شهرزاد: (( بیا بیرون. سرت میخورد به اینور آنور میشکند. آن یکی کجاست؟ )) نیما: (( خانم ببین چه سنگری درست کردم!)) - : (( بچهها، عزیزان من، قربانتان بروم، فر خطرناک است. آخر از دست شما چکار کنم؟))
طاقتم وقتی تمام شد که دیدم رفتهاند سر کمد من. یعنی رفتهاند توی کمد من. شهرزاد: (( بنشینید همینجا توی ظرفشویی آب بازی کنید تا فکر کنم ببینم چهکار...)) ـ : (( الو، شهین خانم، لطفاً به مهین خانم بگویید خیلی زود خودش را برساند که از دست بچههایش دارم ... ))
شهرزاد: (( آن بالا رفتی چیکار؟)) سینا: (( فکر کردم از دست ما ناراحت شدید گفتم برایتان گل بچینم ناراحتی از دلتان دربیاید.)) شهرزاد: (( نمیخوام، گل توی سر من بخورد. بیا پایین ببینم. هر چقدر آتش سوزاندید بس است. به مامانتان زنگزدم. الان میآید. فقط خدا کند زود بیاید.)) مهین خانم : (( بچهها، بچههایم کجایند؟)) شهرزاد: (( توی فر، توی بوفه، روی میز، زیر فرش، توی کمد، روی کمد، زیر کمد ...
خوب شد آمدید. نجاتم دهید. )) مهین خانم: (( وای خدای من چه میگویی؟ چه بلایی سر بچههایم آوردی؟ برو کنار ببینم ... اصلاً معلوم هست چه میگویی؟ این دو تا که مثل آقاها گرفتهاند یک گوشه برای خودشان آرام نشستهاند ... )) شهرزاد: (( ولی ، ولی ... اینها آنها نیستند ... ))
نام: بالی شاول
محل اصلی رویش: آمریکا
اندازه گل: 12 سانتیمتر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 422صفحه 40