر کدام باید کار خودمان را خوب انجام بدهیم. اگر هر کسی در هر کاری دخالت بکند، هیچ کدامش را نمی تواند انجام بدهد.
ممانعت از نفوذ مسائل سیاسی در ارتش
وظیفۀ هر نظامی و هر پادگان این است که در امور سیاسی حکومت [دخالت] نکند؛ برای اینکه سرباز اگر وارد شد در امور سیاسی، سربازیش را از دست می دهد. یک سربازی که افکارش را متوجه بکند به اینکه کی جلو باشد، کی عقب باشد، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، این دیگر «سرباز» اسمش نیست؛ این یک آدم سیاسی است که کلاه سربازی را غصب کرده! باید شما همه توجه کنید، سران این ارتش و همۀ قوای مسلح باید موظف باشند به اینکه حفظ کنند تمام ارتش را از اینکه وارد در امور سیاسی بشود. ورود در امور سیاسی همان و حیثیت ارتش از بین رفتن همان. امور سیاسی در ارتش از هروئین بدتر است. چه طور هروئین انسان را چه می کند و از بین می برد، امور سیاسی هم باطن ارتش را از بین می برد؛ دید ارتش را از بین می برد. از این جهت، یکی از چیزهایی که لازم است برای شما و باید این مطلب را با جدیت، با قدرت، در همه جا بسط بدهید، این است که نگذارید در امور سیاسی وارد بشوند. نگذارید سیاسیونی که بخواهند بیایند در آنجا مسائل سیاسی بگویند در آنجا صحبت بکنند. البته بیایند موعظه بکنند؛ بیایند دعوت به اصلاح بکنند، به صلاح بکنند، شجاعت را به آنها یاد بدهند؛ اینها همه اش خوب است، اما بخواهند یک امور سیاسی را وارد بکنند در ارتش، این نقشه ای است که اگر این قائل هم خودش نقاش این امر نباشد، نقشه ای است که کشیده شده است و این قائل را مِن حیثی که خودش هم حتی نداند، وارد معرکه کرده اند.
آن چیزی که از همۀ چیزها برای ابرقدرتها الان [بیشتر] مطرح هست این است که ما این ارتشی که الان دیدیم که انسجامش بحمدالله ، هست و قدرت نظامیش هست و نه ماه بیشتر هم دارد جنگ می کند و پیشبرد هم می کند، هر روز هم پیش می برد و خوب، این یک خوفی در قلب آنها ایجاد کرده، اینها دارند کم کم مأیوس می شوند. از این جهت، می خواهند ارتش را از باطن یک اشکالاتی در آن ایجاد کنند. یکی از اشکالات بزرگ همین است که امور سیاسی را وارد کنند در ارتش و بیایند صحبتهای سیاسی بکنند و بیایند حرفهای سیاسی بزنند. بیایند یک گروهی گروه دیگر را چه بکنند؛ شما هم وارد بشوید در این میدان، یک دسته تان اهل گروه کذا بشوید و یک دسته هم اهل حزب کذا بشوید؛ و دایماً افکارتان بیاید سراغ حزب بازی، سراغ گروه بازی و سراغ این مسائل. و این همان است که ارتش را از دست می برد؛ همه چیز ارتش را از بین می برد.
و لهذا، من به سران ارتش امر می کنم به اینکه باید در ارتش مسائل سیاسی طرح نشود. اشخاص اگر بخواهند بیایند آنجا صحبت بکنند، اگر از سیاسیون هستند، اینها را نگذارند بیایند در ارتش صحبت بکنند. اینها توجه هم اگر خودشان نداشته باشند، لکن متحرک به حرکت دیگران و به تحریک دیگران هستند. این از مسائل لازم برای ارتش است. همان طوری که راجع به مواد مخدره هم من گفتم به آقایان و شماها هم همه باید توجه داشته باشید، آنها هم اگر در ارتش وارد بشوند، ارتش را از بین می برند. این اموری است که باید حتماً در ارتش با کمال قدرت اجرا بشود.
و اما اینکه بعض از همین گروهها، گروههای سیاسی، ممکن است که در ارتش القا بکنند به اینکه اسلام با شماها سروکاری ندارد، جمهوری اسلامی با شما سر و کاری ندارد.
منبع: (ارتش از دیدگاه امام خمینی؛ ص 213 - 214)
.
انتهای پیام /*