وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَةِ، وَ اعْصِمْنَا فِیهِ مِنَ الْحَوْبَةِ، وَ احْفَظْنَا فِیهِ مِنْ مُبَاشَرَةِ مَعْصِیَتِک
توبه به معنای رجوع و بازگشت است. توبه هم از سوی حق وجود دارد و آن توجه حق به بنده از رحمت و گذشت و عفو از وی می باشد و هم از سوی بنده.
امام خمینی سلام الله علیه در مراد از توبه می نویسد: «رجوع از طبیعت به سوی روحانیت نفس، بعد از آنکه به واسطه معاصی و کدورت نافرمانی نور فطرت و روحانیت محجوب به ظلمت طبیعت شده.» (شرح چهل حدیث / ۲۷۲)
این توبه، توبه عموم انسان هاست که گناه ها و ترک واجبات و ... نفس آنها را تاریک کرده است و برای خواص و اهل معرفت، مراتب دیگری از توبه است که در همه آنها معنای برگشت وجود دارد.
حوبة، به معنای خطای و گناه است، و انسان توفیق پیدا کند که از ها عصمت پیدا کند، و آلوده نگردد، و به دام نافرمانی حق (مباشرت معصیت) نیفتد، خود لطفی است که باید از سوی حق حاصل شود، در مبارزه با نفس خطاکار و نافرمانی شیطان و وسوسه های مختلف، نگهداری و حفظ حق است که می تواند انسان را بدارد و محفوظ تکیه بر خود، خود آغاز هر معصیتی است.
و همچنین، چون آلوده نشدن از گناه مهمتر است از توبه پس از آن، و برای تحصیل هر کمالی به واسطه اطاعت و عبادت حق، گناه مانع است، و با وجود گناه و آلودگی کمالی به دست نمی آید، امام علیه السلام حفظ از آن را خواستار است، و پیغمبر صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه، در پاسخ مولا امیرالمؤمنین علیه السلام، در پرسش از برترین اعمال در ماه رمضان، دوری از حرام ها را برشمردند.
وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ
ستایش و عبادت و شکرگزاری در برابر حق، هر چند وظیفه همه افراد است، ولی انسان، نمی تواند از عهده آن برآید. پیغمبر(ص) می فرماید: «ما حق عبادت تو را به جای نیاوردیم.» (مرآة العقول، ج ۸، ص ۱۴۶).
شکر نیز که خود یکی از عبادات است، چنین است، حتی شکر زبانی، زیرا لفظی که هم باید گفته شود و هم توفیق گفتن آن نیازمند یاری حق است، به همین دلیل امام سجاد علیه السلام می خواهد این شکر را به او الهام کند و توفیق دهد: «اوزعنا».
نعمت های الهی بی اندازه است. چه زبانی می تواند ادعای شکرگزاری نعمت های الهی را داشته باشد، چه کسی می تواند آن ها را شمارش درآورد، باید لطف و عنایت خود حق انسان بتواند، شکرگزار بشود و بهره ای از شاکر بودن ببرد.
در قسمت های قبلی دعا، از عافیت و سلامت سخن به میان امده است، ان هم عافیت در دین و دنیا، و جسم و جان انسان، در اینجا امام می خواهد سپرها و پوشش های [جُنَن، جمع جنة، به معنای سپر و پوشش] عافیت را بر وی بپوشاند.
و آخرین دعا و مهم ترین نعمت، بندگی و اطاعت حق است. «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ؛ آن گاه که پرودرگارش به او گفت، تسلیم شو، گفت: من تسلیم پرودرگار جهانیانم»(بقره / ۱۳۱)
اطاعت از حق، ارزش والایی دارد، و برترین نعمت است، لذا امام (ع)، از خداوند می خواهد نعمت را بر او به اعطای آن تمام کند، منّت، نعمت بزرگ و عظیم است، قرآن از ارسال پیغمبر(ص)، و هدایت به سوی ایمان با تعبیر «منّت» یاد می کند. (ر.ک: آل عمران / ۱۶۴؛ حجرات / ۱۷)
و این دعای خویش را نه از «جایگاه خود»، بلکه از «منّان» بودن حق می خواهد. [منّان] یعنی بسیار نعمت دهنده]. از خداوندی که به دادن نعمت های بزرگ ستوده شده[حمید] است، می خواهد که وی را به نعمت کمال اطاعت از حق مورد لطف و عنایت قرار داده و برترین و تمام ترین نعمت ها را به وی عطا کند. امام سجاد علیه السلام دعا را با ذکر صلوات به پایان می برد، تا استجابت دعاهای میانی را افزون گرداند.
.
انتهای پیام /*