مجله کودک 507 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 507 صفحه 5

میکشتند، اطرافیان امام را اعدام میکردند و خود امام را نیز مثل گذشته تبعید میکردند؛ در آن صورت باز هم امام احساس شکست نمیکردند و اعتقاد داشتند که پیروز هستند. در حادثه مدرسه فیضیه و سپس ماجرای پانزده خرداد در سال 1342 هم عدهای میگفتند: «فایدهای ندارد، بیخود معطلید. آنان چند برابر شمایند!» بعد هم که در سال 1343 امام را تبعید کردند، باز این طرز فکر در بعضی از این افراد راسخ شد و گفتند: «امام بیجهت زحمت میکشند و تلاش میکنند، ایشان به جایی نمیرسند!» در حقیقت اگر کسی بخواهد با عقل و منطق معمولی حساب کند، همین نتیجه را میگیرد؛ ولی آن چیزی که امام را وادار میکرد که برخلاف همهی این حرفها، امیدش را از دست ندهد و به حرکت خود ادامه دهد، انجام تکلیف الهی بود. او معتقد بود که این انقلاب را یک دست غیبی هدایت و پشتیبانی میکند و ما نباید به دنبال نتیجه کار خود باشیم. روزی از روزها، بافندهی فقیر در خانهاش نشسته بود، که صداهایی را از کوچه شنید. خوب گوش سپرد. جارچی پادشاه بود که روی طبلی با چوب میکوبید و خبری را با صدای

مجلات دوست کودکانمجله کودک 507صفحه 5