جغرافیایی میدیدم دربرگرفته است. هرچه فریاد کشیدم بیایید کمک کنید آتش را خاموش کنیم، کسی نیامد. خودم عبا را درآوردم و به قدری به آتش زدم و آب به روی آن ریختم که با زحمت توانستم آن را خاموش کنم.»
شهید سعیدی گفت: «حاج آقا افزودند:
من این خواب را تعبیر میکنم که بلوا ادامه دارد و به آسانی پایان نمییابد. شعله آتشی روشن شده و همه کشور را فرا میگیرد و تنها منم که باید این آتش را خاموش کنم. حال، هر کدام از آقایان که میخواهند، با من باشند، و هرکس نخواست، نباشد.»
حاضران آن جلسه، مدتی یکدیگر را نگاه کردند و سرانجام همه تسلیم شدند که: «حاج آقا روحالله غیر از سایر آقایان است و باید دید در آینده چه خواهد شد. حرف، حرف ایشان است و مبارزه استقامت و پردلی و شجاعت میخواهد.»
خدمه پرواز نیروی هوایی ارتش آمریکا- سال 1944
مجلات دوست کودکانمجله کودک 486صفحه 5