لحظه های فراق در مطبوعات ایران
مصاحبه مطبوعاتی با دستاندرکاران مطبوعات کشور
□□ شب، شب سیاه و سنگین 14 خرداد بر سر شهر سنگینی میکرد، مردم دم غروب خبری ناگوار را که دهن به دهن میگذشت و جان آدمی را میلرزاند میشنیدند این خبر در اخبار شبانه تلویزیون به واقعیت گرائید و اضطراب و نگرانی در عمق وجود یاران امام ریشه دواند.
اگر مردم عادی صبح روز بعد از واقعه خردکننده و ویرانگر ارتحال حضرت امام خمینی(س) از این حادثه باخبر شدند. بودند کسانی که در همان شب دیجور از این حادثه آگاه شده بودند. آنانکه از بام تا شام سر و کارشان با هزاران خبر تلخ و شیرین است. در پذیرش تلخترین خبر سال چه کردند؟
نویسندگان، خبرنگاران و عکاسان در روزنامههای کثیرالانتشار جزء اولین کسانی بودند که از خبر رحلت امام مطلع شده و در همان لحظات علیرغم وضع روحی ناگوار و شکنندهای که داشتند. تنها بخاطر ادامه راه امام و نشان وفاداری به آرمانهایش دست بکار شدند. وظیفه سنگین خبررسانی بر عهده یاران آشنای امام بود... در سومین سالگرد، با یاران مطبوعاتی خود دیدار کردیم، آنچه در این دیدارها گذشت حاصلش مصاحبههایی است که خواهید خواند. از همۀ این عزیزان سپاسگزاریم.
□مجله حضور
مصاحبه با آقای مهدی نصیری مدیر مسئول روزنامه کیهان
حضور: ضمن تقدیر و تشکر از اینکه با توجه به کثرت کار وقتی را در اختیارمان گذاشتید تا در خدمتتان باشیم در مورد اولین روزی که حضرت امام به علت اشکالاتی که در معالجهشان پیش آمده بود، خبر ناراحتیشان در شب 13 منتشر شد جنابعالی به عنوان مدیر مسئول و سردبیر پرتیراژترین روزنامه ایران چگونه از خبر ارتحال حضرت امام با خبر شدید و در آن اوضاع و احوال چه حال و روزی داشتید؟
مهدی نصیری- بسما... الرحمن الرحیم: من یادم میآید که اولین خبر نگرانکنندهای که آن روز به من داده شد روز 12 خرداد بود اولین خبر غروب 12 خرداد بود که آقای سلیمی سردبیر خبر زنگ زدند، ایشان هم خبر خیلی دقیق نداشتند و ایشان اجمالاً گفتند که خبرهای نگران کننده در مورد حضرت امام هست که حال ایشان مساعد نیست و نگرانی وجود دارد طی تماس مجدد با آقای سلیمی نگرانیمان تشدید شد ولی هنوز خبر قطعی به ما نرسیده بود اما اجباراً روند نگرانی شدیدتری وجود داشت و احساس کردیم که برای موضوع و وظیفهای که روزنامه در قبال آن حادثه داشته باشد خودمان را آماده کنیم این بود که من شب حدود ساعت 10- 5 / 10 بود که آمدم روزنامه و اکثر دوستان اعم از اعضای شورای تیتر روزنامه - نویسندگان و خبرنگارانی که میتوانستند موثر باشند و مطالبی که ما نیاز داشتیم تهیه کنند جمع کردیم حدوداً ساعت 5 / 10- 11 بود که تقریباً مسجل شد که حضرت امام رحلت فرمودند و ما باید وارد کار میشدیم و برای انتشار روزنامه فکر میکردیم منتهی هنوز مشخص نبود خبر کی میخواهد اعلام شود آیا همان شب میخواهند اعلام کنند یا فردا صبح یا احتمالاً با یک روز تأخیر میخواهند اعلام کنند، از این جهت تکلیف مشخص نبود اما تا این حد برایمان مشخص بود که باید تیترهای خبرهایمان باید آماده باشد فضای روزنامهای که میخواهد برای این حادثه بزرگ منتشر شود آماده میشد مطالب متناسب با آن فضا باید آماده میشد این بود که ما کار را شروع کردیم اولین مسئله ما هم این بود که ما با چه تیتری این خبر را اعلام کنیم.
چون میدانید که ما در روزنامه هر روز یک شورای تیتر داریم و حدود حداقل یک ساعت تا دو ساعت بحث میکنیم که مهمترین خبرمان در روز چیست که میخواهیم از آن تیتر اول انتخاب بکنیم و تیتر اول چه مشخصاتی باید داشته باشد تیتر اول باید گویا باشد، واژههای تکراری در آن به کار نرود، و در حد امکان خلاصه شده باشد و خواننده روزنامه در نگاه اول آن مطالب و محتوایی که ما میخواهیم به ایشان القاء شود دریافت کند این بحث را ما هر روز در روزنامه داریم. وقتی که با حوادث و اخبار مهمی روبرو هستیم این دغدغه و بحث بیشتر میشود و حساسیت موضوع بیشتر میشود من فکر میکنم در این چند سالی که من در روزنامه بودم بطور طبیعی و هیچ شب مثل آن شب این قدر دغدغه و حساسیت، وسواس نداشتم حالا یک حادثه بسیار بزرگ اتفاق افتاده و ما میخواهیم خبر این را به مردم بگوئیم و این میخواهد در تاریخ ثبت شود روزنامه به عنوان اسنادی که در تاریخ میماند ما چه بگوئیم که تیتر اول چه باشد با دوستان صحبت شد و دوستان هر کدام تیتری را که متناسب با این حادثه میتوانست باشد پیشنهاد میدادند نظرات مختلفی را دادند و تیترهای زیادی پیشنهاد شد تا اینکه در مجموع به این نتیجه رسیدیم که تیتری را انتخاب کنیم و اولین روزنامهمان که بعد از ارتحال امام آمد این بود، روح خدا به خدا پیوست، این تیتر به عنوان تیتر نهایی انتخاب شد، هم کوتاهی داشت و هم گویایی داشت و تا حدودی هم میتوانست بار حادثه را از تیترهای دیگر بیشتر نشان دهد و آن احساس لازم را بیشتر از تیترهای دیگر منتقل کند و این تیتر ساخته شد و اولین شماره روزنامه که ما فردا صبح توزیع کردیم و فکر میکنم اولین روزنامهای که بدست مردم رسید در ارتباط با رحلت امام این تیتر انتخاب شد و مطلب دیگری که هم به عنوان روی تیتر انتخاب کردیم که بتواند ابعاد حادثه را بیشتر نشان دهد آن این بود که جهان اسلام در ماتم بزرگترین رهبر (قرن) به عنوان رو تیتر نگاتیو شد و برجسته منعکس شد البته لازم به تذکر نیست که همه اینها در یک حال و هوای بسیار عجیب و غریب بود واقعاً قابل بیان نیست من الان درک میکنم در آن موقع چه حالتی بود ولی حالا نمیتوانم توصیف کنم.
حادثه خبر بسیار غمناک و تکاندهنده و تا حدودی نگران کننده بود واقعاً هر چه میگذشت ابعادش بیشتر روشن میشد ما در چنین حال و هوایی باید میآمدیم روزنامه منتشر میکردیم کار بسیار مشکل بود ما بعضی از دوستان را بسیج کرده بودیم که روی بعضی از موضوعات خاص کار کنند یعنی نشستیم که ما اولین روزنامهای که میخواهد بیرون بیاید چه موضوعاتی باید باشد چه موضوعاتی با این فضا متناسب میباشد، چند موضوع را ما انتخاب کردیم دوستان آن شب رفتند روی آن موضوعات کار کردند و آماده کردند تایپ شد، خوانده شد - تنظیم شده داده شد به حروفچینی یک مطلب این بود که ما رفتیم به صحبتهای حضرت امام گشتیم و جملاتی که ایشان راجع به این مسئله اگر من نباشم چه خواهد شد، یعنی فکر کردیم که نکتهای که به مردم گفته شود این بود ما از آنجایی که متکی به خداوند هستیم و متکی به منبع لایزال الهی هستیم حوادث اگرچه بسیار بزرگ و بسیار خرد کننده باشد نباید ما را از هدفمان که بزرگتر از همه اینها است دور کند و این اولین محوری بود که ما فکر میکردیم باید به مردم گفته شود و همه در جریان آن باشند و نگرانی مردم نسبت به آینده نهضت انقلاب کم شود و مردم احساس نگرانی نکنند جملات متعددی از حضرت امام پیدا کردیم یکی از جملات که جمله بسیار خوبی برای آن فضا در نظر گرفته شد و بصورت تیتر بزرگی هم درآمد این جمله امام بود که امام در سال 58 فرموده بود که نهضت ما قائم به شخص نیست همه ملت رهبر هستند و بیدار شدهاند، ملت ما راه خود را یافته است ما فکر کردیم که خوبست بعد از ارتحال حضرت امام با زبان خود امام حرف بزنیم و مردم در زمان امام عادتشان این بود که منتظر بمانند که امام چه میگوید اما وقتی میگفت مردم تکلیف خودشان را میدانستند ما گفتیم همین شیوه هم میتواند بعد از ارتحال امام در این مقطع حساس زمانی دوباره اعمال شود و هیچ چیز بهتر از این نیست که با زبان امام با مردم سخن بگوئیم که این جمله امیدوار کننده و امیددهندهای بود که انتخاب شد و در روزنامه منعکس شد. سوژهای دیگری که انتخاب شد این بود که یکی از دوستان مأمور شد یک سری از سرفصل و عناوین تیترها از دوران مبارزات حضرت امام از سال 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن و ارتحال آن حضرت از مهمترین حوادثی که مربوط به امام بود تهیه شد به عنوان مقاله آن روز در روزنامه بود باز در جهت محور اولی که عرض کردم که ما کاری کنیم که مردم نسبت به آینده نگران نباشند و متکی به خدا باشند.
یک تفحصی در قرآن داشتیم که این آیه انتخاب شد آیهای که معروف است:
(و ما محمد الا رسول قد خلت من قبلالرسل افان مات اوقتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرا... شیاً و سیجزیا... الشاکرین.)
(سوره آل عمران آیه 144)
در جنگ احد وقتی شایعه کشته شدن پیامبر مطرح شد این آیه نازل شد و به مردم گفته شد که حضرت محمد رسولی است فرستاده شده از جانب خدا قبل از آن رسولانی بودند که آمدند و رفتند آیا اگر رسول در بین شما نباشد و کشته شود باید شما برگردید عقب، نهضت از دست برود ارزشها و اهداف اصلی فراموش شود و اصل هدف که حاکمیت اسلام است فراموش بشود نباید این طور باشد، خوب این هم در این فضا آیه مناسبی بود که بگوئیم به هر صورت امام شخصیت بسیار بزرگی بود مبداء و ایجاد کننده نهضت بودند تداوم دهنده نهضت
بودند اما هدف که حاکمیت اسلام و حاکمیتا... است چیزی است فراتر از اینها است، خود امام بارها این را به ما تاکید کردند آیات به ما تأکید کردند پس بنابراین جای نگرانی نباید باشد
حضور: فکر میکنیم که برگردیم به همان مسئله تیتر همان تیتر روح خدا به خدا پیوست یک تیتر استثنائی بود با توجه به اینکه این تیتر به معنی تصور میشود که بیشتر بیانگر احساس بود تا رعایت همان مسائل ژورنالیستی که یک تیتر اول در روزنامه باید داشته باشد من فکر میکنم بهترین سنجش برای اینکه این تیتر موفق بوده یا نه خوانندگان بودند فکر میکنید چه مقدار در ارائه این تیتر روزنامه موفق بوده است؟
- آنکه ما بازتابهای نقطه نظرات خوانندگان را از گوشه و کنار شنیدهایم مثلاً کسانی که روزنامه را در مراکز مختلف توزیع کرده بودند خوب اولاً مردم همه منتظر روزنامه بودند و کیهان اولین روزنامهای بود که توزیع شده بود خوب از عکسالعملهائی که نشان داده شده بود حکایت از آن بود که تیتر توانسته بود رسالت خودش را نشان بدهد و خواننده به نظر میرسید که از تیتر راضی بود.
و کمابیش در گوشه و کنار این حرف مطرح و گفته میشد که حالا قضاوتش با خوانندگان است.
ما دنبال نقطه دیگری از محورهای مطلب بودیم آن اشعار دنبال اشعاری بودیم که بتوانیم از شعر اشعری بگیریم شعر در مواقعی که در مصیبت بزرگی، پیروزی بزرگی، حادثه بزرگی باشد در تسکین دادن غم، و انعکاس یک حادثه بزرگ میتواند نقش بسزایی داشته باشد ما به دنبال شعر بودیم بعضی از اشعار از قبل انتخاب شد که بعضی از آنها از قبل برای امام گفته شده بود و بعضی از شعرا که ما به نوعی با آنها در ارتباط بودیم اشعاری گرفته شد و آقای میرشکاک شعر بسیار خوبی داشتند که فکر میکنم روز اول شعر از آقای میرشکاک چاپ شد که شعر بسیار خوبی بود محور دیگر مطالب احساسی بود به نویسندگان و کسانی که با ما همکاری داشتند توصیه کرده بودیم که یک سری مقالاتی که متناسب با آن روزها باشد و بتواند احساسات مردم را منعکس نماید وقتی مردم میخوانند احساس کنند که حرف دلشان در آن گفته میشود حدوداً فکر میکنم که شش، هفت روز بود که به طور فشرده فوقالعاده منتشر میکردیم این فوقالعاده متصل میشد به روزنامه بعدی که یکی دو روز ما دو شماره روزنامه دادیم آن طور که یادم هست یعنی یکی صبح و دیگر عصر خوب بحث انعکاس اخبار دیگر حجم گستردهای داشت در شماره اول خبر آن طوری که باید باشد بس نبود تازه اصل خبر اعلام شده بود و روزهای بعد اخبار مختلفی که در داخل بیانیههایی که مسئولین میدادند، تصمیماتی که گرفته میشد، ستادی که برگزاری مراسم درست شده بود اخباری که از گوشه و کنار دنیا و جهان اسلام میرسید اینها همه در روزنامه آن روز منتشر میشد نکته دیگری که یادم هست شب حادثه ما خودمان خیلی حال هوای اینکه بنشینیم و بتوانیم مطلبی که واقعاً بتواند عمق حادثه را نشان دهد مشغله زیاد بود و احساس میکردیم که واقعاً نمیتوانیم از تبین این حادثه برآئیم که با یکی از دوستان آقای معلم که در دامغان بودند شبانه تماس گرفتم و ایشان مقالهای برای ما نوشتند و فرستادند که به عنوان سرمقاله آن روز چاپ شد و تا حدودی هم توانست عمق حادثه را و ابعاد حزن و اندوه حادثه را بیان کند که شبانه نشست و نوشت حدود نزدیکیهای صبح بود که تلفنی مطلب را برای ما خواند و ما هم مطلب را گرفتیم و منتشر کردیم.
حضور: فرمودید که در لحظات حساس تاریخ اعم از روزهای خوشحالی یا روزهای حزن و اندوه مردم رو به شعر میآورند یعنی شعر بهترین بیان است بهترین زبان برای بیان احساسات است در همان روزها فرزند حضرت امام غزلی از حضرت امام تقدیم کردند در پاسخ این همه احساس و ابراز احساسات و عشقی که مردم به حضرت امام داشتند با توجه این که دیدگاههای مختلف را در مورد چاپ اشعار حضرت امام مطرح است میخواستم ببینم وقتی که کیهان تصمیم گرفت این شعر را که شب قبلش در سیمای جمهوری اسلامی پخش شده بود منتشر کرد خوانندگان چه عکسالعمل داشتند و در ویژهنامهها قبل از انتشار این شماره چهل روز کیهان ویژهنامه داشت یعنی صفحهای بود که ویژه خوانندگان بود و نوشتههای مردم را منعکس میکرد میخواستیم انعکاس منتشر شدن اولین شعر بعد از حضرت امام را در سطح عموم مطلع شویم؟
- عرض کنم که حضرت امام همچنانکه میدانیم دارای شخصیت چند بعدی بودند همان تعبیری که در مورد حضرت امیر بکار برده میشد که حضرت امام در یکی از شعرهایش گفته است جمعة فی کل زاد یعنی صفات به ظاهر متضاد در امیر جمع بوده یعنی حضرت امیر از یک طرف جنگجوی بسیار توانمند و از طرف دیگر وقتی که در مقام عبادت بود با کمال خضوع و تواضع و فروتنی و خشوع بود، حضرت وقتی که در جنگ به این نتیجه میرسد که خوارج کشته شوند و از بین روند تصمیم میگیرد که چهارهزار نفر از خوارج را معدوم و از بین ببرد اما همان حضرت در برابر یک یتیم در برابر یک ضعیف، بیچاره و مستمند متواضعانه برخورد میکند و رقت از خود نشان میدهد. حالا هم ما همین تحلیل را راجع به حضرت امام میتوانیم داشته باشیم که امام از یک طرف مظهر صلابت بودند و در برخورد با دشمنان بویژه دشمنان خارجی یعنی امام صلابتی که هر چه دشمن مقتدرتر و قویتر بود صلابت امام نیز بیشتر بود در مقابل آنها اعتماد به نفس امام نیز بیشتر بود.
من فکر میکنم تعابیر شدیدی که امام راجع به آمریکا بکار میبردند شاید در مقابل رژیم شاه بکار نبردند یعنی با آن با قدرتی که برخورد میکردند بنظر میرسد بسیار حادتر است یعنی نشانه عظمت روحی فرد است هر چه دشمن مقتدرتر هست آن روحیهاش بالاتر است همین امام را میبینیم که در جای خودش مظهر عطوفت هستند وقتی که یک دانشآموز کم سن و سال برای ایشان نامه مینویسند ایشان پاسخ نامه را با کمال عطوفت و شفقت میدهند وقتی که در برابر خانواده شهدا قرار میگیرد سخت متاثر میشوند نمونههای بسیاری که دیدیم امام در عین حال که یک مبارز و مجاهد تمام عیار و بینظیر بودند حکیم و فقیه و فیلسوف بودند. عارف به تمام معنی بودند. خوب حالا ابعاد حضرت امام در زمانی که ایشان وجود داشتند بسیاری از این ابعاد ظهور کرده بود و هر کسی اندازه ظرفیت خودش توانسته بود بفهمد که امام چه ابعادی دارد اما این بعد حضرت امام که روحیه
شاعری داشتن ایشان، اینکه حضرت امام غزل میگویند و غزلهای ایشان در حد بسیار بالایی هم به جهت فرم و هم مضمون است تا قبل از اینکه غزلیات منتشر شود واقعاً روشن نشد و همه ما میدانستیم که امام یک عارف بزرگ است و بسیاری از مراحل و منازل عرفانی را طی کرده اما اینکه امام بر زبان شعر تسلط داشته باشند اینطور لطیف و ظریف شعر بگویند قبل از انتشار ما نمیدانستیم وقتی این اشعار منتشر شد اولین بازتابش این بود که مردم با یکی دیگر از ابعاد وجودی و کمالات حضرت امام آشنا شدند و همان روحیه شاعرانه ایشان بود، انتشار این اشعار نتیجه دیگرش این بود که واقعاً مقداری توجه مردم جامعه به سمت شعر و عرفان جلب کرد و خیلیها متوجه این نکته شدند که طبیعی است که اگر جامعه به شکل متعادل به سمت این گرایش پیدا کند میتواند نتایج و فواید بسیار مثبتی را برای جامعه داشته باشد این بازتابهای طبیعی آن اشعار بود.
حضور: شما در مورد روزنامه که ابعاد مختلفی را دارد یعنی از نقطهای که تصمیم گرفته میشود تا آن لحظه که منتشر شود و بدست مردم برسد مراحل خاص خودش را دارد که در روزهای عادی به خاطر همین نظم خاصی که هست حادثه خاصی اتفاق نمیافتد با توجه به اینکه روز 13 خرداد که اولین ساعات مردم متوجه خبر ارتحال حضرت امام شده بودند یک حالت توقفی در همه امور پیش آمده بود و با توجه به اینکه کار از اولین ساعات شب و تا پاسی از روز ادامه داشت و روزنامه به آن شکل آماده میشد برای توزیع و چاپ همه مراحل آن باید نیروهای کیهان بسیج میشدند و کار انجام میدادند میخواستیم جنابعالی در مورد وضعیت همکاران در قسمت چاپ و توزیع و مشکلاتی که داشتند و وضعیت خاص آن روز گزارشهایی خدمتتان رسیده برای ما یادآوری نمائید؟
- عرض کنم که این پتانسیل در مؤسسه کیهان وجود دارد که وقتی یک حادثه غیر مترقبه و غیر منتظرهای پیش بیاید بتواند نیروهای لازم را اعم از نیروهای تحلیلی و نیروهای فنی، اداری- چاپ و نیروهای توزیع را جمع کند مخصوصاً اگر حادثهای باشد که بهر حال مربوط به عموم جامعه و مردم باشد وقتی فراخوانی و دعوت صورت میگیرد خیلی سریع و سهل و ساده این امر تحقق پیدا میکند و آن شب وقتی مسئولین بخشهای مختلف خواسته شدند خیلی سهل و طبیعی همه افراد خبر پیدا کردند ما واقعاً هیچ مشکلی نداشتیم شاید خیلی وقتها در روزهای عادی با چنین مشکلاتی برخورد میکنیم ولی در آن ایام که کار خیلی فشرده و سنگین بود در یک حالت طبیعی پیش میرفت همه احساس دین میکردند، احساس وظیفه میکردند ما همه افراد چه در بخشهای مختلف اعم از تحریریه، فنی، غیره منتظر بودند که به آنها دستوری داده شود و کار و سوژهای داده شود که اینها بروند دنبال کار و ما بعضی از وقتها شاهد بودیم که مثلاً نیروها آمدند و همه آمادهاند و ظرفیت روزنامه برای مطلب پر شده است و گلهمند بودند که چرا برای ما کار گفته نمیشود و کار انجام نمیدهیم و ما از این جهت هیچ مشکلی نداشتیم همه با تمام وجود و احساسشان کار میکردند تعدادی کار قلم زنی انجام میدادند و تعدادی کار فنی انجام میدادند خبرنگاران ما بطور فعال در اکیپهای مختلف در سطح شهر حضور داشتند و لحظه به لحظه اخبار مربوط به تجمع مردم، عکسالعملهای مردم احساسهایی که مردم نشان میدادند همۀ اینها به روزنامهها منعکس میشد بخش عکس ما در این روزها فعالیت بسیار گستردهای داشت، من فکر میکنم که کیهان در این مدت توانست زیباترین و قویترین عکسها را داشته باشد، اگر قرار باشد عکسهای مربوط به این حادثه منتشر شود فکر میکنم بتوانیم قویترین آلبوم و مجموعه عکس را منعکس نمائیم چون عکاسان در همه نقاطی که احساس میشد حرفی برای ثبت است و خبری که به درد ما بخورد حضور داشتند در جماران – در مجلس، در کوچه و بازار و جاهای مختلف و بسیاری از آن عکسها در روزنامه درج شد با اینکه ما واقعاً شب وقتی که خبر را شنیدیم همهاش دلهره داشتیم که ما بتوانیم از عهده این مسئله بر بیاییم یا نتوانیم از عهده این مسئله بر بیائیم، البته من میخواهم مدعی شوم که ما توانستیم از عهده انعکاس این حادثه بربیائیم و آنطوری که بایستی منعکس کنیم ولی در حد توانمان و یا حداقل در مقایسه با نشریات و مطبوعات دیگر، همه دوستان دست به دست هم دادند و در انعکاس این حادثه بزرگ و غمناک تمام تلاشهایمان را بکار بستیم.
حضور: نحوه توزیع روزنامه بین نامه با وجود اینکه آن ایام تعطیل عمومی بود چگونه بود؟
- توزیع اینطوری بود در روال معمولی که ماشینها در مراکز مختلفی در منطقه تهران هستند و دکههای مختلفی که مثلا 10 هزار یا 15 هزار روزنامه در اختیار آنها گذارده میشود و آنها خودشان به دکههای کوچکتر توزیع میکنند، این روال عادی کار بود آن روزها که روزهای اول که تعطیل بود شکل توزیع این بود که خود نیروهای توزیع و بسیاری از همکاران و حتی نیروهای تحریریه و بسیاری از کارگران که کارشان حتی توزیع هم نبود همراه با ماشینها میرفتند و در مراکز پرجمعیت تهران مستقر میشدند و روزنامه پخش میکردند ما پول هم نمیگرفتیم لااقل سه چهار روز اول بابت روزنامه پول گرفته نمیشد همینطور هرجائی که جمعیتی مرکزی بود میرفتند و خود بچههای ما با یک شوری توزیع میکردند بسیاری از کارمندان ما موقعی که کار تمام میشد و میخواستند به خانه بروند هر کدام 100 تا 200 تا 300 تا به میزانی که میتوانست روزنامه میگرفت.
در مسیری که میرفتند بین مردم پخش میکردند همه هم در آن روزها سخت مشتاق روزنامه بودند و روزنامه دستشان میرسید یک روال طبیعی و مردمی و خودجوش وجود داشت.
حضور: نکته جالبی اشاره کردید در مورد عکسهای منتشر نشده این مسئله در مورد مطالب منتشر نشده هم هست من فکر میکنم که مردم طالب ویژهنامههایی که به این شکل و در این وضعیت منتشر شده هستند که داشته باشند آیا تصمیماتی دارید که اینها را به صورت جداگانه و به صورت جمعآوری شدهای منتشر کنید؟
- من فکر میکنم که باعث و بانی این کار خود مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(س) باشد یعنی آنها شاید به خاطر اشراف بیشترشان که بر کل قضایا و وظیفه و رسالت خاصی که در این زمینه دارند من فکر میکنم برنامهریزی کنند و با خود مطبوعات هم مشورت بشود و صحبت بشود آنها بیایند یک مجموعهای که همه مطبوعات و نشریاتی که به این مسئله پرداختند آنها منتشر کنند البته میگویم با مذاکره و با مشاوره با دستاندرکاران مطبوعات یک مجموعه بسیار بهتر و شکیلتر دربیاید البته منافاتی ندارد که هر روزنامهای بخواهد مجزا و مستقل اقدام کند ولی فکر میکنم اگر آن کار انجام بشود و مؤسسه این آمادگی را داشته باشد این شیوه بهتر و مؤثرتر خواهد بود دیگر اینکه از دوبارهکاری میتواند جلوگیری کند.
حضور: ما که امسال وارد سومین سال دوری از حضرت امام(س) میشویم شاهد تاثیر آثار و اندیشه و روش و سیره حضرت امام چه در زندگی خود ماها و چه در بیرون از جمهوری اسلامی هستیم با توجه به این قضایا برای سومین سال ارتحال حضرت امام روزنامه کیهان چه برنامههایی را دارد یعنی ویژهنامه خاصی خواهید داشت؟
- ما در سالگردهایی که در ارتباط با امام داریم دو کار معمولاً انجام میشود یک کار معمولاً آرشیوی است که باید تجدید خاطره باشد، یادآور حال و هوای آن روزها باشد که این خودش موضوعیت دارد و برای مردم جاذبه دارد یک مقدار مردم را به آن روزها میبرد. بخش دوم کارها که لااقل در این سالها مهم است این است که فکر میکنم همه مطبوعات و ما هم به عنوان یکی از مطبوعات باید بیشترین تلاش این باشد که البته این کار نباید اختصاص به سالگردها باشد ما واقعا در طول ایام سال باید روی چنین شیوهای حرکت کنیم حالا در آن مقطع خاص میتواند کار حجم بیشتری داشته باشد چون بطور طبیعی توجه عموم در آن ایام بیشتر میشود و آن اینکه باید سعی کنیم که در جهت ثبت و نهادینه کردن ارزشهایی که حضرت امام به یادگار گذاشتند و
رهنمودهای ایشان، آرمانهای ایشان و دستوراتی که ایشان داشتند ما باید بیشتر به این سمت حرکت کنیم یعنی اگر ما بتوانیم در ارتباط با حضرت امام اصول ترسیم شده از طرف ایشان اندیشه و خط راه ایشان را بتوانیم در جامعه تدوین و ثبت کنیم در عرصه فرهنگ، سیاست اقتصاد، و همه موضوعات که حرف داشتند شاید توانسته باشیم تا حدودی بخشی از دینی که نسبت به حضرت امام داریم ادا کرده باشیم چون واقعا اگر آن ارزشها و آرمانها ثبت و نهادینه شده باشد در جامعه انقلاب و نظام ما بیمه شده و به نهضت و انقلاب امام و حرکتی که امام درست کردند میتوانیم به راحتی امیدوار باشیم ما در سالگرد جدا از کارهای آرشیوی فشارمان روی همین بخش است سعی میکنیم دیدگاههای حضرت امام را نسبت به موضوعات مختلف در روزنامه منعکس کنیم که آن اقبالی که در آن روزها توجه بیشتری هست کماکان استفاده از آن شود ضمن اینکه همانطوری که تاکید کردم ما باید در تمام ایام سال تلاشمان بر این باشد چون در هر صورت باید همهمان احساس کنیم که مردم و جامعه باید احساس کنند که حضرت امام همانطوری که در زمان حیاتشان حضور داشتند الان هم حضور دارند چون حالا اگر جسم حضرت امام وجود ندارد و بدن مبارکشان در مقایسه با رهنمودها و اهدافشان که ترسیم کردند آن اصل نیست آن در واقع فرع است اصل همان راه و آرمانها و اهداف است که در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی حضور دارند.
حضور: ما خیلی خوشحال میشویم اگر یکی از خاطراتی که از حضرت امام را دارید چه در سالهای انقلاب و چه در زمان ارتحال حضرت امام را برای ما بازگو نمائید:
- عرض کنم که در قضیه عزل آقای منتظری ما یک احساسی داشتیم و آن اینکه حضرت امام(س) چون در قضیه یک مقدار مظلوم واقع شده بودند احساس میکردیم که آن تلاش که از بسیاری افراد، نهادها و ارگانها، انتظاری که در قبال این کار مهمی که حضرت امام دادند انجام شود موضوع تبیین شود از کار حضرت امام حمایت پیگیر شود.
تلاش لازم نمیشد، حتی شما میبینید که مجلس ما در آن مقطع متاسفانه یک بیانیهای محکم در تایید کار حضرت امام و تبیین این موضوع برای مردم منتشر نمیکند در حالی که در خیلی از قضایای دیگر که اهمیت کمتری از این داشتند انجام میشد این احساس عمومی را ما داشتیم که برای ما واقعا یک نوع آزاردهندگی بود این بود که در روزنامه بنا را بر این گذاشتیم که تا آنجا که در توان داریم در تبیین این مسئله بکوشیم و این خلائی که از بیعنایتی و کم توجهی از کسانی که انتظار میرفت که بیایند در این باب حرف بزنند ایجاد شده ما بتوانیم این خلاء را پر کنیم فکر میکنم اولین مقاله را آقای امید مسعودی نوشتند که درج شد و یک مقدار هم مشکل بود فیالواقع موضوع، موضوع حساسی بود و ما باید با در نظر گرفتن تمام حساسیتها به مسئله میپرداختیم.
روزهای بعد یکی دو تا مقاله من خودم داشتم که حالا به دلایلی آن مقالات متوقف و کم شد بعضی از آقایان که به نوعی اینجا مسئولیت داشتند مثلا به گونهای نظرشان را مطرح کردند که حالا در همین حد کفایت میکند ما مجبور بودیم به عنوان مسئولین بالاتر که مسئولیت داشتند نظراتشان را بپذیریم چند روز بعد از دفتر حضرت امام فکر میکنم حاج آقا با آقای خاتمی تماس گرفته بودند و ظاهرا اگر اشتباه نکنم که احمد آقا از جانب حضرت امام گفته بودند که امام فرموده است آن مقالات ادامه پیدا کند و نوشته شود ضمن اینکه آن مقالات قبلی را ایشان تایید کرده بودند گفته بودند خوب است و اینها برای ما جالب و خوشحال کننده بود یعنی آن تشخیص شخصی ما با خواست حضرت امام(س) منطبق بود و آن دغدغهای که ما داشتیم حضرت امام هم داشتند ما با تایید ایشان مطالبی را در تبیین و تشریح آن قضیه نوشتیم.
حضور: مجله حضور سه شمارهاش به دست شما رسیده البته ما شفاهاً از رهنمودهای شما استفاده کردهایم و نظرات و پیشنهادهایی داشتید میخواستیم نظر جنابعالی را راجع به حضور جویا شویم در واقع مجله حضور ادامه همان رسالتی است که جنابعالی فرمودید مطبوعات دارند این مجله بصورت اختصاصیتر به بررسی شخصیت و آثار حضرت امام (س) میپردازد
- بهر حال من اجمالاً خیلی کامل و دقیق نشسته باشم و مسائل و مطالب مجله را دیده باشم اینطور نیست ولی چند شمارهای که منتشر شده ورق زدم و بعضی از مطالب آن را خواندم من نظرم این است که مجله حضور حداقلهای لازم برای یک مجله خوب را دارد اما من فکر میکنم که قطعا نباید اکتفا به این شود. مجله و نشریهای که بنام حضرت امام منتشر میشود و اصلیترین محورش امام است، بطور کلی هر مجله و نشریه فلسفه وجودی دارد حالا یکی مسائل سیاسی یکی مسائل اقتصادی، یکی مسائل خانوادگی و غیره، مجله حضور محورش امام است یعنی اگر از دست اندرکاران مجله سئوال کنند که شما برای چه مجله را منتشر میکنید میگویند بخاطر تبیین و ترویج و تبلیغ خط امام و راه امام و آرمانها و اصول امام، این است که چون محور خیلی بزرگ است فلسفه وجودی آن خیلی بزرگ میباشد. طبیعی است مجله هم متناسب با این فلسفه وجودی بزرگ باید سعی کند که توان کاری خودش را چه از لحاظ فرم و تکنیک و چه از لحاظ محتوا بالا ببرد و حضور به میزانی که بتواند عمیقتر و دقیقتر با آثار حضرت امام با رهنمودهای حضرت امام با میراث گرانقدری که حضرت امام به جا گذاشتهاند برخورد کند طبعاً موفقتر است.
حرفی که میزنم اختصاص به حضور ندارد راجع به کیهان هم سئوال شود میگویم که کیهان میتواند خیلی قویتر و عمیقتر از این با مسائل برخورد کند مسئله نسبی است و هر کس به حد توانش ولی فکر میکنم که این حساسیت راجع به مجله حضور ویژهتر است یعنی اگر شما برای هر مجله در نظر بگیرید این مسئله وجود دارد که خیلی بهتر از این میتواند باشد. ولی هیچ مجلهای فلسفه وجودیش به عظمت فلسفه وجودی مجله حضور نیست طبعا این تلاش و دغدغه در بین دست اندرکاران و مسئولان مجله حضور باید بیشتر باشد من فکر میکنم موضوع کشش فراوانی هم دارد یعنی این محوری که به عنوان فلسفه وجودی مجله انتخاب شده محور امام موضوع کم کششی نیست. کشش خیلی بالا است از ابعاد مختلف میتواند کار شود این دیگر بستگی به میزان سرمایهگذاری است که در مجله شود.
حضور: از شرکت شما در این مصاحبه کمال تشکر را داریم.
مصاحبه با اعضای تحریریه روزنامه اطلاعات
حضور: در خدمت دوستان عزیز برادران زاهدی، صادقی و حسینی از اعضای شورای تیتر و تحریریه روزنامه اطلاعات هستیم موضوع بحث بررسی فضا و جو عمومی روزنامه اطلاعات در ایام ارتحال حضرت امام(س) هست و حول و حوش این قضیه با دوستان صحبتی خواهیم داشت ابتدا از جناب آقای زاهدی خواهش میکنم ضمن ارائه معرفی مختصری از فعالیتهای فرهنگی که تا حالا داشتند مدخلی را برای ورود به بحث ایجاد کنند که ما انشاءا... در خدمت سایر دوستان هم باشیم.
- عرض کنم حضور شما که من مسئول سرویس فرهنگی هنری روزنامه اطلاعات هستم یکی از سرویراستاران روزنامه اطلاعات، در کنارش مدیر داخلی ماهنامه ادبستان هستم و مسئولیت اطلاعات جبهه روزنامه اطلاعات را هم به عهده داشتم مقالات مختلفی هم نوشتم. از آن لحظهای که خبر را درک کردیم و یک ستادی اینجا تشکیل شد برای اینکه کار را شروع کنیم، خوب آن شب آخر دوستان همه به آرزو و امید اینکه به هر حال آن بحرانی که پیش آمده بود برطرف بشود شب را تا دیروقت ما در روزنامه بودیم و بعد از آن صبح وقتی که بیدار شدیم برای اینکه برگردیم به روزنامه طبیعتا وقتی رادیو را روشن کردیم برای کار خبر و صدای قرآن را شنیدیم متوجه شدیم که بهر حال دچار یک مشکلی شدیم ولی خوب در آن لحظه همه بر این بودند که باور نکنند این حجم وسیع فاجعه را و نهایت این بود که منتظر شدیم تا خبر به طور رسمی اعلام بشود من در مسیر روزنامه بودم که خبر را از رادیو پشت بلندگوها و داخل خیابانها داشتند پخش میکردند شنیدم و در آن لحظه احساس میکردم که نمیخواهم آن قضیه را باور کنم یعنی نه اینکه خودم جلوی خودم را بگیرم توی آن لحظه هیچ کس نمیتواند آن بحران و فاجعه را باور کند و بپذیرد و قبول کند نهایتش این بود که پرهیز بودم از اینکه این خبر دوباره تکرار بشود بعد به روزنامه که رسیدیم آنجا همه به یک حالت بلاتکلیفی منتظر بودند که ببینند واقعا صحت دارد یا نه آقای صادقی چون آن موقع شیفت صبح ساعت 5 در روزنامه تشریف داشتند فکر میکنم بیشتر بتوانند آن لحظه را که آقای دعائی دستور دادند که ستادی تشکیل بشود برای این قضیه بتوانند بیشتر برای ما باز کنند.
حضور: جناب آقای صادقی اگر لطف کنید که قبل از ورود به بحث حضرتعالی هم شمهای از فعالیت فرهنگی گذشتهاتان را برای ما داشته باشید باعث امتنان خواهد شد.
- من بهروز صادقی یکی از دو سرویراستار بخش خبری روزنامه اطلاعات هستم و در ضمن مسئولیت بخش خبرهای شهری روزنامه اطلاعات را به عهده دارم خاطره من در مورد روز انتشار خبر رحلت امام به روز قبلش بر میگردد به این شکل که روز شنبهای که ما روزنامه را ترک میکردیم اطلاعیههائی از طرف بیت حضرت امام و آن هیئت پزشکی معالج حضرت امام در بیمارستان بقیةا... حاکی از بهبودی حال ایشان و اظهار خوشحالی داشتیم و با ذهن خیالی آرامتر رفتیم خانه به این امید که روزهای بعد بخصوص صبح فردا ما خبرهای خوشحالکنندهتری را از طرف بیت حضرت امام و شورای پزشکی دریافت کنیم من وقتی که رفتم به خانه بعلت مریضی یکی از فرزندانم مجبور شدم بروم بیمارستان و تا دیروقت شب هم در بیمارستان بودم و از اوضاع و احوال خبرهای بعدی که انتشار پیدا کرد بالکل دور بودم صبح فردا طبق عادت هر روز حدود ساعت 5 صبح بود که من از خانه آمدم بیرون و به سمت روزنامه راه افتادم ذهنم از هر خبر دیگری خالی بود در مسیر راه رادیو را روشن کردم دیدم دارند دعا میخوانند در آن لحظه احساس کردم که این دعای بعد از اذان صبح یک چیز عادی است بیش از نیمی از مسیر راه را طی کرده بودم که متوجه شدم که این یک وضع دیگری است و بخصوص سوره الرحمن را رادیو دارد میخواند بفکر فرو رفتم ولی هنوز متوجه قضیه نشدم و با عجله خودم را رساندم به روزنامه و از نگهبانهای دم در پرسیدم امروز مگر شهادت یا روز عزاداری خاصی است گفتند نه گفتم رادیو الان در حدود نیم ساعت است آیات قرآن و سوره الرحمن را پخش میکند آمدم بالا رفتم اتاق 41 را سرکشی کردم دیدم هیچ گونه خبر خاصی نیست ولی مسئول واحد اتاق خبر ما هم گفتند از نیمههای شب مردم دائماً زنگ میزنند و سئوال میکنند از حال امام و ما بی خبر هستیم لحظات گذشت و ما اصلاً نمیتوانستیم کار روزنامه را انجام بدهیم تا اینکه ساعت 6 شد و دیدیم باز هم رادیو خبر خاصی ندارد و تلکس خبرگزاری هم خبری مخابره نکرد حدود ساعت 5 / 6 بود که ما هر کاری کردیم که با بیت تماس بگیریم و یا با منزل آقای دعائی موفق نشدیم همان حدودهای ساعت 5 / 6 یا بیست دقیقه به هفت بود که آقای دعائی با روزنامه تماس گرفتند ناگفته نماند که در این فاصله یک تعداد دیگری از همکاران از جمله آقای حسینی رسیدند و همگی مضطرب و ناراحت بودند و قلب همه گواهی میداد که یک خبر بدی یا حادثه بدی بوقوع پیوست یا در شرف وقوع است و باید منتظر اعلامش باشیم تلفن که زنگ زد دیدیم آقای دعائی نماینده محترم حضرت امام و سرپرست مؤسسه اطلاعات از بیت امام زنگ زدند و ما حتی سلام و علیکمان هم با گریه آمیخته شد و در همان حال گریه از ایشان پرسیدیم که چه خبر؟ متأسفانه آقای دعائی خبر ارتحال امام را دادند و ایشان نمیتوانستند از فرط حزن و اندوه صحبت کنند و گریه امانشان نمیداد ولی در همان حال توصیه کردند که یک ستاد ویژهای بسرعت تشکیل بدهیم و کار روزنامه نخوابد و ما این خبر و خبرهای بعدی را که در این زمینه لازم است به اطلاع مردم برسانیم که لحظاتی بعد رادیو هم این خبر را اعلام کرد و اوایل هر کس در هر گوشهای که در تحریریه حضور داشت شاید بیان من قاصر باشد در تصویر آن صحنههای آنجا که ما شاهدش بودیم هر کس در هر گوشهای در حال گریه و زاری بود و کسی نبود که کسی دیگر را دلداری بدهد و همینطور که برادرها و خواهرهای دیگری که میآمدند از طریق رادیو و دوستان دیگری در مسیر در جریان خبر غمانگیز قرار گرفته بودند و در حدود نیم ساعت بعد بود که بچهها توانستند خودشان را جمع و جور بکنند و بنشینیم برنامهریزی کنیم برای انتشار روزنامه و کیفیت و چگونگی ارائه این خبر در صفحه اول روزنامه.
حضور: آقای حسینی اگر لطف کنید و مقداری پیرامون فعالیتهای فرهنگی که در گذشته داشتید اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید و معرفی داشته باشید از کارهای فرهنگیتان که بهانهای باشد برای ورود به بحث و بعد از آن در
مورد خاطرات آن ایام و لحظات مطالبی داشته باشیم.
من حدوداً از سال 61 وارد کار مطبوعاتی شدم قبل از آنهم سابقه کار مطبوعاتی خیلی کمی داشتم و در سطح خیلی محدودی بود از سال 61 در روزنامه اطلاعات مشغول به کار شدم و از همان موقع بیشتر پوشش اخبار جنگ را داشتم اصولاً از روز اولی که آمدم داخل روزنامه کارم همین بود و اینکار را تا پایان جنگ و مسئله قطعنامه و اخبار بعد از آن ادامه دادم و بعد از آن در حد امکان هر کاری که در روزنامه پیش میآمد انجام میدادم و در یک کلام بگویم که خبرنگار بودم و خبرنگار هستم بحثهای اولیه را برادرمان آقای صادقی گفتند تقریباً من از آن اولی که این خبر از رادیو اعلام شد بخش خبری ساعت 7 دقیقاً یادم است که این خبر را از رادیو اعلام شد اینجا وضع عجیبی بود در تحریریه جمع و جور کردن نیروها با آن حزن و اندوهی که آنها داشتند خیلی مشکل بود تقریباً نیم ساعت یا 45 دقیقه بعد وقتی که به خودمان آمدیم اولین کارمان این بود که کمیتههایی را ایجاد کنیم که هر کمیته مسئولیت پوشش بخشی از اخبار این حادثه را داشته باشد من خودم به عنوان هماهنگ کننده اتاق خبر در رابطه با خبرهایی که از طریق تلکس میآمد از طریق خبرگزاری و ارتباطات خارجی با گروههایی که عازم بیرون بودند چند گروه مأمور شدند در سطح شهر در محلهای مشخصی استقرار پیدا کنند به یاد دارم یک گروه به بیت حضرت امام رفتند چون قرار بود که پیکر حضرت امام به مصلی منتقل بشود یک گروه آنجا مستقر شدند و چند گروه هم از عکاسها و خبرنگارها در سطح شهر به تهیه خبر و گزارش و عکس پرداختند در راستای همین کار ما شروع کردیم به جمعآوری اخباری که بدستمان میرسید و اطلاعیهها و اعلامیهها که این منجر به این شد که ما روزنامه را حدوداً قبل از ظهر منتشر کردیم یعنی بر خلاف روزهای گذشته که بعد از ظهر منتشر میشد این روزنامه را که حالت فوقالعاده داشت که قبل از ظهر منتشر کردیم و بعد از آن هم که روزنامه منتشر شد تقریباً بصورت شبانهروزی کار کردیم در آن روزها سیستم عادی کار تحریریه بهم خورد دوستانی که مربوط به حوزههای اقتصادی بودند حتی آمدند و در این کار کمک کردند یک تعدادی از همکاران بصورت شبانهروزی در روزنامه ماندند که آنروزها که تعطیلات هم بود و روزنامه هر روز هم منتشر میشد اینها در روزنامه بودند بعد از آن کار هم که تقریباً حالت ویژه و فوقالعاده پیدا کرد ما تمام این روزها را در روزنامه بودیم.
حضور: آقای زاهدی در فرمایشتاتتان اشارهای داشتید به تشکیل ستاد ویژه برای پوششدهی و ایجاد تشکل نیروها جهت آن ایام اگر لطف کنید در ارتباط با نحوه تشکیل این ستاد و چگونگی فعالیتهای آن توضیحی داشته باشید ممنون میشویم.
- بلافاصله بعد از اینکه این خبر منتشر شد از دوستان اینجا با توجه به اینکه تعطیلات رسمی اعلام شده بود بسیاری از دوستان برای شرکت در برنامههای مخصوص مثل تشییع جنازه و بقیه مسائل پایبند این بودند که در برنامهها بتوانند شرکت کنند اما در کنارش باید روزنامه منتشر میشد و بخاطر همین آن عده از دوستان که داوطلب کار برای فوقالعادههای اطلاعات بودند مشخص شدند و تیمهای مخصوصی که متشکل بود از تیمهائی که آقای حسنی سرپرستی آنها را بعهده داشتند که عکاسها بودند، عکاسها در نقاط مختلف شهر مستقر شده بودند خبرنگارها در بهشت زهرا و در مصلای تهران، بیمارستان و تمام طول مسیر مستقر شده بودند و عدهای هم اینجا برای تنظیم و هماهنگ کردن اخبار مستقر شده بودند که از جمله خود من و آقای صادقی و آقای حسینی و دوستان دیگری که در ذهنم نیستند برنامهریزی به این صورت شده بود که ما هرگونه خبری که میرسید به اضافه یک سری توضیح شامل یادداشتهائی در این زمینهها دوستانمان مینوشتند که بیشتر صورت درد دل داشتند اینها بصورت کتبی مینوشتند و در آن فوقالعادهها منتشر میکردیم شبها چون برنامهها عمدتاً از صبح شروع میشد یک جوری برنامهریزی شده بود که ما شبها تا حدود ساعت یک و دو بعد از نصف شب صفحات ویژه فوقالعاده را تمام کنیم و ساعت 6 صبح اینها را دوستانی که بخش نقلیه روزنامه بودند به محلهایی که برنامههای ویژه پخش میشد میبردند و بصورت رایگان بین مردم توزیع میکردند و واقعاً با استقبال ویژه مردم هم روبرو میشد و همین هم باعث شد که خیلی از دوستان و میتوانم بگویم حتی خود من و بعضی از دوستان حداقل سه یه چهار روز اول برنامه بصورت 24 ساعته در روزنامه ماندیم و اصلاً خانه هم نرفتیم هر خبری که اینجا میآمد و دوستان فوراً شورای خبر تشکیل میدادند و اینها ارزیابی میشد و تیتر مناسب و عکس مناسب برایش انتخاب میشد و علیرغم آن موج دردناکی که توی وجود همه بچهها رخنه کرده بود ما مشکلی از نظر کیفیت اینکار که واقعاً برگی از تاریخ بود که واقعاً بچهها ورق میزدند و بخصوص تأکیدشان این بود که تمام اسناد در رابطه با این واقعه مهم تاریخی توی این برگ تاریخ ثبت بشود نداشتیم و برای همین سعی میکردیم کوچکترین خبری از اخبار حول و حوش این فاجعه از قلم نیافتد و همه را به فوقالعاده برسانیم در مورد کیفیت کارهای خبری فکر میکنم دوستان دیگر هم اگر توضیحی بدهند بد نباشد.
حضور: آقای صادقی به عنوان یکی از اعضای تیتر روزنامه بفرمائید فضای کلی حاکم بر فوقالعادههایی که در آن ایام حزنانگیز منتشر میشد چگونه بود و همچنین مطالبی را در مورد مسائل کمی و کیفی این قضایا در اختیار ما قرار بدهید.
- بعد از انتشار اولین خبری که در برگیرنده خبر ارتحال امام عزیزمان بود ستاد ویژهای که در تحریریه روزنامه تشکیل شد برای انتشار روزنامه و ویژهنامهها در روزهای تعطیلی (چون به همین مناسبت از طرف دولت تعطیل اعلام شده بود) تصمیم گرفتیم بیشترین حجم را اختصاص به کیفیت برگزاری مراسم تشییع پیکر حضرت امام مراسم خاکسپاری بدهیم همزمان با آن میدانید که همانروز حادثه در ارتباط با این قضیه مجلس خبرگان جلسهای داشت و مسئله تعیین رهبری مطرح بود که با انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب اسلامی مسئله رهبری حل شد ما بر آن شدیم که آخرین خبرها را در این زمینه به اطلاع مردم برسانیم تیمهای ویژهای که در این زمینه تشکیل شده بود بیشترین تلاششان را بکار گرفتند که تمامی خبرها در فاصله بین صبح تا ساعت 12 هر شب تمام بشود و برنامه چاپ را طوری برنامهریزی میکردند که اولین ساعت صبح همزمان با حضور مردم در مصلی و یا دیگر نقاط شهر روزنامهها را بتوانیم به دست مردم برسانیم تا در این مدت که با تعطیلی هم روبرو بود مردم از نظر نشریات نوشتاری با خلاء خبری مواجه نشوند بعد از این فاصله در حدود 5 شماره فوقالعاده منتشر شد بجز روز یکشنبه که ما نشریه نداشتیم روزهای دوشنبه سهشنبه چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه ما هر روز ویژهنامههایی را در هشت صفحه و یا بیشتر حداقل هشت صفحه و حداکثر دوازده صفحه تنظیم و به چاپ میرساندیم و صبح روز بعد بصورت رایگان با بسیج تمامی عوامل ترابری موسسه اطلاعات و کارکنان موسسه در سطح شهر توزیع میکردیم و یا بوسیله سایر امکانات حمل و نقل عمومی به تمام نقاط کشور میرساندیم.
- حضور: جناب آقای حسینی بعنوان هماهنگکننده امور اخبار در آن ایام اگر لطف کنید در ارتباط با چگونگی ارتباط خبرنگارها با تحریریۀ روزنامه
و کیفیت کسب خبر و نوع ارتباط خبرنگاران با مردم عزادار حضرت امام توضیحاتی داشته باشید.
- در آن ایام فعالیتهای خبریمان روی دو بخش متمرکز بود یک بخش خبرها تحلیلها و تفسیرها و مطالبی بود که مربوط به خارج کشور بود و مطبوعات خارجی منعکس میکردند که این متوجه یک تعدادی از آقایان بود که در تحریریه مستقر شده بودند و کار تنظیم و آماده کردن اینها را بعهده داشتند اخبار این حادثه همانطور که میدانید خواستاران وسیعی هم در خارج از کشور داشت یک تعداد دیگری از خبرنگارها در تیمهای ویژهای که متشکل شده بودند در سطح شهر مستقر شده بودند ما طریق ارتباطمان با اینها عمدتاً وسیله بیسیم بود واحدهای سیار ما در سطح شهر پخش بودند خبرنگارها از طریق بیسیم گزارشها و اخبارشان را به ما میدادند یک تعدادی از آقایان در همینجا مستقر شده بودند و اینها را میگرفتند تنظیم میکردند و آماده میکردند و برای انعکاس در روزنامه آنها را ارائه میدادند ولی یک تعدادی از خبرنگارها بیشتر به صورت گزارشی کار میکردند صحبت با مردم و انعکاس احساسات مردم بود گزارشهای مختلفی که در حاشیه این حادثه بود اینها را آماده میکردند و اگر سرعت خبری نداشت اینها را روز بعد به روزنامه میدادند و در فوقالعاده روز بعدش منعکس میشد ولی عمدتاً کار خبر که باید سریع هم به روزنامه میرسید از طریق بیسیم بود که اینرا خبرنگارهای مختلف ما که در تیمهای بیت حضرت امام، مصلی سطح شهر، مرقد حضرت امام و کلاً مناطقی که مرکز خبر بود اینها در آنجا مستقر شده بودند که خوشبختانه بسیار هم خوب کار کردند تلاششان بسیار چشمگیر بود و من یک نکتهای را میخواهم متذکر بشوم با توجه به اینکه این آقایان در ارتباط نزدیکی با اخبار و احساسات مردم بودند و ارتباط داشتند با مردم بیشک خاطرات خوبی دارند که امیدوارم که این خاطرات را بشود از آقایان گرفت و منعکس کرد چون ما عمده خاطراتمان در کار تحریریه منعکس میشود.
حضور: جناب آقای زاهدی بعنوان دبیر سرویس فرهنگی هنری روزنامه لطف کنید پیرامون آثار ادبی دوستان و شاعران انقلاب و حال و هوایی که اینگونه آثار داشت و آن موقع استفاده میشد اگر خاطرهای قابل ذکر است عنوان کنید و توضیحاتی بدهید.
- طبیعی است که بعد از فاجعهای به این عظمت معمولاً شاعران ذوقشان بیشتر تحریک میشود و معمولاً سریعتر عکسالعمل نشان میدهند اولین قطعه شعری که بعد از آن ماجرا در روزنامه داشتیم شعری بود که آقای قزوه داشتند با عنوان: «مرثیهای برای یعقوب» بعد به مرور شاعران عزیزی اینجا مراجعه میکردند که میخواستند این احساسات ناب و پاکشان به نحوی در روزنامه منعکس بشود و به مرور هم اینها در روزنامه چاپ شد یکی از شعرهایی که من یادم میآید «روح اکبر قرن بود» نام داشت که در زمان حیات حضرت امام سروده شده بود و یکی از شعرهای خوبی بود که در آن ایام سروده شده بود و ما اینها را از منابع آرشیوی روزنامه در روزنامه منعکس کردیم و بسیاری از قطعات شعری که به مرور عرض میکنم خوانندگان روزنامه و شاعرانی که بیرون بودند به روزنامه میآوردند یکی از شعرهایی که من فکر میکنم احساسش خیلی نزدیک به فاجعهای بود که رخ داده بود شعر «روح اکبر قرن بود» که ما از منابع آرشیوی تهیه کردیم شعر زیبایی است که من الان یکی دو بیت جلوی دستم است شاید اینها را بخوانیم بد نباشد.
روشنتر از تو چیست در چشم التیام ای پیامبر
اینک مکان تو حلول بلورها هست
در روح پر فتوت کلام حسینیت
فرمان تو بلند است در نور انتظار
تو تابش نگاه همان یار غائبی
و الی آخر...
شعر بسیار جالبی بود و امضای بسیار جالبی داشت «سرباز امام گهواره سال 42» که نشان میداد آن فرزندانی که امام اشاره کردند پیشبینی حضرت امام درست بوده و تمام این سربازان با هر سلاحی که در دست داشتند به مبارزه پرداختند بهرحال شاعران زیادی اینجا مراجعه کردند و اشعار زیادی به ما رساندند در آن ایام ولی با توجه به اینکه در آن ایام حجم ویژهنامههای ما خیلی محدود بود و ضرورت ایجاب میکرد که اخبار مربوط به این حادثه در روزنامه منعکس بشود بیشتر اینها در ویژهنامهای که در روز چهلم رحلت حضرت امام منتشر شد جمع آمد که فکر میکنم فوقالعادۀ خوبی بود آن نشریه و در برگیرنده جنگ فرهنگی ادبی بود و رثائیهای در رحلت حضرت امام من خاطرۀ دیگری در رابطه چهلم دارم که نمیدانم اینجا ربط پیدا میکند یا نه موقعی بود که روز چهلم شناسنامه باطل شده حضرت امام را به روزنامه آوردند که یک مطلبی را بنویسیم من احساس میکنم که اصلاً تمام آن قسمت فنی روزنامه با اینکه چهل روز گذشته بود یک حالت انفجاری پیدا کرده بودند و عرض کردم حدوداً چهل روز از آن واقعه گذشته بود و قاعدتاً آن شور باید فروکش میکرد ولی باز هم بعد از چهل روز احساس میکردیم که نه این حالت نیست یک نکتهای هم اینجا اشاره کنم روزنامهنگاران بر خلاف دیگر آحاد مردم یعنی حتی یک مقام مسئول مملکتی میتوانند در رابطه یک فاجعه اشک بریزند ولی روزنامهنگاران در حالیکه آن غم و غصه را دارند ناگزیرند یک شور و حرکت امیدوارانهای در مردم ایجاد کنند و اینست که ناگزیرند جلو احساساتشان را بگیرند و حتی در آن ایام هم این مسئله بود که دوستان با اینکه چشم اشکباری داشتند باید به مردم امید میدادند برای حرکت بعدی البته خوب انتخابی که مجلس خبرگان داشت یک مقدار التیامی بر زخمها بود که امیدواری به مردم داد که میتوانند این مشکل را حل کنند.
حضور: آقای زاهدی تا آنجا که در خاطر داریم توسط یادگار گرامی حضرت امام در همان ایام شعری از حضرت امام منتشر شد که در واقع اولین غزل منتشر شده از ایشان بود و تا آن زمان کسی از این قضیه اطلاعی نداشت یعنی مردم عادی و دستاندرکاران مطبوعاتی کشور هم اطلاع نداشتند اگر در این ارتباط میتوانید توضیحی داشته باشید و نکتهای بخاطر داشته باشید متشکر خواهیم شد.
- عرض کنم خدمتتان که اینجور نبود که کسی نمیدانست که حضرت امام شعر میگفتند حتی آن دفتر شعر ایشان که توسط ساواک از بین رفته بود دوستان روایات زیادی را در این رابطه شنیده بودند یعنی میدانستند که حضرت امام در خلوت شعرهایی برای دل خودشان میسرودند که بیرون منتشر نمیشد ولیکن اینکه این شعرها اینقدر قرص و از نظر اوزان تمام قواعد شعری و یک روح عجیبی که در کلام این اشعار بود در این پایه و در این حد از قرصی و محکمی باشند که حتی اگر اغراق نگفته باشم چون من خودم کارشناس شعر نیستم دوستانی که ارزیابی کرده بودند شعرها را میگفتند این شعرها به اشعار حافظ هم طعن میزند و وقتی که این شعرها منتشر شد واقعاً باورنکردنی بود برای همه منظور اینست که حضرت امام تا قبل از رحلتشان بیشتر بعنوان یک شخصیت سیاسی اجتماعی فقهی مطرح شده بودند و کمتر این بعد عرفانی شخصیت ایشان و بعد ادبی شخصیت ایشان مطرح شد البته خوب نوع نگارش پیامهای ایشان نوع خاصی بود که نشان از درک عمیق ادبی میداد ولی اینجور نبود که بشود چنین اشعاری را انتظار داشت و با حیرت ما این اشعار را حس کردیم دیدیم و تقریباً میتوانم بگویم که با دشواری و سرعت که هنوز پخش نشده بود در بازار اینرا ما دریافت کردیم و در دو صحنه روزنامه منعکس کردیم که آنهم با استقبال خوبی از جانب مردم روبرو شد و به مرور هم که این اشعار منتشر شدند که آنموقع انتظار چنین اشعاری را مردم داشتند ولیکن سری اول اشعار که همان باده عشق بود منتشر شده بود هیچکس این اشعار را باور نمیداشت و انتظار نداشت که در این پایه از قوت ادبی و این پایه از معنویت و عرفان که در اشعار دیگر شاعران هست در این اشعار هم باشد.
حضور: آقای حسینی اگر لطف کنید در پایان بحث اگر حرف خاص و یا خاطره قابل توجهی از آن ایام به خاطر دارید برای ما نقل کنید.
- دوستان بخش عمدهای از مطالب را فرمودند من فقط در چند کلمه خیلی خلاصه بگویم رحلت حضرت امام فاجعه بسیار عظیمی بود و علیرغم اینکه ما شدیداً به خاطر این قضیه در حزن و اندوه و غم و ناراحتی بودیم ولی همکاران با تلاش و کوشش فراوانی که بخرج دادند توانستند در حد توان خودشان یک سری مجموعههای خوبی را تهیه کنند که بهر حال در طول تاریخ ماندگار باشد و اینجا باید از تلاش تکتک بچهها، تلاش تکتک نیروهایی که در موسسه در این کار بزرگ سهیم بودند تقدیر و قدردانی بشود و من یک خاطرهای را فقط بعنوان حسن ختام برایتان بگویم در آن ایامی که تعطیلات بود و سیستم توزیع داخل شهری قاعدتاً با مشکلات زیادی برخورد میکرد بعضی روزها تکتک پرسنل موسسه از مدیران موسسه گرفته تا کارگران موسسه بخشهایی از روزنامه را میگرفتند و خودشان میبردند در سطح شهر بین مردم پخش میکردند و این خیلی شورانگیز و جالب بود مدیر یک قسمتی میدیدید که پانصد تا از یک فوقالعاده در دستش دارد پشت موتور یا وسیله خودش سر چهارراهی میایستد و پخش میکند حتی بعضی وقتها که به مشکل برخورد میکرد خود مردم میآمدند و این فوقالعادهها را منتشر میکردند که این واقعاً ارزنده است و این به عنوان یک خاطره خوب در ذهن من باقی مانده است.
حضور: با تشکر از شما عزیزان که در این مصاحبه شرکت داشتید.
مصاحبه با آقای نبوی مدیر مسئول روزنامه رسالت
حضور: چگونه از خبر دردناک ارتحال حضرت امام(س) و در چه تاریخ و ساعتی مطلع شدید؟
- شب یکشنبه چهاردهم خرداد 68 که صبحی نداشت و آفتابش دیگر طلوع نکرد، شبی پر از اندوه و آه و اشک بود. بعد از نیمه شب یکشنبه تلفنی به منزل ما شد که حاکی از آمادهباش فوری نیروهای جهاد بود. این خبر چون تیری بر قلبم نشست و داستان جدایی جانان از جان را حکایت کرد. نمیدانم آن شب چگونه صبح شد! چون نمیخواستم مرگ آفتاب را باور کنم، به خود جرأت ندادم به دوستانی که از نزدیک در جریان امر بودند زنگی بزنم و ماجرای فراق را جویا شوم. رادیو باز بود، ساعتها قبل از اخبار ساعت 7 بامداد قرآن پخش میشد و سیل غم جاری بود. کاش زنگ ساعت 7 یکشنبه به صدا درنمیآمد! «روح بزرگ خدا به خدا پیوست»، خانه یکپارچه شیون شد، همه بر سر و سینه میکوبیدیم حق داشتیم، بیپدر شده بودیم، کانون گرم و پرمهر اسلام سرد شده بود، قلب نازنین مستضعفان از طپش ایستاده بود،... قیامت برپا شده بود. نه حال نشستن و نه پای رفتن بود، نمیدانم آنروز چگونه به روزنامه رفتم...
حضور: چگونه اعضای تحریریه و کادر فنی را جمع و جور کردید و برنامه شما برای شرکت در مراسم ارتحال چه بود؟
- 14 خرداد - آنروز تیره تار – وقتی به روزنامه رسیدم، همه همکاران را گریان و پریشان و بی «خود» از خود دیدم. کسی جرأت نمیکرد به چشم دیگری نگاه کند. بغضها میترکید و گلولههای اشک روی صورتها میلغزید...
خدا عنایتی کرد، هیئت امنای شکسته بال رسالت در حضور سرور گرامی آقای حبیبا... عسگراولادی تشکیل شد، پس از تلاوت قرآن و نثار فاتحه به آن روح بزرگ پیوسته به ملکوت اعلی جلسه آغاز شد، اشک امان سخن گفتن نمیداد، هر طور بود اخبار آن واقعه تلخ رد و بدل شد و هیئت امنا تصمیم گرفت آن روز فوقالعادهای منتشر کنیم. به روزنامه برگشتیم... قلمهای شکسته روی کاغذها لرزید:
«آقای ما، عزیز ما، زعیم ما، با ما سخن بگو، فردا 15 خرداد است...» وای بر ما از 15 خرداد 42 تا 14 خرداد 68 چه زود گذشت، مثل یک چشم بر هم زدن... چگونه 15 خرداد 68 و پانزدهم خردادهای بعدی را بی «امام» میتوان تحمل کرد!
عکاسها به سطح شهر رفتند از خواهران و برادرانی که حجله بسته بودند و با چشم گریان بر سر میزدند عکس گرفتند.
فوقالعاده 14 خرداد با تیتر درشت «امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست» و تمثال بزرگ حضرت امام رضوانا... تعالی علیه، اطلاعیه تاریخی یادگار عزیز و گرامی امام حضرت حجتالاسلام والمسلمین سید احمد خمینی که جانها را تکان میداد و قلبها را از جا میکند، اطلاعیه آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نجفی، اطلاعیه رؤسای سه قوه و نخستوزیر، و مقالاتی در رثای امام به چاپ رسید.
روز دوشنبه 15 خرداد نیز فوقالعادهای منتشر کردیم با تیتر درشت: «به دنبال دو اجلاس طولانی در اولین روز پس از رحلت جانگداز امام خمینی، مجلس خبرگان رهبر نظام جمهوری اسلامی را برگزید.» بعدها مسلمانان جهان اعتراض و گله کردند که چرا ما را فراموش کردهاید و لذا رهبر نظام جمهوری اسلامی به «رهبر انقلاب اسلامی» اصلاح گردید.
در فوقالعادۀ دوشنبه گفتگویی با آیةا... خزعلی داشتیم که ایشان چگونگی انتخاب حضرت آیةا... خامنهای به عنوان «ولی امر» را برای مردم تشریح کردند و این گفتگو مورد توجه مردم و رسانههای داخلی قرار گرفت و در رسانههای خارجی هم نقل شد. شورای سردبیری سرمقالاتی با عنوان «راه آینده» را قلم زد که در آن وظایف خطیر ملی در فقدان امام(س) در حد بضاعت مزجاة ترسیم شده بود.
به همین ترتیب فوقالعادههای دیگر چاپ و منتشر و تلاش شد ارتباط لازم با مردم برقرار شود و تا آنجا که ممکن بود توطئههای دشمنان قسم خورده اسلام که چشم به چنین روزی دوخته بودند خنثی گردد. تیتر فوقالعاده پنجشنبه 18 خرداد این چنین بود: «جهان اسلام همچنان در ماتم امام خمینی میسوزد» و شعری از ژولیده نیشابوری که به همین مناسبت سروده و در صفحه اول نقش بسته بود: «تو کدامین واژهی گلزار آلاحمدی- کاین چنین سوزد جهان در ماتم عظمای تو»
در همین فوقالعاده با چند تن از فقها مصاحبهای داشتیم که تکلیف مقلدیدن حضرت امام(ره) را روشن نمایند. حضرت آیةا... آذری قمی گفتند: «مقلدین حضرت امام میتوانند بر تقلید خود باقی باشند» و حتی افزودند «تقلید ابتدایی نیز از امام جایز است».
حضور: برای توزیع روزنامه از چه شیوهای استفاده کردید؟
- با توجه به حضور بینظیر و گسترده مردم عزادار در اطراف جماران- مصلای امام خمینی- مرقد مطهر امام خمینی و خیابانهای تهران مشکل چندانی برای توزیع نبود و فوقالعادهها به صورت رایگان و در سطحی نسبتاً گسترده بین مردم پخش شد، بخصوص در مصلا و در مسیر تشییع و روز بدرقه بدن مطهر امام(ره) تا بهشت زهرا.
حضور: از آن روزهای سوز و گداز شما و همکارانتان چه خاطراتی دارید؟
- خاطرههای پر از درد و شکوه و توأم با شکوه و عظمت. وقتی از کار روزنامه فارغ میشدیم به مصلا پناه میبردیم. دیگر مصلا، مصلای سابق نبود، یکپارچه شور و شیون و غوغا بود، مرتب دستها به آسمان میرفت و بر سرها کوبیده میشد و افراد از هوش میرفتند و آنها را از صحنه خارج میکردند. نمیدانم یخچالی را که بدن امام را در آن جای دادند چگونه توصیف کنم. عمود نور بود که از آن به آسمانها پر میکشید و ملکوتیان از آن استضائه میکردند. قبلهگاه جن و انس و ملک بود، با زیارت آن میتوانستی خدا را در عرش زیارت کنی، نقطۀ اتصال زمین و آسمان بود. لنگرگاه قلبهای داغدار و با ایمان بود، چه بگویم خلاصۀ آرمانهای مستضعفان جهان بود که اینک در تابوتی جای گرفته و برای وداع با مشتاقان برای لحظاتی محدود به نمایش در آمده بود.
خاطرۀ دیگر عظمت تدبیر امام برای هدایت خبرگان امت به منظور تعیین جانشین معظمله بود. آنقدر خبرگان امت با راه روشنی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ترسیم کرده بودند سریع به تصمیمگیری رسیدند که همه دشمنان خارجی و داخلی مات و مبهوت و سرافکنده شدند و توطئههای از پیش طراحی شده آنها یکباره خنثی شد. جمهوری اسلامی این نعمت یعنی جانشین رهبری را نیز به برکت پیشبینی الهی آن روح خدا در کالبد بشر دارد.
حضور حماسی و یکپارچۀ مردم از سراسر ایران و جهان اسلامی در بدرقۀ امام پیوند ناگسستنی مسلمانان را با «راه امام» اثبات کرد و به نمایش گذاشت.
خاطرۀ دیگر از آن دوران غمبار، دیدار هیئت تحریریه روزنامه با یادگار گرامی امام، در جماران برای عرض تسلیت بود. غروب اندوهناکی بود، تلویزیون اعلام کرد برای اولین بار شعری از امام(ره) را پخش خواهد کرد. با یک موسیقی محزون شعر بلند و معروف «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم-» پخش شد، بغضها که تا آن لحظه در خدمت حاج آقا احمد کنترل شده بود، ترکید، مجلس منقلب شد و هر کس در حال خودش بود.
عجب آن شیر غران میدان مبارزه با استکبار غرب و امریکا، این چنین اشعار نغز و لطیف و عارفانه هم میسروده است. برای اینکه به درازا نکشد دامن سخن برمیچینم و از اطاله کلام خودداری میکنم.
حضور: برنامه شما برای شرکت در سومین سالگرد ارتحال حضرت امام(س) چه میباشد؟
- مدتهاست در تحریریه بحث در این مورد شروع شده، قرار شده هر بخشی فراخور بضاعت خود تلاش کند، امید است ثمرۀ تلاش همکاران تحریریه «ویژهنامه» باقیماندنی باشد و برادران روزنامه بتوانند ذرهای از دین عظیمی که امام به بشریت امروز دارد ادا کنند.
حضور: از جنابعالی بخاطر انجام مصاحبه متشکریم.
مصاحبه با آقای غفور گرشاسبی مدیر مسئول روزنامه ابرار
حضور: چگونه از خبر دردناک ارتحال حضرت امام(س) و در چه تاریخ و ساعتی مطلع شدید؟
- بسمالله الرحمن الرحیم عصر روز شنبه 13 خرداد 1368 طبق معمول همه روزه اخبار دریافت شده از خبرگزاریهای داخلی و خارجی توسط دبیران سرویس روزنامه گزینش و به مسئول تحریریه جهت تنظیم نهایی و ارسال به حروفچینی بازبینی میشد. اخبار هیئت پزشکی معالج حضرت امام خمینی در مورد سیر معالجات که از طریق دفتر ایشان در اختیار رسانههای گروهی قرار میگرفت تا پخش اخبار سراسری سیمای جمهوری اسلامی، به سرویس اخبار داخلی روزنامه ابرار خبری دریافت نشده بود پخش اخبار از سیمای جمهوری اسلامی و متن خبر سیر معالجات حضرت امام کاملاً با اطلاعیههای قبلی متفاوت و غیرعادی مینمود به فاصله چند دقیقه متن خبر از طریق تلکس خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی دریافت شد. طبق معمول همه شب کار را تمام کردیم و روزنامه ابرار روز یکشنبه 14 خرداد 68 در ساعت یک و نیم بامداد آماده چاپ شد، در حین انجام کار به چهار نفر از برادران سرویس اخبار داخلی بطور انفرادی و خصوصی گفتم که بمانند تا جلسهای داشته باشیم، صحبت بنده برای برادران بسیار غیرهمنتظره بود و مرتباً از سلامت حضرت امام از بنده سئوال میکردند به تصور اینکه بنده خبری غیر از اخبار اعلام شده دارم. جلسه حدوداً ساعت دو بامداد در محل تحریریه روزنامه تشکیل شد، بنده استنباط خودم را از خبر غیرعادی مربوط به سیر معالجات حضرت امام گفتم و اعلام کردم که باید آماده باشیم تا آخرین اخبار را بصورت فوقالعاده منتشر نمائیم در ضمن برای هر نفر از اعضای جلسه مسئولیتی مشخص شد و هر کس در زمینه مسئولیت واگذار شده به آرشیو مراجعه و اقدام به تهیه مطالب مورد نیاز کرد، در ضمن رادیو هم در تحریریه روشن بود تا ضمن انجام کار در جریان آخرین اخبار قرار گیریم، اذان صبح روز یکشنبه 14 خرداد حدود ساعت 3 بامداد بود پس از پخش اذان صبح برنامههای رادیو با پخش تلاوت قرآن ادامه پیدا کرد که کاملاً غیرعادی بود، تقریباً برای بنده و سایر همکاران مسلم شد که امام دیگر در میان عاشقانش نیستند و به ملکوت اعلی پرواز کردهاند اندوه عجیبی بر همهی ما نشست پس از اقامه نماز صبح کسی دست و دل ادامه کار را نداشت. به تدریج مطالب تهیه شده به حروفچینی داده شد، کار کردن خیلی سخت بود رادیو تا ساعت 7 صبح به پخش تلاوت قرآن ادامه داد با پخش اخبار 7 صبح ضجه و ناله بود که از هر خانه به گوش میرسید آخرین اخبار از رادیو پیاده شد و ساعت 8 صبح فوقالعاده روزنامه ابرار با تیتر امام خمینی به ملکوت اعلی پرواز کرد، آماده چاپ شد و ساعت 9 صبح بطور رایگان در سطح تهران توزیع گردید.
حضور: چگونه کادر فنی را جمع و جور کردید و برنامه شما برای شرکت در مراسم ارتحال چه بود و چگونه انجام شد؟
- همانطور که در سئوال اول توضیح دادم چهار نفر از پرسنل سرویس اخبار داخلی شب یکشنبه در روزنامه ماندند و کادر فنی در فاصله ساعت 3 بامداد به وسیله سرویس روزنامه آمدند برنامه ما هم مثل مردم داغدیده وداع با امام در مصلای بزرگ تهران بود. ضمناً تهیه گزارش، عکس و خبر از شرکت مردم در آن وداع بزرگ جهت انتشار فوقالعاده در طول ایامی که تعطیل رسمی اعلام شده بود.
حضور: برای توزیع روزنامه از چه شیوهای استفاده کردید؟
با توجه به اعلام تعطیلی رسمی از روز یکشنبه 14 خرداد تا روز پنجشنبه 18 خرداد توسط دولت، روزنامههای فوقالعاده ابرار بوسیله پرسنل توزیع روزنامه و خود مردم در محل مصلای بزرگ تهران محل وداع با امام توزیع شد.
حضور: از آن روزهای سوز و گداز جنابعالی و همکارانتان چه خاطراتی دارید؟
وداع با امام راحل مثل زمان حیات پربرکتشان همهاش خاطره است مردم با هر وسیلهای که پیدا میکردند خود را به تهران میرساندند، پیر، جوان کودک همه و همه سیهپوش دور امام راحل میچرخیدند و به سرو سینه میزدند صحنههای عجیبی بود، مردم رهبری را از دست داده بودند که مسیر تاریخ را عوض کرد و امتی را از زیر بار ظلم دو هزار و پانصد سال ستم شاهی آزاد کرده بودند و جمهوری اسلامی را به این امت خوب هدیه کردند، صحنهای که هیچوقت از یادم نخواهد رفت پیرزنی حدود هشتاد سال که به سختی حرکت میکرد را در محل مصلای بزرگ تهران فکر میکنم روز دوشنبه 15 خرداد بود، دیدم پس از طی مسیری در گوشهای از مصلی نشست و گریهکنان به جمعیت خیره شده بود.
حضور: برنامه شما برای شرکت در سومین سالگرد ارتحال حضرت امام(س) چه میباشد؟
روزنامه ابرار در سومین سالگرد ارتحال حضرت امام(س) صفحات ویژهای در زمینه امام، خرداد 42 – امام، انقلاب اسلامی– امام، تحقق پیشبینیها– امام، آینده نهضت اسلامی- جهانبینی امام و اسلام و آینده جهان خواهد بود.
حضور: با تشکر از شما بخاطر پذیرفتن مصاحبه با مجله حضور
مصاحبه با حجتالاسلام مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی
حضور: جنابعالی چگونه از خبر ارتحال حضرت امام با خبر شدید، چه احساسی داشتید و چه تصمیمی گرفتید از روزهای تلخ مصیبت دوری از امام که بر یاران امام در روزنامه جمهوری اسلامی گذشت برایمان سخن بگویید.
- روز قبل از ارتحال حضرت امام سلامالله علیه، در حالیکه دغدغه خاطر شدیدی داشتم، بدعوت کنگره شعر حوزه که همزمان با نیمه خرداد در دانشگاه علوم رضوی مشهد برگزار میشد به مشهد مشرف شده بودم. آن روزها هر لحظه دریافت خبر تازهای از حال حضرت امام، یکی از کارهای ما بود. وقتی تلویزیون ساعت 5 / 8 شب خبر نگرانی از حال امام را پخش کرد، از فرط اضطراب دیگر توان و قرار نداشتم. فوراً با روزنامه در تهران تماس گرفتم. همه بچههای روزنامه شدیداً نگران بودند. آنها تلاش زیادی کردند که خبر دقیق را بدست بیاورند. ولی چون ظاهراً قرار بود خبر با تمهید مقدماتی صبح منتشر شود، توفیقی حاصل نکردند. تماسهای خصوصی که من از مشهد داشتم از ماجرا پرده برمیداشت و به همین جهت آنشب، برای من شبی بحرانی بود و بسیار سخت گذشت. قدری بعد از نیمه شب به حرم حضرت امام رضا علیهالسلام مشرف شدم. افراد زیادی را دیدم که نگران از خبر تلویزیون در حال گریه و زاری و دعا برای سلامت امام بودند. هنوز آنها از آنچه رخ داده بود مطلع نبودند.
خبر ساعت 7 رادیو، در مشهد همه را حیرتزده کرد. از آن ساعت به بعد، شهر مشهد به محیطی ماتم زده تبدیل شده بود که مردم کوچه و بازار، در حالیکه همه چیز را رها کرده بودند، اینجا و آنجا در پی کسب خبرهای بیشتر و در جستجوی راهی جهت عزاداری برای امام بودند.
اولین کاری که صبح آنروز انجام دادم، تماسی با تهران برای ترتیب دادن ویژهنامه روزنامه جمهوری اسلامی بود. وقتی شماره روزنامه را گرفتم کسی که آنطرف خط، صدای مرا شنید، قبل از هر چیز با شیون گریه کرد. بجای مکالمه تلفنی، دقایقی فقط گریه بود که از اینطرف سیم به آنطرف و بر عکس منتقل میشد. بعد از آنکه سفارشهای لازم برای انتشار اولین ویژهنامه رحلت حضرت امام را نمودم، کار بعدی من، تلاش برای تغییر بلیط هواپیما و پرواز با اولین هواپیما به مقصد تهران بود. در حالیکه شهر مشهد، فرودگاه و داخل هواپیما همه جا را هالهای از غم و سکوت پر کرده بود، ظهر آنروز وارد تهران شدم و مستقیماً به روزنامه رفتم. بچهها یکی یکی با چشمانی اشکبار مرا بغل کردند و با صدائی بغضآلود، فقدان امام را تسلیت گفتند. در میان اشک و آه بچهها، ویژهنامه ارتحال حضرت امام را دیدم که با عکسی از آن عزیز و تیتری که این خبر تأسفبار را به اطلاع میرساند چاپ شده بود. بدین ترتیب، اولین شماره ویژهنامه روزنامه جمهوری اسلامی که خبر ار تحال امام را با تیتر «روح بلند امام به ملکوت اعلی پیوست» در برداشت، پیش از ظهر روز یکشنبه 14 خرداد 1368 بصورت فوقالعاده منتشر شد.
حال و هوای شب و روز 14 خرداد روزنامه جمهوری اسلامی را در لحظاتی که من هنوز از مشهد نیامده بودم، خوبست از زبان چند تن از بچههای روزنامه بشنوید. یکی از بچهها در این زمینه از خاطرات خود مینویسد:
«آنشب ساعت 8 توسط تلکس جملهای به دفتر روزنامه مخابره شد، به این مضمون: در جریان معالجات حضرت امام وقفهای بوجود آمده است...»
این خبر وقتی از گوشه تلکس به تحریریه منتقل شد، تحریریه، در یک لحظه از همهمه ایستاد، نفسها برای لحظهای در سینه حبس شد، خنده روی لبها ماسید، چشمها در چشم، نگاهها نگران، شاید عقربه زمان بر صفحه چهارگوش ساعت دیواری تحریریه برای لحظهای از حرکت بازماند، ولی همه اینها بیش از ثانیهای بطول نیانجامید، دوباره همهمه آمد، نفسها تندتر از قبل به کار افتاد. چشمها به گردش در آمدند. جهت صحبت عوض شد، عدهای به سمت تلفن، عدهای گرد رادیو، عدهای به سمت تلویزیون هجوم بردند.
اینها همه لحظاتی پس از برگزاری نماز مغرب و عشا بود که در تحریریه برگزار شده بود، یکی از برادران همه را دعوت به دعا کرد، همه گرد آمدیم، روی صندلیها دور تا دور تحریریه «امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء» پنج بار با صدای بلند قرائت شد و بعد همه برای سلامتی امام دعا کردیم. کار تحریریه روال معمول خود را از دست داده بود. ساعت 8 به بعد برای روزنامهای که صبح باید دست مردم باشد، فشردهترین ساعت کار است ولی فایده نداشت بچهها دو به دو، گروه گروه، کپه کپه، در هر گوشهای از تحریریه ایستاده بودند، پیرامون حال امام و اینکه چه خوب میشود، فردا صبح که روزنامه را در دست مردم مشتاق قرار میدهیم، خبر بهتر شدن حال امام را به امت مژده دهیم. صحبت میکردند.
.... رادیو هم خبر را پخش کرد. تلویزیون در اخبار ساعت 5 / 8 بد شدن حال امام را به اطلاع امت رساند میدانستیم که میلیونها قلب و دل مشتاق این پیر، این رهبر محبوب منتظر است تا خبر مسرتبخش سلامتی ایشان را دریافت کند.
شماره تلفن دفتر امام را گرفتیم:
- الو.... دفتر حضرت امام... از روزنامه جمهوری اسلامی تماس میگیریم، خواستیم پیرامون حال ایشان جویا شویم.... آیا بهترند؟
جواب کوتاه و امیدوار کننده بود.
- بهترند، دعا کنید.
حدوداً ساعت 9 کار تحریریه پایان مییابد، بسیاری ماندند، عدهای تا 10 شب، عدهای بیشتر، نزدیک ساعت 11 شب با دفتر امام تماس گرفته شد.
- الو.... حال امام چطور است، از روزنامه تماس میگیریم
متأسفانه حالشان رضایتبخش نیست. دعا کنید!
در همین زمینه، یکی از برادران پاسدار روزنامه میگوید: «آن نیمه شب، در گرگ و میش هوا، بچههای روزنامه یک به یک، شتابزده، غمگین، گیج و منگ، هر کدام از سویی به روزنامه آمدند.»
او خود از سنگر استوانهای شکل مستقر در جلوی کوچه روزنامه دیده بود عدهای را که بشتاب و بدو میآیند و عدهای با موتور عدهای پیاده.
بانگ رحیل، همه را بیدار کرده بود، که چه خوابیدهاید، رهبر، پیر جماران، امام عزیز، قلب طپنده امت و انقلاب رفت.
تا ساعت 10 صبح بچههای تحریریه، عکاس، حروفچینی و بسیاری دیگر روزنامه فوقالعاده تدارک دیدند، شاید بسیاری آن را دیده باشند، ولی هیچکس نمیداند تا زمان آماده شدن خبرهایش، بستن صفحاتش، چسباندن عکسهایش چه اشکها که بر آن ریخته نشده است. آری هیچکس نمیداند، طی روزهای گذشته بر روزنامه و بچههایش چه گذشت».
یکی دیگر از بچههای روزنامه خاطرات خود درباره روز اعلام خبر ارتحال حضرت امام را چنین بازگو میکند:
«یکی از ویژگیهای ایام مذکور در محیط روزنامه حضور فعالانه کارکنان به ویژه همکاران تحریریه بود. با شنیدن آوای قرآن از صدای جمهوری اسلامی اکثر اعضای روزنامه از همان ساعات اولیه به محل کارشان آمده بودند. حتی آنهایی که در حال مرخصی بودند.
هر کدام از همکاران که اولین قدم خود را داخل ساختمان روزنامه میگذاشت بغضاش ترکیده و در گوشهای شروع بگریه میکرد.
بلندگویی که هر روز اسامی کارکنان را صدا میکرد، قرآن پخش میکرد.
برای انتشار ویژهنامه ارتحال حضرت امام، دست بکار شدیم.
چندین عکاس و گزارشگر به نقاط مختلف شهر گسیل شدند. تعدادی نیز در اداره مشغول تنظیم اخبار ارسالی از خبرگزاریها بودند. اخباری که آن روز – چهاردهم خرداد ماه تنظیم و سپس چاپ و منتشر شد همراه با اشک نوشته و چاپ شد. خبرها تا حدودی کند آماده میشدند چرا که سیل اشک امانشان نمیداد.
بارها دیده شد که همکاران خبری را چندین بار مینوشتند. ارتحال حضرت امام تمرکز حواس همکاران را از بین برده بود.
واقعه بسیار عظیم بود و طبعاً موج این فاجعه بچههای روزنامه را هم گرفته بود. بوضوح میدیدید که مانند یک نهری پر پیچ و تاب میخواهند خودشان را به رودهای جاری مردم برسانند و از طرفی وظیفهشان حکم میکرد که در تحریریه و یا بخشهای فنی بمانند و کار کنند. این دو کشش متضاد خیلی زود بطرز شگرفی با هم آمیخته شد. بنابراین شما میدیدید که در گوشه و کنار تحریریه و محیط بخشهای فنی بطور متوالی بغضها میترکید. صحنههای شورانگیزی که قرینهای برای آن متصور نیست. برادری را میدیدید که در حال بستن صفحه چشمش به عبارت یا عکس میافتاد، تحمل از کف میداد و «راپیت» و تیغ را بر روی صفحه رها میکرد و برای دقایقی وجودش را از عقدههایی که گلویش را میفشارد راحت میکرد. و این صحنه پس از چندی دوباره تکرار میشد. همین امروز که این مطالب را با شما در میان میگذارم هنوز هم شکل و شمایل برادران عکاس و خبرنگار که از بیرون برایمان خبر و عکس میآوردند اصلاً شباهت به یک خبرنگار به مفهوم حرفهای کلمه ندارند. این برادران وقتی وارد تحریریه و یا تاریکخانه میشوند انگار کسانی هستند که ساعتها اشک ریخته و سینه زدهاند. و شاید در یک سخن بتوان اینطور عنوان کرد که در این چند روز شمارههای روزنامه با دستها و چشمانی غمبار صفحهآرایی شده، مطالب آن با ناله و آه تنظیم شده و با مرکب اشک بچاپ رسیدهاند.»
در طول ایام تعطیل سراسری بمناسبت ارتحال حضرت امام یعنی از 14 تا 22 خرداد، روزنامه جمهوری اسلامی بیشتر از روزهای غیر تعطیل فعالیت داشت. شرکت بچههای روزنامه از قسمتهای مختلف از تحریریه گرفته تا اداری تا فنی و توزیع همه و همه یک شرکت اعتقادی در کارها برای انجام فریضه بود. همه میخواستند سهمی داشته باشند تا خدمتی به امامشان کرده باشند و بخشی از دین بزرگی که به آنحضرت دارند را ادا نمایند. به همین جهت نه تنها هیچ مشکلی در کارها وجود نداشت، بلکه روزنامه گوئی با دست ملائکه در میآمد و با بال ملائکه توزیع میشد.
محصول این تلاش در فاصله 14 تا 22 خرداد یعنی برگزاری مراسم شب هفت، 8 شماره ویژهنامه است که هر روز منتشر میشد. عناوین این ویژهنامهها بترتیب عبارتند از:
- ویژهنامه 14 / 3 / 1368 – روح بلند امام به ملکوت اعلی پیوست
- ویژه نامه 16 / 3 / 1368 – امت با راه امام تجدید بیعت و با پیکر پاکش وداع کرد
- متن کامل وصیتنامه الهی سیاسی حضرت امام
- ویِِِژهنامه17 / 3 / 1368 – امت در تشییع امام قیامت کرد
- ویژهنامه 18 / 3 / 1368 – نمایش اقتدار انقلاب اسلامی در تجلیل بیسابقه مسلمانان ایران و جهان از امام خمینی
- ویژهنامه 19 / 3 / 1368 – پیام مهم رهبر
- ویژه نامه 20 / 3 / 1368 – بیعت مردم با رهبری آیتالله خامنهای
- متن کامل وصیتنامه الهی سیاسی حضرت امام
- ویژهنامه 21 / 3 / 1368- ای عزاداران، شب هفتم رسید...
- ویژهنامه22 / 3 / 1368– تجدید عهد بزرگ امت با امام
مهمترین واکنشهای داخلی و بینالمللی مربوط به به رحلت حضرت امام همچنین اخبار مهم آن روزها از قبیل انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب اسلامی، اولین پیام رهبر انقلاب که دارای اهمیت زیادی بود، تنفیذ احکامی که حضرت امام به نمایندگانشان در امور شرعی و مالی داده بودند توسط حضرت آیةالله العظمی اراکی و همچنین متن کامل وصیتنامه الهی سیاسی حضرت امام از جمله مطالبی بودند که روزنامه جمهوری اسلامی هر روز از طریق ویژهنامههای خود باطلاع مردم میرساند.
در یک جمله باید عرض کنم که آن یک هفته در عین حال که تعطیل اعلام شده بود پرکارترین هفته روزنامه بود و روز 14 خرداد نیز دردناکترین روز برای بچههای روزنامه جمهوری اسلامی بود.
حضور: روزنامه جمهوری اسلامی با حضور فعالی که در دو سال گذشته و در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام داشت امسال برای بزرگداشت این روز تاریخی چه برنامههایی دارد؟
- روزنامه جمهوری اسلامی تاکنون هر ساله ویژهنامههائی بمناسبت سالگرد رحلت حضرت امام منشر کرده است. علاوه بر این، در اربعین حضرت امام نیز ویژهنامهای بسیار نفیس تحت عنوان «چهل پرده اشک» در 62 صفحه توسط روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد که بسیار پرمحتوا بود. در ویژهنامه چهل پرده اشک علاوه بر سرمقاله و مقالات احساسی و عاطفی و اشعار و عکسهای مراسم، مصاحبههائی خواندنی در زمینههای مختلف زندگی حضرت امام و خاطرات ایام مبارزه علیه رژیم طاغوت، پیروزی انقلاب، رهبری و حوادث روزهای ورود و عروج امام با یاران امام، همچنین مقالاتی درباره تألیفات امام بچاپ رسید.
در اولین سالگرد رحلت حضرت امام یعنی خرداد 1369 روزنامه جمهوری اسلامی ویژهنامهای تحت عنوان «یاد یار» در 74 صفحه منتشر کرد که مباحث فکری خوبی در آن مطرح شد. از جمله مقالات این ویژهنامه اینها هستند:
- بحثی پیرامون جاذبه و دافعه امام خمینی
- تأثیر اندیشههای امام خمینی در شکست کمونیسم
- معرفی تشریحی و موضوعی کتب و آثار حضرت امام
- امام، محرک نهضت جهانی اسلام
- مقدمهای بر سیره و روش امام خمینی
- مفهوم آزادی از دیدگاه امام
- امام، هدایتگر آرمان اسلامی نهضت افغانستان
- ویژگیهای اندیشه سیاسی امام خمینی
در دومین سالگرد رحلت حضرت امام خرداد 1370 هم ویژهنامهای تحت عنوان «جمال آفتاب» در 66 صفحه توسط روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد که جنبههای علمی، فقاهتی و فکری حضرت امام را مطرح میکرد.
شاید آوردن عناوین برخی مقالات این ویژهنامه خود بخود گویای محتوای غنی این ویژهنامه باشد. برخی این عناوین عبارتند از:
- نقش امام در سیر تحول و تکامل فقه
- امام و تصحیح اندیشهها
- مبانی نوین حضرت امام در علم اصول
- افقهای تازه فقاهت
- ویژگیهای امام در مقام تدریس
- امام در مصاف با خودباختگان
- امام در برخورد با احزاب و گروههای سیاسی
- قرآن در منظر امام
و اینک در سومین سالگرد رحلت حضرت امام در روزنامه جمهوری اسلامی تدارک یک ویژهنامه وزین را دیده است که تلاش دیگری است برای معرفی محتوائی ابعاد وجودی حضرت امام قدس سره الشریف.
اجازه بدهید قبل از انتشار، تعریفی از این ویژهنامه صورت نگیرد. امیدوارم پس از آنکه این ویژهنامه منتشر شد، احساس ما این باشد که بخش دیگری از دین خود نسبت به حضرت امام را ادا کردهایم هر چند که این تلاشها در برابر روح بلند امام و کار بزرگی که آن حضرت برای امت اسلامی و بشریت انجام دادهاند اصولاً به حساب نمیآید.
حضور: برای جنابعالی و همه دوستانمان در روزنامه جمهوری اسلامی آرزوی موفقیت داریم و از اینکه مصاحبه با ما را پذیرفتید صمیمانه تشکر مینماییم.