کیومرث صابری (گل آقا)
یک شایعه و پیامدهای آن
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : صابری، کیومرث (گل آقا)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

یک شایعه و پیامدهای آن

‏ آن انتقادی که آقای خامنه ای کردند (در ایام انتخابات ریاست‏‎ ‎‏جمهوری) شامل حال شما می شد؟ ‏

<‏ روز سه شنبه که قرار بود صبح چهارشنبه ایشان با خانواده‏‎ ‎‏ایثارگران صحبت بکند من زنگ زدم بیت ایشان به خاطر یک کار‏‎ ‎‏دیگری، من جواز ورود به آن طرف ها را دارم. آقای وحید خامنه ای با‏‎ ‎‏نشان دادن روزنامه رسالت پرسید این چیه؟ گفتم: این رسالت بی ربط‏‎ ‎‏می گوید آن مربوط به سال 71 است که من گفته ام این هم که شایعه‏‎ ‎

کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 64

‏است.‏‎[1]‎‏ گفت [به] آقای محمدی گیلانی در جلسه فقط توانستم بگویم‏‎ ‎‏من نخوانده ام. گفتند پس به طور قطع غلط است و حتما به آقا می گویند. ‏

‏این قدر این آقایان از شهرستان ها از مراکز استان ها تماس گرفتند و‏‎ ‎‏همه بلااستثناء خیال کردند که واقعا من شایعه را ساختم. آقا تا بعد از‏‎ ‎‏ظهر سه شنبه فکر می کردند من این کار را کرده ام که بعد به ایشان گفتند‏‎ ‎‏که صابری گفته است اصلا. بعد ایشان آن نطق را کردند که دشمنان‏‎ ‎‏لطیفه و متل می سازند قطعا ما نبودیم، قطعا یک توطئه ای علیه ما بود.‏‎ ‎‏متأسفانه بعضی ها هم به آن اختلافات جناحی خودشان دامن می زنند. ‏

‏آقای جنتی به آقای میر سلیم‏‎[2]‎‏ گفته بود که اگر نمی توانید برخورد کنید‏‎ ‎‏ما برویم برخورد کنیم. پاسخ داده بود آقا من خوانده ام چنین چیزی نبوده‏‎ ‎‏است. از خودش هم پرسیدم گفته است نیست چنین چیزی، دیگر او که‏‎ ‎‏دروغ نمی گوید. که آقای جنتی یک مقدار آمده بودند پایین. ‏

‏من همان زمان توضیح دادم یعنی بعد از اینکه رسالت به من زنگ زد‏‎ ‎‏گفتند که (بچه ها گفتند) چنین چیزی نیست که خودش بعد که آن دسته‏‎ ‎‏گل را به آب داد که گل آقا یک کاندیدا را نوازش می کند، خراش می دهد‏‎ ‎‏در چهره یک کاندیدای دیگر. من توضیح دادم که آقا کی خراش‏‎ ‎

کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 65

‏می دهد؟ کی چه کار می کند؟ چه کار کردم که شما این حرف را‏‎ ‎‏می زنید؟ این مال سال 71 است. آقای خاتمی داشت از وزارت ارشاد‏‎ ‎‏می رفت. من آمدم آنجا، در تالار وحدت دو دقیقه هم حرف زدم نه‏‎ ‎‏بیشتر، بعد علی لاریجانی‏‎[3]‎‏  در مدرسه، شاگرد من بود. برای من مثل‏‎ ‎‏فرزند عزیز است. گفتم حالا شما آن جوری کار کن شما هم آن جوری،‏‎ ‎‏شوخی کردیم، رفتم خدمت آقا. گفتم من هم [در جلسه تودیع خاتمی]‏‎ ‎‏بودم گفت آن را هم دیدم تو گل آقائیت را کردی. بعدها [در انتخابات‏‎ ‎‏سال 76] این را برداشتند در تبلیغات خودشان استفاده کردند. آن جناح‏‎ ‎‏استفاده صحیح کرد چون من به تمام روزنامه ها گفتم عکس من را چاپ‏‎ ‎‏نکنید. همین اخبار هم دیروز چاپ کرده... منتها اینها زبلی کردند بدون‏‎ ‎‏اینکه به من بگویند عکسم را که مربوط به همان مراسم است چاپ‏‎ ‎‏کردند. نوشتند راجع به خاتمی، صابری این جوری گفته است. بعد یک‏‎ ‎‏کادر به این بزرگی باز کردند که حرف گل آقا و مرحوم رسام عرب زاده‏‎ ‎‏مال تیر ماه 1371. رسالت این را چاپ کرد به این تاریخ اشاره نکرد که‏‎ ‎‏من زنگ زدم به آقای وحید در بیت، گفتم. گفت: این را تو تازه نگفتی؟‏‎ ‎‏گفتم: نه، که توضیح من را بعدا خود ایشان گفت که چاپ بکنند که‏‎ ‎‏رسالت چاپ کرد و این را هم نوشت که این شایعه هم به نام گل آقا‏‎ ‎‏بوده است که با دفتر خودش تماس گرفتیم، تکذیب کرد که اتفاقا زیر‏‎ ‎‏این بود که بعدا توضیح مرا چاپ کردند. من اصلا نمی خواستم وارد این‏‎ ‎

کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 66

‏قضیه بشوم خیلی هم تهدید شدیم؛ گفتند گرفتند آتش زدند 25 میلیون،‏‎ ‎‏80 میلیون تومان جریمه کردند. بعد دیدم حالا در رسالت افتادیم،‏‎ ‎‏رسالت را آدم های خاصی می خوانند همه که نمی خوانند بعد حداقل که‏‎ ‎‏من یک ستون در اطلاعات دارم، توضیح در اطلاعات دادم، بعضی ها که‏‎ ‎‏دیگر همین را نخوانده بودند گفتند آقا چه توضیحی می دهی این قدر‏‎ ‎‏توضیح می دهی تمام شد دیگر. مجددا من در مجله خودم توضیح دادم‏‎ ‎‏که اخیرا هم یک برخوردی دو، سه روز پیش کردم باز همین شعار را‏‎ ‎‏نوشتم که هم قبح آن بریزد و هم یواش یواش یک طنز نویس از زیر‏‎ ‎‏سؤال بیرون بیاید اصلا به یک جاهایی رفته است که نمی آید بیرون. ‏

‏همکار سابقم اینجا آمده بود می گفت مادربزرگ من گفته است که‏‎ ‎‏این گل آقای بیچاره 25 میلیون تومان از کجا بیاورد. گفتم: تو سواد داری‏‎ ‎‏تو می دانی گل آقا چیست. از ذهن او بیرون نمی شود آورد و خدا لعنت‏‎ ‎‏کند که این شعار بد را ساختند. در انتخابات دوران بنی صدر ما یک‏‎ ‎‏انتخابات جدی داشتیم این هم دومین انتخابات جدی بود والا مثلا یک‏‎ ‎‏طرف آقای رجایی است یک طرف آقای عباس شیبانی است و معلوم‏‎ ‎‏است که آن هم خودش می آید به رجایی [رأی می دهد]، انتخابات ما‏‎ ‎‏این جوری بود و دشمن گذاشته بود سر همین انتخابات جدی بعد از 18‏‎ ‎‏سال این را خراب بکند که آقا تقلب می کنند آقا به نام خودشان، اتفاقا‏‎ ‎‏ملت ما عجب ملت خوبی است زدند توی دهان ضد انقلاب. ‏


کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 67

‏گرایش من به آقای خاتمی بود منتها خدائیش من پنجه به صورت‏‎ ‎‏کسی نکشیدم و فحش به کسی ندادم. من نمی خواستم من ممنوع بودم‏‎ ‎‏توضیح هم نمی دهم از اینکه جناحی فکر کنم. ‏

‏خیلی ها می گفتند تو باید بیایی در ستاد آقای خاتمی. گفتم من این‏‎ ‎‏کار را نمی کنم من جناحی نیستم اما من احساس کردم یک آخوند سید‏‎ ‎‏آنچنان دارد فحش می خورد که آمدیم و این انتخاب شد چون تا آخر که‏‎ ‎‏ما فکر می کردیم حالا خیلی باشد [خاتمی] می رود دور دوم، کسی فکر‏‎ ‎‏نمی کرد. من در این انقلاب آن قدر چیز های عجیب غریب دیده ام گفتم‏‎ ‎‏نکند او رأی بیاورد. بالاخره همه ما آن موقع باید کمک کنیم برای چی،‏‎ ‎‏چون اگر خائن باشد رهبر اینجاست یک کارش می کنیم و [مگر]‏‎ ‎‏بنی صدر 11 میلیون رأی نیاورد؟ چه کارش کردیم. من خودم در آن‏‎ ‎‏پیکان تبلیغات حمله به بنی صدر بودم. حالا آقای خاتمی خیلی تحفه‏‎ ‎‏است؟ آقای ناطق خیلی تحفه است؟ (ببخشید این حرف را می زنم) یا‏‎ ‎‏آن می آید یا این، ما رهبر بزرگی می خواهیم، رهبر شکوهمندی‏‎ ‎‏می خواهیم هر چی هر دستی یک اتم از رهبر ما کم بکند این خائن به آن‏‎ ‎‏امام است ما با رهبر کوچک می خواهیم چه کار کنیم ما با رئیس جمهور‏‎ ‎‏کوچک می خواهیم چه کار کنیم. خدا را شکر، خدا را شکر، خدا را شکر‏‎ ‎‏ملت فهمیدند. دشمن هم خیلی سعی کرد که بگوید به روحانیت رأی‏‎ ‎‏ندادند به رهبر رأی ندادند و این بی عقلی خود ما بود که آمدیم رهبر را‏‎ ‎‏یک جوری خرج بکنیم که ضد انقلاب هم این حرف را بزند. ‏


کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 68

‏الحمدلله من مطمئن هستم از این سید اولاد پیغمبر که اگر یک سر‏‎ ‎‏سوزنی آقای خامنه ای دلش کدورت نسبت به آقای خاتمی داشته،‏‎ ‎‏خاتمی استعفا می دهد این را شک نکنید شما، یعنی این خاتمی آن‏‎ ‎‏خاتمی دوران ارشاد هم نیست (اینکه من دیدم) من خدا را شکر می کنم‏‎ ‎‏امام مرید های واقعی دارد مرید های بادل دارد بهترین مرید همین ملت،‏‎ ‎‏هی گفتند عصر عاشورا کارناوال کردند، اینها پانک هستند اینها تنک‏‎ ‎‏هستند. بابا بگذارید این پانک ها هم بیایند رأی بدهند به ما چه کار دارید‏‎ ‎‏کی رأی آنها را حساب کرده است؟ چند نفر آنها هستند برای چی، اصلا‏‎ ‎‏رأی آنها را نخوانید اما برای چی این جور برخورد می کنید؟ 20 میلیون‏‎ ‎‏پانک، 30 میلیون پانک یعنی چه اصلا؟ کدام پانک، اگر وقتی جنگ بود‏‎ ‎‏جوان ها این جور دسته گل می رفتند، اینها کی بودند؟ اینها بچه های کی‏‎ ‎‏بودند؟ خدا را شکر، خدا را شکر، خدا را شکر، هر کجا هستید کار کنید‏‎ ‎‏که رهبری بزرگ شود به خدا ما با رئیس جمهور می توانیم 6 بار‏‎ ‎‏انتخابات کنیم اما رهبری یک داستان دیگر است. ‏


کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 69

کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 70

  • . اشاره ای به شایعه ای که در قالب طنز و از قول گل آقا در روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد سال 1376 به سرعت و زبان به زبان در همه جا پیچید؛ بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق. روزنامه رسالت نیز در این باره از گل آقا انتقاد کرده بود.
  • . وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  • . جانشین سید محمد خاتمی در پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.