قصّههای زندگی امام خمینی
نماز یا فیلم سینمایی؟!
یکی از بچههای خانوادهی امام قصهی قشنگ زیر را تعریف کرده است:
عصر روز جمعه بود. ما در خانهی حاج احمد آقا بودیم و پای تلویزیون نشسته بودیم و فیلم سینمایی تماشا میکردیم. در این موقع امام وارد شد و دید که ما پای تلویزیون نشستهایم. مثل همیشه بعد از سلام و علیک، اولین چیزی که از ما پرسید، این بود: «بچهها، نماز خواندهاید؟»
آن موقع، ما هنوز به سن تکلیف نرسیده بودیم و نماز به ما واجب نشده بود. در زمستان، عصر جمعه که تلویزیون فیلم سینمایی میگذاشت، وقت اذان مغرب فیلم قطع میشد و بعد از اذان، دنبالهی فیلم را نشان میدادند. به همین دلیل، کسی که نماز ظهر و عصرش را نخوانده بود و پای فیلم مینشست، نمازش قضا میشد.
سرباز ارتش کره- نبرد کره- سال 1950
مجلات دوست کودکانمجله کودک 486صفحه 8