سؤال بزرگ و خوشمزه روی کلهاش سبز نه، رنگارنگ شد که چه غذایی سفارش بدهد. او دست کرد توی جیبش و پولهایش را بیرون آورد و آنها را با دقت و حوصله شمرد. پول به اندازه کافی داشت و هر غذایی میتوانست سفارش بدهد. دوباره به لیست غذاها نگاه کرد و فکر کرد و با خودش گفت: «خوب بهتر است ماهی بخورم... نه بهتر است کباب سفارش بدهم. یا نه. اصلاً کاش میرفتم به یک پیتزافروشی و پیتزا میخوردم، یا ساندویچ. آبگوشت هم بد نیست. اینجا آش
با دیدن این صحنه بسیار نگران شد و با خود گفت باید ماه را نجات دهم، باید به فکر چاره باشم. اما به تنهایی چگونه؟ چه کسی میتواند کمکم کند! در همین فکرها بود که تصمیم گرفت به آسمان
مجلات دوست کودکانمجله کودک 502صفحه 17