
مامان گفت: «تازه توی دریا صدف هم هست. صدفهایی که توی بعضیهایشان مروارید درست میشود.»
گفتم: «خوش به حال دریا!»
آنوقت توی ساحل با ماسهها یک قلعهی کوچولو ساختم. شب با هم کنار دریا نشستیم. دریا جلو آمده بود و موجهایش سروصدا میکردند.
از بابا پرسیدم: «چرا دریا نمیخوابد؟ دلش درد میکند؟»
بابا گفت: «نه... خوب گوش کن! دارد برای ما آواز میخواند!»
داشتم گوش میکردم که یک موج بزرگ آمد و قلعهای را که ساخته
شنیدن شد. مرد بافنده شروع به صحبت کرد و گفت: «سرورم؛ تعبیر خواب شما این است که دشمنانِ ما از سه طرفِ شرق و غرب و شمال به کشورمان حمله میکنند
مجلات دوست کودکانمجله کودک 507صفحه 34