فصل
نفاق و دورویی علاوه بر آنکه خود صفتی است بسیار قبیح و زشت که انسان شرافتمند هیچگاه متصف به آن نیست و دارای این صفت از جامعه انسانیت خارج، بلکه با هیچ حیوانی نیز شبیه نیست، و مایه رسوایی و سرشکستگی در این عالم پیش اقران و امثال است، ذلت و عذاب الیم در آخرت است، و به طوری که در حدیث شریف ذکر فرموده صورتش در آن عالم آن است که انسان با دو زبان از آتش محشور گردد، و اسباب رسوایی او پیش خلق خدا و سرافکندگی او در محضر انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین گردد. و شدت عذابش نیز از این روایت مستفاد شود، زیرا که اگر جوهر بدن جوهر آتش شد، احساس شدیدتر و الم بیشتر گردد. پناه می برم به خدا از شدت آن.
و در حدیث دیگر وارد است که رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، فرمود:
«می آید روز قیامت آدم دو رو، در صورتی که یکی از دو زبانش از پشت سرش خارج شده و یکی از آنها از پیش رویش، و هر دو زبان آتش گرفته و تمام جسدش را آتش زده اند. پس از آن گفته شود این است کسی که در دنیا دورو بود و دو زبان بود، معروف شود به این روز قیامت.» و مشمول آیه شریفه است که می فرماید: وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ الله بِه أَنْ یُوصَلَ و یُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ. سر منشأ بسیاری از مفاسد و مهالک است که هر یک دنیا و آخرت انسان را
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 157 ممکن است به باد فنا دهد، از قبیل تفتین نمودن، که به نصّ قرآن کریم از قتل نفس بزرگتر است، و مثل نمیمه، که حضرت باقر، علیه السلام، فرماید: محرّمة الجنّة علی القتّاتین المشّائین بالنّمیمة. یعنی «حرام است بهشت بر سخن چینهایی که کارشان آن باشد که راه روند در نمیمه و سخن چینی.»، و مثل غیبت، که شدیدتر است از زنا به فرموده پیغمبر، صلّی الله علیه و آله، و مثل ایذاء مؤمن و سبّ او و هتک ستر و کشف سرّ او، و غیر این ها که هر یک از آنها برای هلاکت انسان سببی مستقل است.
و بدان که داخل است در نفاق و دورویی کنایات و اشارات و غمز و لمزهایی که بعضی نسبت به بعضی دارند، با آنکه در مقابل آنها اظهار دوستی و صمیمیت کنند.
و انسان باید خیلی مواظبت از حال خود کند و در اطوار و اعمال خود دقیق شود که مکاید نفس و دامهای شیطان خیلی دقیق است و کمتر شخصی می تواند از آن نجات پیدا کند. ممکن است انسان با یک اشاره در غیر موقع یا یک کنایه بیجا از اهل دورویی و دو زبانی به شمار آید. و شاید انسان تا آخر عمر مبتلای به این رذیله باشد و خود را صحیح و سالم و پاک و پاکیزه پندارد. پس، انسان باید مثل طبیب دلسوز حاذقی و پرستار شفیق مطلعی از حالات نفس و اعمال و اطوار خود مواظبت کند، و هیچ گاه از مراقبت کوتاهی نکند و بداند که هیچ مرضی از امراض قلبیه مستورتر نیست و در عین حال کشنده تر نیست، و هیچ پرستاری نباید شفیقتر و دلسوزتر از انسان به خودش باشد.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 158