نامه
ضرورت مقابله با رواج فرهنگ استعماری
نامه به آقای صادق طباطبایی (مقابله با رواج فرهنگ استعماری)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 28 اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ ‭1350

زمان (قمری) : 22 ربیع الاول ‭1391

شماره صفحه : 345

موضوع : ضرورت مقابله با رواج فرهنگ استعماری

زبان اثر : فارسی

مخاطب : طباطبایی، سید صادق

نامه به آقای صادق طباطبایی (مقابله با رواج فرهنگ استعماری)

نامه

زمان: 28 اردیبهشت 1350 / 22 ربیع الاول 1391[1]

 مکان:  نجف 

موضوع: ضرورت مقابله با رواج فرهنگ استعماری

مخاطب: طباطبایی، سید صادق

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏22 شهر ربیع الاول 91‏

‏جناب آقای طباطبایی ـ ایّده الله تعالی‏

‏     مرقوم مورخ شش اردیبهشت پنجاه واصل، نظر اینجانب را دربارۀ جلسۀ سالیانۀ گروه‏‎ ‎‏فارسی زبان در اروپا خواسته بودید. قبلاً لازم است از توجه نسل جوان تحصیلکرده به‏‎ ‎‏اموری که با دست خیانتکار عمال ارتجاع و استعمار، سالیان دراز مدفون بوده تقدیر کنم.‏‎ ‎‏امید است ان شاءالله تعالی این وسمۀ عار‏‎[2]‎‏ که بر جبین غربزدگان در طول مدت تبلیغات‏‎ ‎‏کلیسا نقش بسته است زدوده شود.‏

‏     اینجانب با آنکه دوران نقاهت پیری را می گذرانم و امیدهایی که داشتم به هیچ یک‏‎ ‎‏به طور دلخواه نایل نشدم، لکن از نهضتی که در سالهای اخیر به تأیید خداوند متعال بپا‏‎ ‎‏شد و موجب نزدیکی قشرهای تحصیلکرده با علمای دین شد، امید واثق دارم که این نور‏‎ ‎‏به خاموشی نگراید و هر روز شکافهایی که به دست خائنان سوداگر غرب و شرق برای‏‎ ‎‏استعمار ملل اسلام حاصل شده است، با جنبش دنیایی و همه جانبۀ طبقات تحصیلکرده‏‎ ‎‏اعم از روحانی و دانشگاهی از بین برود و با اطلاع از دردها و نابسامانیها به علاج و‏‎ ‎‏سازندگی بپردازند.‏


‏      آنچه می توان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبی استعماری‏‎ ‎‏است که در سالهای بسی طولانی جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال‏‎ ‎‏داخلی استعمار بر آن دامن زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و‏‎ ‎‏کارفرمای استعمارزده حاصل نمی شود. باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را‏‎ ‎‏بررسی کرده و به اطلاع ملتها برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده، به جای‏‎ ‎‏آن فرهنگ اسلامی ـ انسانی را جایگزین کنید تا نسلهای آینده با روش آنکه انسان سازی‏‎ ‎‏و عدلپروری است، تربیت شوند.‏

‏     باید کوشش کنید تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را با ملتهای مسلمان به‏‎ ‎‏اطلاع دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جای این‏‎ ‎‏حکومتهای استعمارزده که اساس آن بر ظلم و چپاولی است، برقرار شود. اگر قشرهای‏‎ ‎‏جوان از هر طبقه که هستند ماهیت حکومت اسلام را که با کمال تأسف جز چند سالی در‏‎ ‎‏زمان پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و در حکومت بسیار کوتاه امیرالمؤمنین‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ جریان نداشت، بفهمند، اساس حکومتهای ظالمانۀ استعماری و مکتبهای‏‎ ‎‏منحرف کمونیستی و غیره، خود به خود برچیده می شود. این کاخهای مجلل‏‎ ‎‏آسمانخراش و آن کامجوییهای رویایی سلاطین جور و حکومتهای باطل که با دسترنج‏‎ ‎‏ملتها فراهم شده است، مردم را به سوی حزبهای منحرف می کشاند. اگر حکومت اسلام‏‎ ‎‏که رئیسش با رعیت یکسان و دارالحکومه اش مسجد روی خاکهای گرم و سلطانش با‏‎ ‎‏کفش و جامۀ کهنه حکومت می کند و ملت در پناه آن با آرامش و در سایۀ عدل زندگانی‏‎ ‎‏می کند، روی کار آید، اساس انحرافات چپ و راستی بر باد می رود.‏

‏     باید کوشش کنید آنچه را از دست داده اید در طول مدت حکومتهای دست نشانده که‏‎ ‎‏مهمتر از همه استقلال روحی است که لازمه اش احساس حقارت در مقابل حکومتهای‏‎ ‎‏جور است، باز یابید. لازم است حوادثی که در ممالک اسلامی با دست عمال استعمار‏‎ ‎‏می گذرد بررسی دقیق کنید و بعد از تجزیه و تحلیل، ملتها را از نتایج فاسدۀ آنها مطلع‏‎ ‎‏نمایید. باید حادثه سازیها و شایعه پردازیهایی که در ممالک اسلامی برای تحکیم اساس‏‎ ‎

‏حکومت استعماری است، بررسی دقیق کنید؛ نظیر حوادث ترکیه و حادثۀ سیاهکل. لازم‏‎ ‎‏است از اختلافات داخلی که به نظر می رسد اکثرش با دست سازمانهای خیانتکار ایجاد‏‎ ‎‏می شود تا با خیال راحت به زندگانی کثیف ظالمانۀ خود ادامه دهند، جداً احتراز کنید و‏‎ ‎‏کسانی که به این نحو اختلافات دامن می زنند تقبیح کنید. باید فداکاری کنید در ارجاع‏‎ ‎‏مجد و عظمت اسلام که مهمش عظمت معنوی آن است تا در پناه حکومت عدل الهی‏‎ ‎‏همۀ طبقات در رفاه و آسایش زندگی کنند.‏

‏     از خداوند متعال توفیق و تأیید آقایان محترم را در خدمت به اسلام و مسلمین‏‎ ‎‏خواستار است. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

‎ ‎‏روح الله الموسوی الخمینی‏

 

  • ـ در صحیفۀ نور (دورۀ 22 جلدی)، ج 1، ص 161 تاریخ نامه 6 اردیبهشت و درکتاب هفت هزار روز، 26 اردیبهشت درج شده است. ولی به استناد تاریخ مندرج در دستخط، 28 اردیبهشت صحیح است.  
  • ـ لکه ننگ.