سخنرانی
ضرورت حفظ حوزه های علمیه
سخنرانی در جمع روحانیون و ایرانیان مقیم عراق (ضرورت حفظ حوزه ها)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 10 دی‌ ‭1350

زمان (قمری) : 12 ذی القعده ‭1391

شماره صفحه : 410

موضوع : ضرورت حفظ حوزه های علمیه

زبان اثر : فارسی

حضار : روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق

سخنرانی در جمع روحانیون و ایرانیان مقیم عراق (ضرورت حفظ حوزه ها)

سخنرانی

زمان: 10 دی 1350 / 12 ذی القعده 1391

مکان:  نجف ، مسجد شیخ انصاری

موضوع: ضرورت حفظ حوزه های علمیه

حضار: روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

برنامۀ پیامبر (ص) در مکه

‏     برنامۀ رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبل از مهاجرت به مدینه، روزهایی که‏‎ ‎‏در مکه به سر می بردند، فقط تبلیغ اِلَی الله و معرفی ذات مقدس حق تعالی و معرفی اسلام‏‎ ‎‏بود. یاورانی نداشتند تا بتوانند با کمک آنان با مشرکین بجنگند و اسلام را گسترش دهند؛‏‎ ‎‏و همان طور که در قرآن ملاحظه می فرمایید، سوره هایی که در مکه نازل شده فقط جنبۀ‏‎ ‎‏پند و موعظه و معرفی اسلام را دارد و از جنگ و جدال صحبتی نیست و حتی احکام در‏‎ ‎‏آن کمتر ذکر شده.‏

گسترش اسلام در مدینه، فتح و ظفر در مکه

‏     و آن روز که حضرتش با آن وضعِ شکست خورده و ناگوار از مکه خارج گردید،‏‎ ‎‏افراد عادی ـ که سطحی فکر می کنند ـ نمی توانستند پیش بینی کنند که این مهاجرت چه‏‎ ‎‏مصالحی به دنبال خواهد داشت لکن وقتی که به مدینه تشریف بردند معلوم شد که چه‏‎ ‎‏نتایجی بر هجرت ایشان مترتب بود و چگونه توانستند اسلام را در مدینه گسترش دهند و‏‎ ‎‏یارانی پیدا کنند، و بالاخره با فتح و ظفر به مکه بازگشتند به آنگونه که بزرگان قریش نزد‏‎ ‎‏آن حضرت خاضع شدند و حضرت هم آنان را آزاد ساخت.‏

‏     اکنون اگر چه عدۀ کثیری از ایرانیان، بر اثر اختلافی که بین دولتهاست، وجه المصالحه‏‎ ‎‏شدند و با این وضع فجیع از این مملکت بیرونشان می ریزند لکن ممکن است مصالح‏‎ ‎‏بزرگ در کار باشد که ما نمی دانیم؛ و خداوند تعالی همان طور که حضرت رسول اکرم‏‎ ‎

‏ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را فاتح و غالب به مکه برگردانید شما را به این حوزه ها باز‏‎ ‎‏گرداند و روزی برسد که نجف بیش از حالا قوی باشد. ما اطمینان داریم که دیر یا زود‏‎ ‎‏حوزۀ علمیه به حال اول خود باز می گردد و شما ان شاءالله اگر به وظایف دینی و علمی‏‎ ‎‏خود عمل کردید باز به نجف برمی گردید.‏

وظیفۀ طلاب

‎ ‎‏     بار علمْ بار سنگینی است که به عهدۀ شماست. آنطور نیست که تنها وظیفۀ شما‏‎ ‎‏تحصیل مشتی الفاظ و مفاهیم باشد بلکه حفظ اسلام و احکام اسلام است که به شما‏‎ ‎‏سپرده شده و شما امین وحی الهی هستید، و باید در ضمن تحصیل علم مشغول تهذیب‏‎ ‎‏نفس هم باشید و چنانکه غیر را تبلیغ می کنید نفس خود را هم اصلاح نمایید. وظایف‏‎ ‎‏خود را فراموش نکنید؛ با هم صلح و صفا داشته باشید، دسته بندی و اختلافات را کنار‏‎ ‎‏بگذارید، با هم برادر باشید، با روح واحد و صفای باطن برای اسلام کار کنید. شما اهل‏‎ ‎‏علم هستید و همه از یک ریشه، و ورق‏‎[1]‎‏ یک شجره می باشید و اگر شما به عهد خود وفا‏‎ ‎‏کنید، خدای تعالی هم وفای به عهد خواهد کرد و شما را به حوزه ها باز خواهد گردانید، و‏‎ ‎‏ان شاءالله باز در اینجا یکدیگر را ملاقات می کنیم. و اگر من که روزهای آخر عمرم را‏‎ ‎‏می گذرانم در میان شما نبودم، شما هستید و بار دیگر در اینجا مجتمع خواهید شد.‏

عدم امکان زوال حوزه

‏     در هر صورت مسئلۀ زوال حوزه در کار نیست؛ حوزه سرجایش باقی خواهد بود. و‏‎ ‎‏صرف نظر از جنبه های معنوی و الهی، اصولاً از نظر موازین طبیعی هم زوال حوزه های‏‎ ‎‏علمیه ممکن نیست؛ زیرا حوزه ها مورد توجه تمام مسلمین بخصوص شیعه می باشد و‏‎ ‎‏پشتوانۀ آن، ملتها هستند، و آنچه ملتها پشتیبان آن باشند دولتها نمی توانند با آن مبارزه‏‎ ‎‏کنند. دولتها زودگذرند و عمرشان کوتاه است. پشتوانۀ نجف، ملتهای بزرگند و از این‏‎ ‎‏جهت محفوظ خواهد بود. اکنون در حوزه های ما محصلین افغانی، پاکستانی،‏‎ ‎

‏هندوستانی، عراقی، و دیگر ممالک عربی مشغول تحصیلند و این دولت که اصلاً‏‎ ‎‏نمی توان نام آن را دولت گذارد قدرت ندارد که در برابر ملتها ایستادگی کند و اگر با من و‏‎ ‎‏شما معارضه نماید، با ملتها نمی تواند معارضه کند. اگر آقایان ایرانی را اخراج کردند،‏‎ ‎‏دیگر آقایان که از ممالک دیگرند باید بایستند و به وظایف دینی خود اهمیت دهند. مَثَل‏‎ ‎‏شما مَثَل فوجهای سربازی است که اگر دشمن به فوجی حمله کرد و آنان را شکست داد،‏‎ ‎‏فوجهای دیگر پابرجا مانده و جای گروههای از بین رفته را می گیرند. دشمن از خدا‏‎ ‎‏می خواهد که وقتی یک گروه سرباز را از پای در آورد بقیه پا به فرار گذاشته میدان را‏‎ ‎‏خالی کنند.‏

غلبه با مظلوم

‏     آقایانی که از دیگر ممالک در اینجا هستند باید پابرجا باشند و به تحصیل علم و‏‎ ‎‏تهذیب نفس ادامه دهند و اگر مراجع و من ـ که یکی از طلاب هستم ـ از اینجا رفتم، باز‏‎ ‎‏لازم است که آقایان بمانند و به وظایف خود عمل نمایند. البته رفتن من روی مصالحی‏‎ ‎‏است که ممکن است بسیاری ندانند ولی دیگر آقایان باید باشند و سنگر را خالی نکنند.‏‎ ‎‏چنانکه ما سابقاً دیدیم حوزۀ قم به هم خورد چه به هم خوردنی! عدۀ معدودی پریشان‏‎ ‎‏حال که همیشه تحت فشار و آزار بودند استقامت کردند، طولی نکشید که ورق برگشت:‏‎ ‎‏ظالم سابق ‏‏[‏‏رضا خان‏‏]‏‏ را بردند و حوزۀ به هم ریختۀ آن روز به صورت حوزۀ پنج ـ شش‏‎ ‎‏هزار نفری امروز در آمد ... شما غالبید، مغلوب نیستید. اگر تاریخ ظَلَمه و ستمدیدگان دنیا‏‎ ‎‏را مطالعه کنید می بینید که غلبه همیشه با مظلوم است. معاویه با آن قدرت و عظمت و‏‎ ‎‏بساطی که داشت از بین رفت و امروز در شام که مرکز سلطنت او بود حتی از قبر او خبری‏‎ ‎‏نیست ... .‏

‏     این کسبۀ بیچاره، آنهایی که سالیان دراز در عراق بوده اند و ابداً در ایران عُلْقه ای‏‎[2]‎‎ ‎‏ندارند، دوست و آشنا و خویشاوندی ندارند، وضع آنها بسیار مایۀ تأسف است و‏‎ ‎

‏امیدوارم ملت ایران با آنها خوش رفتاری کنند. آنها مهمانند و من انتظار دارم که ملت‏‎ ‎‏شریف و مسلمان ایران با مهمانان و برادران خود مهربان باشند؛ به آنان پناه دهند، منزل و‏‎ ‎‏پوشاک و غذا بدهند، گرفتاریهایشان را برطرف نمایند، و مهمتر آنکه آنانی را که به‏‎ ‎‏اوضاع ایران آشنا نیستند آشنا کنند. شما آقایان ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ به ایران می روید سلام مرا به برادران‏‎ ‎‏ایرانی ابلاغ کنید و بگویید فلانی از شما استدعا دارد که نسبت به برادران رانده شده از‏‎ ‎‏عراق، که شاید جمعیتشان حدود صد هزار نفر باشد و در بلاد ایران متفرق می شوند، تا‏‎ ‎‏می توانند مستقیماً کمک کنند و خوش رفتاری کنید، چنانکه اگر خودتان دچار چنین بلیه‏‎ ‎‏و سرنوشتی می شدید، آنچه انتظار داشتید نسبت به این بیچارگان رفتار نمایید، از آنان‏‎ ‎‏دلجویی کنید، آنها آواره و دل شکسته اند. از خداوند تبارک و تعالی توفیق همه آقایان را‏‎ ‎‏خواستارم و امیدوارم که خداوند این حوزه و دیگر حوزه های علمیه اسلامیه را حفظ‏‎ ‎‏فرماید و شما آقایان را به پایگاه خویش بازگرداند. ‏

 

  • ـ برگ.
  • ـ وابستگی، علاقه.