آن انتقادی که آقای خامنه ای کردند (در ایام انتخابات ریاست جمهوری) شامل حال شما می شد؟
< روز سه شنبه که قرار بود صبح چهارشنبه ایشان با خانواده ایثارگران صحبت بکند من زنگ زدم بیت ایشان به خاطر یک کار دیگری، من جواز ورود به آن طرف ها را دارم. آقای وحید خامنه ای با نشان دادن روزنامه رسالت پرسید این چیه؟ گفتم: این رسالت بی ربط می گوید آن مربوط به سال 71 است که من گفته ام این هم که شایعه
کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 64 است. گفت [به] آقای محمدی گیلانی در جلسه فقط توانستم بگویم من نخوانده ام. گفتند پس به طور قطع غلط است و حتما به آقا می گویند.
این قدر این آقایان از شهرستان ها از مراکز استان ها تماس گرفتند و همه بلااستثناء خیال کردند که واقعا من شایعه را ساختم. آقا تا بعد از ظهر سه شنبه فکر می کردند من این کار را کرده ام که بعد به ایشان گفتند که صابری گفته است اصلا. بعد ایشان آن نطق را کردند که دشمنان لطیفه و متل می سازند قطعا ما نبودیم، قطعا یک توطئه ای علیه ما بود. متأسفانه بعضی ها هم به آن اختلافات جناحی خودشان دامن می زنند.
آقای جنتی به آقای میر سلیم گفته بود که اگر نمی توانید برخورد کنید ما برویم برخورد کنیم. پاسخ داده بود آقا من خوانده ام چنین چیزی نبوده است. از خودش هم پرسیدم گفته است نیست چنین چیزی، دیگر او که دروغ نمی گوید. که آقای جنتی یک مقدار آمده بودند پایین.
من همان زمان توضیح دادم یعنی بعد از اینکه رسالت به من زنگ زد گفتند که (بچه ها گفتند) چنین چیزی نیست که خودش بعد که آن دسته گل را به آب داد که گل آقا یک کاندیدا را نوازش می کند، خراش می دهد در چهره یک کاندیدای دیگر. من توضیح دادم که آقا کی خراش
کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 65 می دهد؟ کی چه کار می کند؟ چه کار کردم که شما این حرف را می زنید؟ این مال سال 71 است. آقای خاتمی داشت از وزارت ارشاد می رفت. من آمدم آنجا، در تالار وحدت دو دقیقه هم حرف زدم نه بیشتر، بعد علی لاریجانی در مدرسه، شاگرد من بود. برای من مثل فرزند عزیز است. گفتم حالا شما آن جوری کار کن شما هم آن جوری، شوخی کردیم، رفتم خدمت آقا. گفتم من هم [در جلسه تودیع خاتمی] بودم گفت آن را هم دیدم تو گل آقائیت را کردی. بعدها [در انتخابات سال 76] این را برداشتند در تبلیغات خودشان استفاده کردند. آن جناح استفاده صحیح کرد چون من به تمام روزنامه ها گفتم عکس من را چاپ نکنید. همین اخبار هم دیروز چاپ کرده... منتها اینها زبلی کردند بدون اینکه به من بگویند عکسم را که مربوط به همان مراسم است چاپ کردند. نوشتند راجع به خاتمی، صابری این جوری گفته است. بعد یک کادر به این بزرگی باز کردند که حرف گل آقا و مرحوم رسام عرب زاده مال تیر ماه 1371. رسالت این را چاپ کرد به این تاریخ اشاره نکرد که من زنگ زدم به آقای وحید در بیت، گفتم. گفت: این را تو تازه نگفتی؟ گفتم: نه، که توضیح من را بعدا خود ایشان گفت که چاپ بکنند که رسالت چاپ کرد و این را هم نوشت که این شایعه هم به نام گل آقا بوده است که با دفتر خودش تماس گرفتیم، تکذیب کرد که اتفاقا زیر این بود که بعدا توضیح مرا چاپ کردند. من اصلا نمی خواستم وارد این
کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 66 قضیه بشوم خیلی هم تهدید شدیم؛ گفتند گرفتند آتش زدند 25 میلیون، 80 میلیون تومان جریمه کردند. بعد دیدم حالا در رسالت افتادیم، رسالت را آدم های خاصی می خوانند همه که نمی خوانند بعد حداقل که من یک ستون در اطلاعات دارم، توضیح در اطلاعات دادم، بعضی ها که دیگر همین را نخوانده بودند گفتند آقا چه توضیحی می دهی این قدر توضیح می دهی تمام شد دیگر. مجددا من در مجله خودم توضیح دادم که اخیرا هم یک برخوردی دو، سه روز پیش کردم باز همین شعار را نوشتم که هم قبح آن بریزد و هم یواش یواش یک طنز نویس از زیر سؤال بیرون بیاید اصلا به یک جاهایی رفته است که نمی آید بیرون.
همکار سابقم اینجا آمده بود می گفت مادربزرگ من گفته است که این گل آقای بیچاره 25 میلیون تومان از کجا بیاورد. گفتم: تو سواد داری تو می دانی گل آقا چیست. از ذهن او بیرون نمی شود آورد و خدا لعنت کند که این شعار بد را ساختند. در انتخابات دوران بنی صدر ما یک انتخابات جدی داشتیم این هم دومین انتخابات جدی بود والا مثلا یک طرف آقای رجایی است یک طرف آقای عباس شیبانی است و معلوم است که آن هم خودش می آید به رجایی [رأی می دهد]، انتخابات ما این جوری بود و دشمن گذاشته بود سر همین انتخابات جدی بعد از 18 سال این را خراب بکند که آقا تقلب می کنند آقا به نام خودشان، اتفاقا ملت ما عجب ملت خوبی است زدند توی دهان ضد انقلاب.
کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 67 گرایش من به آقای خاتمی بود منتها خدائیش من پنجه به صورت کسی نکشیدم و فحش به کسی ندادم. من نمی خواستم من ممنوع بودم توضیح هم نمی دهم از اینکه جناحی فکر کنم.
خیلی ها می گفتند تو باید بیایی در ستاد آقای خاتمی. گفتم من این کار را نمی کنم من جناحی نیستم اما من احساس کردم یک آخوند سید آنچنان دارد فحش می خورد که آمدیم و این انتخاب شد چون تا آخر که ما فکر می کردیم حالا خیلی باشد [خاتمی] می رود دور دوم، کسی فکر نمی کرد. من در این انقلاب آن قدر چیز های عجیب غریب دیده ام گفتم نکند او رأی بیاورد. بالاخره همه ما آن موقع باید کمک کنیم برای چی، چون اگر خائن باشد رهبر اینجاست یک کارش می کنیم و [مگر] بنی صدر 11 میلیون رأی نیاورد؟ چه کارش کردیم. من خودم در آن پیکان تبلیغات حمله به بنی صدر بودم. حالا آقای خاتمی خیلی تحفه است؟ آقای ناطق خیلی تحفه است؟ (ببخشید این حرف را می زنم) یا آن می آید یا این، ما رهبر بزرگی می خواهیم، رهبر شکوهمندی می خواهیم هر چی هر دستی یک اتم از رهبر ما کم بکند این خائن به آن امام است ما با رهبر کوچک می خواهیم چه کار کنیم ما با رئیس جمهور کوچک می خواهیم چه کار کنیم. خدا را شکر، خدا را شکر، خدا را شکر ملت فهمیدند. دشمن هم خیلی سعی کرد که بگوید به روحانیت رأی ندادند به رهبر رأی ندادند و این بی عقلی خود ما بود که آمدیم رهبر را یک جوری خرج بکنیم که ضد انقلاب هم این حرف را بزند.
کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 68 الحمدلله من مطمئن هستم از این سید اولاد پیغمبر که اگر یک سر سوزنی آقای خامنه ای دلش کدورت نسبت به آقای خاتمی داشته، خاتمی استعفا می دهد این را شک نکنید شما، یعنی این خاتمی آن خاتمی دوران ارشاد هم نیست (اینکه من دیدم) من خدا را شکر می کنم امام مرید های واقعی دارد مرید های بادل دارد بهترین مرید همین ملت، هی گفتند عصر عاشورا کارناوال کردند، اینها پانک هستند اینها تنک هستند. بابا بگذارید این پانک ها هم بیایند رأی بدهند به ما چه کار دارید کی رأی آنها را حساب کرده است؟ چند نفر آنها هستند برای چی، اصلا رأی آنها را نخوانید اما برای چی این جور برخورد می کنید؟ 20 میلیون پانک، 30 میلیون پانک یعنی چه اصلا؟ کدام پانک، اگر وقتی جنگ بود جوان ها این جور دسته گل می رفتند، اینها کی بودند؟ اینها بچه های کی بودند؟ خدا را شکر، خدا را شکر، خدا را شکر، هر کجا هستید کار کنید که رهبری بزرگ شود به خدا ما با رئیس جمهور می توانیم 6 بار انتخابات کنیم اما رهبری یک داستان دیگر است.
کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 69
کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 70