مراد بعد از خواندن اسمها، بلند فریاد زد: (( یعنی توی این سرزمین این قدر دزد داریم.)) سربازان شاه که همگی دزد بودند از ترس به خود لرزیدند و جوابی ندادند و فقط به همدیگر نگاه کردند، مراد دوباره فکر کرد و قدم زد و بالاخره دستور داد تکتک آنها را بگردند تا حرف راست پیدا شود. دزدهای یک چشم هم بعد از این فرمان بلافاصله قصر را ترک کردند و اول از همه رفتند سراغ خانم قاسم گدا. قاسم گدا علاوه بر ادا و اطوار خوبش توی شهر خیلی معروف بود. اوهر وسیلهای را که پیدا میکرد، برمیداشت و میبرد توی خانهاش انبار میکرد. توی خانه او همه جور وسیلهای پیدا میشد، از یک دکمه کوچک بگیر تا لنگه در. اما حرف راست توی خانهاش نبود و سربازان مراد هر چه وسایل او را زیر و رو کردندچیزی پیدا نشد. بعد از قاسم گدا نوبت خانه صادق، دروغگوترین آدم سرزمین خلها بود. اما حرف راست توی خانه صادق هم نبود و اصلاً صادق نمیدانست آنها دنبال چه میگردند و درباره چی حرف میزنند. چون اصلاً حرف راست را نمیشناخت و نمیدانست چی است. بعد از صادق هم نوبت یقینعلی، زلفعلی و عینعلی بود که خبری از حرف راست نداشتند. ادامه دارد
نام: آریو کارپوس تریگونوس
محل اصلی رویش: مکزیک
اندازه گل: 5 سانتیمتر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 422صفحه 17