فصل
ما پیشتر ذکر مفاسد مراء و جدال را در ضمن یکی از احادیث شریفه کردیم،
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 374 و چون اینک نیز مناسب است به ذکر بعضی احادیث و بیان شمه ای از مفاسد آن می پردازیم. در کافی شریف سند به حضرت صادق، علیه السلام، رساند، قال:
قال أمیر المؤمنین، علیه السّلام: إیّاکم و المراء و الخصومة، فإنّهما یمرضان القلوب علی الإخوان و ینبت علیهما النّفاق. «برحذر باشید از جدال و خصومت در مقال، که آنها قلوب را مریض می کنند نسبت به برادران، و ریشه نفاق هستند که نفاق روی آنها می روید.» و فی الکافی أیضا عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: إیّاکم و الخصومة، فإنّها تشغل القلب و تورث النّفاق و تکسب الضّغائن. «بر حذر باشید از مخاصمه، زیرا که آن قلب را مشغول می کند، و باعث نفاق و دورویی می شود، و کینه در دل ایجاد می کند.» و فیه أیضا عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: قال جبرئیل للنّبیّ، صلّی الله علیه و آله: إیّاک و ملاحاة الرّجال.» «فرمود حضرت صادق، علیه السلام، که جبرئیل به پیغمبر، صلّی الله علیه و آله گفت: «بر حذر باش از جدال و گفتگو به طریق مخاصمه با مردم.» اما بیان آنکه مراء و خصومت در مقابل قلب را مریض می کند و انسان را به دوستان بدبین می کند و نفاق در دل می رویاند، آن است که پیش از این مذکور شد که اعمال ظاهریه را در باطن و دل آثاری است متناسب با آنها، و اکنون گوییم که اعمال سیّئه تأثیرش در قلب بسیار زودتر و شدیدتر است، زیرا که انسان چون ولیده عالم طبیعت است و قوای شهوت و غضب و شیطنت با او قرین و متصرف در او هستند- چنانچه در حدیث وارد است: إنّ الشّیطان یجری مجری الدّم من بنی آدم- لهذا وجهه قلب به مفسدات و امور موافقه با طبیعت است، و به مختصر مددی از خارج، چه از جوارح انسانی باشد یا خارج از آن، مثل مصاحب و رفیق زشت و بد خلق، در قلب اثر شدید واقع شود، چنانچه در احادیث شریفه نهی از مصاحبت با آنان شده است.
کافی: عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: قال أمیر المؤمنین، علیه السّلام:
لا ینبغی للمرء المسلم أن یواخی الفاجر، فإنّه یزیّن له فعله و یحبّ أن یکون مثله،
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 375 و لا یعینه علی أمر دنیاه و لا أمر معاده، و مدخله إلیه و مخرجه من عنده شین علیه. «فرمود حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام: سزاوار نیست از برای مرد مسلمان که دوستی کند با فاسق، زیرا که او زینت می دهد برای او عمل خود را و دوست می دارد که او نیز مثل خودش باشد، و اعانت نمی کند او را بر امر دنیا و آخرتش، و رفت و آمد با او ضرر و عیب است برای او.» و عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: لا ینبغی للمرء المسلم أن یواخی الفاجر و لا الأحمق و لا الکذّاب. نکته مهمه نهی از مجالست با اهل معصیت، یا نهی از نشستن در مجلسی که معصیت خدا در او می شود، یا نهی از موادّه و مخالطه و آمیزش با دشمنان خدا، تأثیر اخلاق و حالات و اعمال آنهاست در انسان. و از این ها بالاتر در تأثیر در قلب، اعمال خود انسان است که با اندک مداومت و مراقبتی از اعمال سیّئه قلب تأثر شدید پیدا می کند که تنزه از آن و تنزیه قلب با سالهای دراز ممکن نشود و میسور نگردد.
پس، معلوم شد که انسان اگر اشتغال به مراء و خصومت پیدا کند، نگذرد مدتی مگر آنکه در قلب کدورت و ظلمتی بس هولناک پیدا شود، و خصومت ظاهری لسانی به خصومت باطنی قلبی منجر شود. و این خود سبب بزرگ نفاق و دورنگی و دورویی است. پس، باید مفاسد نفاق را نیز از مفسده های مراء و جدال شناخت. و شرح فساد نفاق و دورویی را پیش[تر] در ذیل یکی از احادیث دادیم و اکنون احتیاج به اعاده ندارد.
و جناب صادق، علیه السلام، آثار و علائمی از برای صاحب جهل و مرا ذکر فرمودند که یکی از آنها اذیت مردم و سوء محضر است، که خود یکی از ذمائم و مفاسدی است که برای هلاکت انسان سبب مستقل است. و در حدیث شریف کافی وارد است: من آذی لی ولیّا فقد بارزنی بالمحاربة. اذیت مؤمنین و دوستان حق را مبارزه با حق قرار داده و مخاصمه با آن ذات مقدس شمرده. و احادیث در این باب بیش از آن است که در این مختصر بگنجد.
و دیگر از علامات آنها را مراء و تعرض به مقالات و مذاکرات علمیه برای غلبه و اظهار فضیلت قرار داده. و اینکه مراء را از علامات مراء قرار داده، تواند بود که مقصود از مراء اوّل، صفت قلبی و ملکه خبیثه آن است، و آن را که علامت قرار داده اثر و علامت ظاهری آن است.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 376 و یکی دیگر از علائم و نشانه های آن این است که توصیف حلم و بردباری کند با آنکه متصف به آن نباشد. و این خود نفاق و دوررویی است و ریا و شرک است، چنانچه اظهار خشوع کردن و از ورع خالی بودن نیز از اوضح مصادیق شرک و ریا و نفاق و دورویی است.
پس، اکنون که معلوم شد این صفت را مفاسدی عظیمه است که هر یک از موبقات و مهلکات است. لازم است که با هر ریاضت و زحمتی است خود را از این خصلت ننگ آور و رذیله قلب خراب کن و ایمان کش نجات دهیم، و دل را از این ظلمت و کدورت تخلیص کنیم، و قلب را به خلوص نیت و صدق باطن مزین نماییم و صفا دهیم.
و در این باب نکته ای است که انسان اگر قدری تفکر کند در آن پشتش می شکند. و آن اینست که جناب صادق، علیه السلام، در ذیل این علامات می فرماید: فدقّ الله من هذا خیشومه و قطع منه حیزومه. «بکوبد خدا بینی او را و قطع فرماید کمرش را.» و این عبارت یا اخبار است و یا دعا، در هر صورت به وقوع پیوندد. زیرا که اگر اخبار باشد، اخبار صادق مصدّق است، و اگر دعا باشد، دعای معصوم و ولیّ الله است و مستجاب خواهد شد. و این خود کنایه از ذلت و خواری و رسوایی است، و شاید انسان در دو عالم رسوا و ذلیل و خوار گردد. در این عالم پیش آنان که می خواست آبرومند شود به واسطه خود نمایی و اظهار فضیلت، به عکس آبرویش ریخته و ارزشش کاسته شود و مغلوب و ذلیل آنان شود که می خواست بر آنها تفوق پیدا کند. و در آن عالم در محضر ملائکة مقربین و انبیای مرسلین و اولیای معصومین و بندگان صالحین رسوا و خوار و ذلیل و بیمقدار شود.
پس، وای به حال ما اصحاب مراء و جدال و ارباب هوای نفسانیه و خصومات که چقدر ما مبتلا هستیم به دست این نفس خبیث بیعاطفه که دست از ما بر نمی دارد تا در تمام نشآت و عوالم ما را هلاک کند، و هیچگاه در صدد اصلاح آن بر نمی آییم و پنبه غفلت در گوش کرده و از خواب سنگین طبیعت بر نخیزیم.
خداوندا، تو مصلح عباد و [مالک ] قلوب هستی، وجود جمیع موجودات در ید قدرت توست و قلوب بندگان در تحت نفوذ اراده تامه تو، ما مالک خود و نفع و ضرر و موت و حیات خویشتن نیستیم، تو قلوب مظلمه و دلهای با کدورت ما را به نور افاضه خود روشن فرما، و مفاسد ما را به فضل و عنایت خود اصلاح فرما، و دستگیری از این ضعفای بیچاره بنما.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 377