فصل
لیبلوکم اشاره است به قول خدای تعالی : تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ المُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ. الَّذی خَلَقَ الموتَ وَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. «فرخنده است آنکه به دست اوست ملک و سلطنت. و او بر هر چیز تواناست. آن کس که آفرید مردن و زندگانی را تا امتحان کند شما را کدامیک نیکوترید در عمل.» محقق مجلسی، قدّس سرّه، فرماید: «این آیه شریفه دلالت دارد بر آنکه موت امر وجودی است. و مراد از آن یا موت طاری بر حیات است، یا عدم اصلی است.»- انتهی.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 322 دلالت نمودن آیه شریفه مبنی بر آن است که خلق متعلق به آن باشد بالذات. و اما اگر بالعرض مورد تعلق باشد، دلالتی ندارد، چنانچه محققین گویند. و بر فرض دلالت، احتمال آنکه موت عدم اصلی باشد وجهی ندارد. زیرا که وجودی بودن عدم اصلی جمع نقیضین است، با آنکه موت را به معنی عدم اصلی دانستن خود فی حدّ ذاته صحیح ننماید.
بالجمله، تحقیق آن است که «موت» عبارت است از انتقال از نشئه ظاهره ملکیه به نشئه باطنه ملکوتیه. یا آنکه موت عبارت است از حیات ثانوی ملکوتی بعد از حیات اولی ملکی. و بر هر تقدیر، امر وجودی است، بلکه اتمّ از وجود ملکی است، زیرا که حیات ملکی دنیوی مشوب به مواد طبیعیه میّته است و حیات آنها عرض زایل است، به خلاف حیات ذاتی ملکوتی که در آنجا از برای نفوس استقلال حاصل شود. و آن دار دار حیات و لوازم حیات است، و ابدان مثالی برزخی قیام صدوری به نفوس دارند، چنانچه در محل لایق مقرر است. بالجمله، حیات ملکوتی- که از آن تعبیر به موت شود تا به سمع شنوندگان سنگین نیاید- متعلّق جعل و خلقت، و در تحت قدرت ذات مقدس است.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 323