شیوه های تبلیغی اسلام در کلام عمل امام
حجت الاسلام والمسلمین محمد عبایی خراسانی
ارزش و اهمیت تبلیغ در دنیا در مجامع بشری و در اسلام و روش هدایت قرآن روشن و غیرقابل انکار است.
قرآن مجید پیامبران را مبلغ دستورات خداوند و تذکردهنده به آنچه در فطرت و نهاد انسانها قرار داده معرفی میکند از جمله به سوره اعراف آیه 59 الی 62 و آیه 65 -68 که درباره دعوت حضرت نوح و هود، وارد شده توجه شود: لقد ارسلنا نوحا الی قومه... قال الملامن قومه انا لنزیک فی ضلال مبین قال یا قوم لیس بیضلاله ولکنی رسول من رب العالمین ابلغکم رسالات ربی وانصح لکم و اعلم منالله ما لا تعلمون... و الی عاد اخاهم هوداً قال الملاءالذین کفروا من قومه انا لنزیک فی سفاهة... قال یا قوم لیس بی سفاهة و لکنی رسول من رب العالمین ابلغکم رسالات ربی.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام درباره پیامبر اکرم میفرماید (فبلغ الرساله صاد عابها و حمل علی المحجه دالا علیها.)
(خطبه 185 بخش 8.
و در عبارت دیگر فبلغ رسالات ربه غیر و ان ولا مقصر
(خطبه 116 بخش 1)
و در خطبه دیگر فصدع بما امر به و بلغ رسالات ربه
(خطبه 231 بخش 1)
آری مقام تبلیغ و پایگاه هدایت و ارشاد همان مقام و پایگاه انبیاء است که باید برای آن ارزش قائل شد و مبلغین باید سعی در آراسته شدن به زیورهای معنوی و تخصصی این جایگاه والامقام داشته باشند.
«بنابراین مساله تبلیغات یک امر مهمی است که میشود گفت در دنیا در راس همه امور قرار گرفته است معالاسف ما در این دوره کوتاه نتوانستیم به این امر درست قیام کنیم. البته مشکلاتی که از اول در داخل کشور داشتیم و مشکلاتی که از خارج برای ما پیش آوردند. مانع شد و یک مقدار هم اهمالهایی در این امر شد. دیگران مشغول تبلیغ شدند، چه قدرتهای بزرگ و چه وابستگان به آنها تبلیغات بر ضد ما کردند و تا آن مقدار که میتوانستند و میخواستند این جمهوری اسلامی را بر غیر آن جهتی که دارد معرفی کردند. تبلیغات بر ضد ما وضعش این است و آن متاعها که دارند بر خلاف انسانیت است.
برخلاف عقل است، برخلاف قراردادهای بینالمللی است، لکن آنها با تبلیغاتشان آن متاع فاسد را در دنیا معرفی کردهاند به اینکه یک متاع کذا است.
این انقلاب بهترین انقلابها و بزرگترین انقلابها بوده است از حیث محتوا محتوای این انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامی و اخلاق انسانی و تربیت انسانها بر موازین انسانیت بوده است، بنابراین است که بواسطه این انقلاب متحول بشود یک انسانهائی که در رژیم سابق به آن وضع بودند به یک انسانهائی که در صدر اسلام و در رکاب رسول اکرم مشغول فداکاری یا ترویج احکام بودند. لکن ما این متاع خودمان را نتوانستیم عرضه کنیم. آنها باطل خودشان را به دنیا عرضه کردند به صورت حق و متاع خوب ما را عرضه کردند به دنیا به صورت موحش.
ما نتوانستیم که این متاع را به دنیا معرفی کنیم که ما چرا انقلاب کردیم. ملت ما چرا انقلاب کرد و چرا رژیم سابق را کنار گذاشت و چه میخواهد مقصد ملت ما چه هست.
به اشخاصی که اطلاع از ایران و وضع ایران ندارند یا کم دارند نتوانستیم به آنجا ارائه بدهیم که ما چه کردیم و چه میخواهیم.
معالاسف در داخل کشور خودمان نیز یک عدهای که یا منحرف هستند یا جاهل در صدد این هستند که این انقلاب را یک انقلاب فاسد معرفی کنند. حتی بعضی از اشخاص که توقع نبود این کلمه را بگویند گفتهای که در زمان شاه بهتر از حالا بود.
آنها در تبلیغاتشان اتکاء دارند به قدرتهای بزرگ و بودجههائی که از آنجا برایشان میآید، و ما حق خودمان را بررسی کردیم و تبلیغ نکردیم»
با توجه به مقدمهای که ذکر شد. اکنون به اصل موضوع برمیگردیم. اولین مسئله مهم و اساسی در امر تبلیغات مخاطبشناسی است. هر مبلغ و هر دستگاه تبلیغاتی آنگاه میتواند در کار و هدف خویش موفق باشد که مخاطبین خود را خوب بشناسد و آنگاه با درک موقعیت مخاطب خویش سخن بگوید در این قسمت بحث خویش را در دو قسمت پیش خواهیم برد:
الف: چه بگوئیم
ب: چگونه بگوئیم
چه بگوئیم و چگونه بگوئیم
الف: چه بگوئیم
قران مجید با بیان سبک و روش مناظره حضرت ابراهیم مبحث (چه بگوئیم) را توضیح میدهد که گاهی برای ایجاد آمادگی در مردم روش خاصی انتخاب میکند و بظاهر تسلیم عقایدی میشود که آنها را باور ندارد و غیرواقعی میداند و در پایان چهره واقعی حقیقت را از غبار خرافات میزداید و مانند مربی کودک که برای راه افتادن کودک آهسته آهسته و بالاخره کودکانه راه میرود تا باو شیوه راه رفتن بیاموزد. (سوره انعام از آیه 76 تا 79)
روش تبلیغی امام خمینی روش منتخب از قرآن و حدیث و بر طبق اصول جامعهشناسی و روانشناسی تبلیغ و تائید شده از مکتب وحی بود، امام در زمانی انقلاب را شروع کرد که طرح بحث حکومت اسلامی (بویژه با خصوصیت و ویژگی جمهوری اسلامی حتی برای خواص) نه قابل باور بود و نه قابل فهم و چه بسا مطرح کردن آن حتی در حوزه، مخالفینی شدیدتر و خطرناکتر بر علیه امام برمیانگیخت. و دشمن را هشیار و در مقاومت مصممتر میکرد.
امام مبارزه را در بعد داخلی از اعتراض نسبت به انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع کرد و در ادامه اصل قانونی تحلیف نمایندگان مجلس به کتاب آسمانی بجای قرآن کریم و شرکت زنان در انتخابات مجلس را به باد انتقاد گرفت.
با اینکه واقعیت مطلب در انحراف نظام خلاصه میشد و صرفنظر از اشکال به نظام نه انتخابات زنها مشکل بود و نه تحلیف یهود و نصاری در صورتی که به نمایندگی انتخاب میشدند. منظور آنکه امام از ابتدا تمام سخن را نفرمود و باندازه استعداد جامعه سخن میگفت و انتقاد میکرد و قدم بقدم موضوعات اساسیتر را از جمله مواد ششگانه انقلاب سفید شاه و خیانت در انتخابات و طرح سرمایههای کلان شاه (آنهم بصورت محترمانه) را مطرح مینمود و سپس حمله به شاه دوستان (نه خود شاه) و پس از آن تهدیدی ظریفانه به شاه و طرح آمریکائی بودن نظام و جریان کاپیتولاسیون و بالاخره اعمال ضد اسلامی و ضد انسانی حکومت سپس خود شاه و بحث بر اساس معلولها و پس از آمادگی لااقل خواص طرح ولایت فقیه و حکومت اسلامی بعنوان علاج مفاسد و درمان دردها مطرح شد و به حدی اوائل این زمینهها ضعیف بود که بعضی از بزرگان معتقد به امام در زمان بحث ولایت فقیه در نجف از عنوان «حکومت اسلامی» پرهیز داشتند و مخالف بودند و میگفتند بحث ولایت فقیه غیر از حکومت اسلامی است و امام بحکومت اسلامی کاری ندارد و ما هم نباید «حکومت اسلامی» طرح کنیم و زمانیکه امام در پاریس بودند عدهای از بزرگان ایران حد نهائی مبارزه را مطرح میکردند که تا چه مرحله باید مبارزه کرد آیا مقصود اجراء قانون اساسی است یا دولت تغییر پیدا کند یا اگر شاه باید برود کی بیاید و بالاخره، مگر آمریکا میگذارد مملکت بینظام بماند و موضوع نیروهای مسلح چه میشود و آیا همسایه شمالی خواهد گذشت و آنچه کمتر (بویژه در محافل عمومی) مطرح میشد، تغییر نظام بود و حتی تفکر ایجاد حکومت اسلامی برای اکثر مردم مشکل بود تا چه رسد به مرحله گفتار و مقدمات آن و این روش خاص امام بود که هر سخن را جای خود و هر مرحله را بعنوان یک مرحله جدید و زمینهسازی برای مرحله بعد عنوان میفرمود.
آنچه گذشت در بعد زمانی بود و یک مبلغ و مسئول ارشاد جامعه نظیر آنرا نسبت به اشخاص مختلف در زمان واحد نیز میتواند و باید رعایت کند.
رهبر انقلاب رضوانا... تعالی علیه چه بسا مطالب سطح بالا را برای بعضی از خواص گفته بود و زمانی
بصورة شقشقه و اشاره و کنایه برای آنها بیاناتی داشت و آنها را میساخت و آماده میکرد که آن گفتهها را برای دیگران نمیگفت. تا جائیکه برای شاگردان درسی خود بطور عموم مطالبی تذکر میداد که طرح آن بحثها برای عموم قابل پذیرش نبود - و تمام این برنامهها غیر از هدایت عقل در کلمات رهبران دینی نیز آمده است.
1- سادگی در بیان و گفتار...
ب: چگونه بگوئیم:
قرآن با اینکه از نظر ادبی در مرحله اعلای فصاحت و بلاغت است ولی اکثر مباحث و پیامهایش برای عموم روشن است و اگر بگفته دانشمندان آیات دارای مراحلی از معرفت و ارشاد و بگفته روایات دارای (بطون) است پائینترین سطح آن برای عموم قابل درک است: «خداوند آیات خود را برای مردم روشن میسازد شاید ارشاد شده توجه کنند» و نه تنها برنامه پیامبر ما که تمام انبیاء، «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم» ابراهیم آیه 4
و این امر یکی دیگر از ویژگیهای امام بود که مطالب عالی عرفانی و سیاسی و اجتماعی را با بیانی ارائه میداد که نوع جامعه استفاده میکرد، گفتههایش هر چند پرمحتوا و در سطح بالا، ولی قابل فهم برای عموم بود.
2- استفاده از تمثیل
یکی از ویژگیهای قرآن بیان حقایق در قالب صنعت تشبیه و تمثیل است.
امام امت نیز در بیاناتش از تشبیه و مثل استفاده مینمود گاهی ابرقدرتها را به حیوانات درنده تشبیه میکرد.
اکنون به چند مورد از بیانات ایشان که از تمثیلات استفاده نمودهاند اشاره مینمائیم.
استفاده از مثل
«کشور مثل خانه خود شما هست باید خود صاحبخانهها به فکر خانههایشان باشند. صاحبخانهها ملت هستند... و این خانهای که الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است باید خودتان به فکر آن باشید»
«یک درختی که تازه در آمده است میشود کند آن را و یک بچه هم میکند آن را، این درخت وقتی که یک مقداری بزرگ شد، یک مرد بزرگ میتواند بکند، یک قدری بزرگتر شد محتاج به آلات است که کنده بشود یک وقت درختی که تناور شد و بزرگ شد مثل چنار، امامزاده صالح نمیدانم حالا هست یا نه این را دیگر به این چیزها نمیشود کند آن را. این ریشههای اخلاق فاسده، ریشههای اعمالی که در انسان هر عملی بکند یک ریشهای در نفس پیدا میشود، اولش آسان است یک معصیتی کرد، میتواند زودی برگردد یک قدری که اضافه شد مشکلتر میشود...»
«اما قضیه تشرهای آقای کارتر، نمیدانم شما این مثل را میدانید، من حیفم میآید که مثل بزنم به شیر پیر که میگویند وقتی که مقابل یک دشمن میایستد هم فریاد میزند و هم از آن طرفش چیزی بیرون میآید و هم دمش را حرکت میدهد، فریاد میزند برای اینکه طرف را بترساند، میترسد از این جهت از او چیزی هم صادر میشود، دمش را حرکت میدهد برای اینکه میانجی پیدا کند»
«مثل کشورهای ما مثل بیماری است که لااقل پنجاه و چند سال بیماری کشیده است و همه قشرها به بیماری او دامن زدند و الان از بار قشرهائی که دامن به بیماری او میزدند فارغ شده است لکن بیمار است. از بیماری که پنجاه و چند سال به بیماری او کمک کردند و خائنین دامن زدند، نباید متوقع بود که به مجرد اینکه دامنزنها خارج شدند بیمار فوراً صحیح بشود... این بیماری غربی را توقع نداشته باشید که با هشت ماه یا با هشت سال یا بیست سال این بیماری رفع بشود.»
از خصوصیات یک مبلغ اسلامی رعایت کامل برنامههای عقل و شرع در امر ارشاد است: اسلام یک حزب نیست که روی تعداد گروندگان و اعضاء حزبی حساب کند و توجه باخلاق و نیت و ساختار اخلاقی آنها نداشته باشد اسلام یک مکتب است بمنظور تربیت و رشد همه جانبه انسانها و استوار بر اصول واقعیت و حقیقت، از اینرو مبلغ اسلامی که برای راستی و صداقت و درک واقعیت مردم گام برمیدارد نمیتواند دروغ و خلاف و حتی مبالغه را ابزار کار خود قرار دهد و این پیروان مکتبهای انحرافی هستند که معتقدند «هدف وسیله را توجیه میکند» و لذا برنامههای تبلیغاتی دنیا نوعا و اکثرا براساس تحریف حقایق و نشر اکاذیب و جوسازیهای بیواقعیت و بالاخره بر هر روش انحرافی ممکن، پایهگذاری شده است. در اینجا به ذکر نمونههایی اشاره مینمائیم:
دکتر گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی:
دکتر گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی: دروغ را باید آنقدر بزرگ و مکرر گفت که کسی در راستی آن شک نکند.
نقش موسیقی در جنگ نفت
طبق نقل شبکه تلویزیونی (سی. ان. ان) آمریکا، موسیقی را هم وارد جنگ کرده است. نوعی موسیقی گوشخراش که نظر جوانان آمریکائی را بخود جلب کرده و بنام موسیقی «فلز سنگین» یا موسیقی «شیطان» معروف شده و ترغیب به خودکشی و تسلیم شدن میکند. حتی والدین این جوانان به دادگاههای آمریکا شکایت کردهاند که این نوع موسیقی فرزندانشان را به اعمال زشت سوق میدهد.
میگویند امریکا برای دستگیری «نوریگا» در پاناما از این نوع موسیقی استفاده کرد. هماکنون هم میگویند آمریکا در جنگ نفت برای تسلیم کردن سربازان عراقی از این نوع موسیقی مدد گرفته و همراه با پیامهائی دال بر تسلیم شدن توسط بلندگوهای قوی در جبههها پخش میکند. این روش دنیای کفر بود.
ولی پیامبر اسلام در تبلیغ خود هیچگاه از روشهای انحرافی و خلاف مکتب استفاده نمیکرد. حتی اگر مقدمات آن از طرف دیگران فراهم شده، آنرا بر هم میزد و مردم را بواقعیات آشنا میساخت از جمله زمانیکه «ابراهیم» فرزند رسولالله در زمان حیات او بدرود زندگی گفت تصادفا آنروز آفتاب گرفت، و مردم اینرا معجزهای برای پیامبر تلقی کردند و گفتند گرفتن آفتاب بخاطر مرگ فرزند پیامبر بوده، پیامبر تا ماجرا را شنیده مردم را در مسجد جمع کرد و فرمود:
«ای مردم آفتاب و ماه دو نشانه از نشانههای خداوندند، بفرمان او حرکت میکنند و مطیع امر او هستند زندگی و مرگ کسی در نور آنها مؤثر نیست (برای مرگ انسانی تاریک نمیشوند) هنگامیکه ماه و خورشید بگیرد نماز آیات بخوانید سپس از منبر پائین آمد و با مردم نماز آیات خواند.
امام امت در رابطه باهمیت دعوت به تبلیغ و روش تبلیغ و تفاوت تبلیغات ما و دیگران میفرماید:
و توجه داشته باشید که بالاتر چیزی که میتواند این انقلاب را در اینجا به ثمر برساند و در خارج صادر کند تبلیغات است، تبلیغات صحیح، آنچه که هست، هیچ مبالغه نکنید، ما متاعمان یک متاعی است که محتاج به مبالغه نیست، همان سرپوشهائی که دیگران روی متاع ما گذاشتهاند، همان دروغهائی که تبلیغات سوء و ضد ما منتشر کردهاند. شما همانها را با آن مبارزه کنید و مسائل اسلامی هم همانطوری که هست و آن چیزی که ملت ما از اول خواست او بوده است و حالا هم همان را تعقیب میکند و انشاءالله بعدها هم دنبال همین معناست و به پیش خواهد برد، در تبلیغاتتان همین معانی را در خارج منعکس کنید و باز باید بعدها هم ادامه بدهید در یک مواقعی که لازم است باید سفارتخانههای ما یک مرکز تبلیغات باشد و متأسف کم بوده است این، اخیرا شاید یک مقداری باشد والا در بسیاری از اوقات هیچ نبوده است، در بعضی اوقات به ضدش هم در بعضی جاها بوده است باید همه اینها توجه بشود و این تبلیغاتی که در راس همه امور است برای پیشبرد مقاصد یا جلوگیری از مقاصد، این تبلیغات را شما دامنهدارش کنید و هرچه بیشتر انشاءالله موفق باشید به این مطلب بزرگ».
بررسی عوامل ضلالت و هدایت و توجه به آنها در تبلیغ:
یک مبلغ باید دقیقا عوامل ضلالت و انحراف همچنین نقطههای مثبت اجتماعی را برای رشد جامعهها بداند و جامعه خود را بر اساس آن عوامل رسیدگی کامل نماید و سپس برنامههای تبلیغی را با توجه به این بررسیها انجام دهد.
دلیل عقبماندگیهای جامعه مورد نظر را درک کند - و اگر مقصود او هدایت فرد است نقاط روانی و عقبماندگی آن فرد را رسیدگی کند و برای زدودن آن در تلاش باشد، مثلا جامعهایکه ضعف و فساد او جهل یا اختلاف طبقاتی است باید پس از مشخص شدن آن محورها فقط روی آنها انگشت گذاشته شده و بحث شود و بحث در محورهای دیگر که بیارتباط با جامعه مورد نظر است کار لغو و بیهوده است، همچنین اگر در فرد مورد اشاره نقطه ضعف بیایمانی یا جهل وجود دارد باید بر همان محورها تکیه شود.
امام رضوانالله علیه در بیاناتش روی نقاط ضعف مردم ایران تکیه کرده و سعی نموده است که آنچه بعنوان نقطههای کور انحراف است بگشاید و لغزشگاههای فکری را زایل و پایههای آزادی و استقلال فکری را بنیانگذاری کنند در زمان امام یکی از معتقدات بعضی عوام اعتقاد به وجود شاه به عنوان عامل ثبات و قدرت و حیات جامعه بود و نیز خوشبینی نسبت بغرب که اگر غرب نبود، هیچگونه پیشرفتی نداشتیم.
این عقیده که تا آنها نباشند و ما وابستگی نداشته باشیم نمیتوانیم قدمی برداریم (از خود بیگانگی) و اینکه اسلام فقط برای آخرت است و نمیتواند دنیا را اصلاح کند و دهها عقیده انحرافی دیگر.
ما در لابلای کلمات امام اصول عوامزدائی و خرافهزدائی را در جهت زدودن این ضعفها و سایر نقطههای ضعف اجتماعی دیگر میبینیم که در صدد اصلاح برآمده و در مقام رفع ابهام و انحراف سخن به میان آوردهاند.
«آنهائی که میگویند که ما برای حقوق بشر چه و مجلس حقوق بشر درست کردیم، از این حرفها، ببینند اینها با بشر چهجور رفتار کردند. کجا حق بشر را به او دادند. یکی از بشرها ما بودیم دیگر، ما هم یک دستهای بشر هستیم، پنجاه و چند سال است که ماها یادمان است، همه حقوق ما را از بین بردند، همه چیزمان را از بین بردند همینهایی که دعوی میکنند حقوق بشر، همینها فوج فوج بشر را میکشند و فریاد میزنند حقوق بشر. نآگاه وقتی در ایران نصیری را میکشند یا هویدا را میکشند، هیاهو بلند میکنند چرا کشتید... اینها بشر را نمیشناسند، چه تا حقوق بشر را.»
اعمال ضد انسانی کارتر در لوای انساندوستی
«این سی و پنج میلیون انسان بمیرند (اعلام محاصره اقتصادی از طرف کارتر) برای یک نفر (شاه) که شما
جنایاتتان معلوم نشود. آقای انساندوست پنجاه هزار نفر دانشجو را بیخودی میخواهی از امریکا خارجشان کنی، شما انساندوستی؟ شما مطابق حقوق بینالملل دارید عمل میکنید؟ شما بشر میخواهید...»
استفاده از ارزشهای مشترک در تبلیغ
خطاب به کارتر: «تو خدمتگذار به ملت خودت هستی، تو اگر خدمتگذار به ملت بودی میگفتی خوب این خیانت کرده، ما این خیانتکار را میدهیم دست کسانی که به او خیانت کرده، این خدمتگزاری بود، این آبروئی بود، همه ملت ایران برای تو هورا میکشیدند، اما حالا چه شده؟»
تحقیر و به رخ کشیدن نقاط ضعف خصم
خطاب به کارتر
«این ارزش دارد که برای یک توهم، آدم این کار را بکند، این عقل اقتضاء میکند که انسان برای توهّم اینکه شاید برسم به آنجا» اینقدر عمل جنایت بکند
«در روزنامه خواندم که دواهایی در آمریکا قدغن شده است که استعمال بکنند آنجا، لکن مجازند که به دنیای ثالث بفرستند. شما ببینید اینها چه نظری به ما میکنند ما را مثل یک موجود زنده، شاید فرض نمیکنند. والله برای هر موجود زنده هم انسان اینطور حاضر نیست که یک دوایی که مضر است بفرستد که به حیوان بدهد. شما ببینید که ما با چه موجوداتی مقابل هستیم، با چه موجودات کثیفی در آمریکا ما مواجه هستیم»
«دین اسلام یک دین سیاسی است که همه چیزش سیاست است حتی عبادتش.»، «در صدر اسلام از همین مسجدها جیشها، ارتشها راه میافتاده، مرکز تبلیغ احکام سیاسی اسلامی بوده مسجد،... مسجد مرکز اجتماع سیاسی است»
«یک روزی بود که اگر ملائی راجع به مطلب سیاسی یک کلمه میگفت میگفتند این آخوند سیاسی شده بیندازش دور، شاید به نماز او هم نمیرفتند. این چه بود؟ این روی نقشهای بود که آخوند را از سیاست کنار بگذارند، اسلام را کنار بگذارند و سیاست هم کنار و علیحده، آنها هم کارهای خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملکت ما را تحت سلطه قرار بدهند».
«خود انگلیسها به مردم اینطور میگفتند که اینها (ملاها) انگلیسیاند اینها منحرفند، انگلیسیاند... اینها را گذاشتند برای اینکه مردم را خواب بکنند. دین اصلش تخدیر است، دین مثل مخدرات میماند. مردم را خواب کنند که آنها بچاپند و اینها حرف نزنند... این دو نقشه بود که اسلام را از نظر مردم پایین بیندازند و مردم به آن بیاعتنا بشوند و آنها هم که اسلام را ترویج میکنند، از آنها هم میترسیدند، آنها را هم منحط کنند تا اینکه این دو تا قدرت وقتی که از ملت گرفته شد دیگر ملت نمیتواند کاری انجام بدهد.»
در رابطه با ازخودبیگانگی امتهای اسلامی و بازگشت بخویشتن
«کوشش کردهاند غربیها که ما را از خودمان بیخود کنند، ما را میانتهی کنند. به ما اینطور بفهمانند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هرچه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید».
اتکاء به خود، رمز استقلال
«ما تا بنای بر این نگذاریم که خودمان هم یک آدمی هستیم برای خودمان میتوانیم کار کنیم، ما به آن نان جوی که خودمان درست کنیم تا بنای بر این نگذاریم که همان نان جو را میخوریم و از خارج نمیخواهیم، نمیتوانیم درست کنیم کار را»
استقلال فکری شرط اول استقلال است
«ما تا نفهمیم این مسائل را، توجه نکنیم به این مسائل و خودمان را نیابیم، این گمشده را پیدا نکنیم، این مغزی که گم شده است و به جای او یک مغز دیگری نشسته عوضش نکنیم، نمیتوانیم مستقل بشویم، استقلال مغزی شرط اول استقلال است استقلال فکری شرط اول استقلال است که ما فکرهایمان را عوض کنیم از این انگل بودن خودمان را در آوریم
«یک ملتی که فهمیده مرضش چیست، ابتدای هر چیزی فهم این است که گرفتاری چیست، در این پنجاه سال ما را از اینکه بفهمیم گرفتاری ما چیست، اغفال کرده بودند ما آن میکروبهای فاسد را و مفسد را برای خودمان درمان میدانستیم ما آنهایی که ما را به تباهی میکشیدند برای خودمان معالج میدانستیم».
«باید ما، نه ما تنها، شرق باید شرق خودش را که گم کرده پیدا کند. اینها با تبلیغات خودشان ما را همچو به غرب برگرداندند غربزده کردند که همه چیز خودمان را، همه مفاخر خودمان را یادمان رفت، برای خودمان دیگر چیزی قائل نیستیم»
بیدار کردن ملتها از خواب ازخودبیگانگی
«ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سر پای خودمان بایستیم و بفهمیم ما هم موجودی هستیم.»
«شما بدانید که این نهضت ملت ایران، این عظمت قدرتهای بزرگ با تبلیغات تحمیل کرده بودند بر دماغها، که اصلا نمیشود با انگلستان درافتاد. حالا هم دیگر اصلا با آمریکا نمیشود درافتاد این عظمت را شکست».
بازگشت به خویشتن خویش
«یک جمعیت کمی در مقابل آنها ایستاد و حرفش را زد. ص 91 این شکست در این معنا یک شکست کمی و آسانی برای آنها نبود که آن وضع که آنها پیش آورده بودند که به همه مغزها تحمیل کرده بودند که شماها هیچ کاری نمیتوانید بکنید، تا ما حرکتی بکنیم چه خواهد شد..»
مبلغ و ایمان به هدف
یک مبلغ واقعی بیش از هر چیز باید به هدف و برنامهایکه برای مخاطبین خود مطرح میکند ایمان داشته باشد یک غیرمؤمن میتواند با الفاظ فریبنده و قالبی سخنهائی را ببافد و احیانا اگر هنرمند باشد در عدهای هم موثر باشد ولی با گذشت زمان و ملاحظه قرائن به علت عدم ایمان و باور نداشتن آنچه میگوید، افراد از گرد او پراکنده شده بلکه بیک سلسله نیروهای دشمن و مخالف تبدیل میشوند ولی یک فرد مومن چه بسا با سوز و گدازیکه از ایمان او حکایت میکند و پیگیری و استقامت و آثار باوریکه از او ظاهر میشود میتواند افراد قوی و با اندیشه و رشد یافته را بسوی خود جذب نماید و ایمان او جبران ضعف بیان و ناتوانی هنری و ضعف تخصص وی را بنماید که در اجتماع نمونههائی از هر دو نوع، بارها دیده شده است.
پیامبر گرامی اسلام یک مبلغ مؤمن که قرآن مجید درباره ایمانش میفرماید: اَمَنَ الرّسول بِما اُنزل الیه من ربه
و اثر ایمان او در استقامتهایش و عمل و توکلش ظاهر بود.
پیامبر آنچه را میفرمود ابتدا خود عمل میکرد و در قرآن مجید سرزنش شده از افرادیکه بین گفتار و عملشان هم گامی وجود ندارد «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون» توکل و استقامت پیامبر عجیب بود برای ایشان شرائط مساعد و نامساعد تفاوت نمیکرد.
امام امت مؤمن زمان
امام خمینی نیز که ضمن دارا بودن بسیاری از ویژگیها، یک رهنمای کامل بود از ایمانی قوی نیز برخوردار بود که آثار آن را در عمل و استقامت و توکل ایشان در شرائط بحرانی چه زندگی فردی و چه اجتماعی میتوانیم بیابیم توکل رهبر انقلاب عجیب بود، شاید در اولین سخنرانی رسمی و یا دومین آن بود که ایشان سخنرانی خودشان را با آیه مبارکه «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی» ابتداء نمود و اضافه کرد هدف ما «احدی الحسنیین» است دشمن رادیو و تلویزیون روزنامه، مجله و همه وسائل تبلیغی را دارد و ما همین ضبط صورت را (اشاره فرمودند به ضبطی که مرحوم آقا مصطفی با خود آورده بودند زیرا تمام ضبطها را ساواک جلو درب مسجد از شرکتکنندگان گرفته بود) و سرنوشت آنهم تا بیرون مسجد روشن نیست ولی ما وظیفه داریم و پروردگار وعده حمایت داده. و ما وظیفه خود را انجام میدهیم و چه پیروزی و چه شهادت، سعادت از آن، ماست.
و عجیب اینست که قدرت او در این سخنرانی و آنچه در بهشت زهرا هنگام ورود به ایران در سال 57 ایراد کردند و در سخنرانیهای قبل و بعد تفاوتی محسوس نبود در همین سخنرانیها بود که فرمود خود را برای سیلیها و زندانها و سختیها آماده کنید و قبل از همه خود آماده شده بود و همه رنجها حتی شهادت جانسوز فرزند عالم و مجتهدش حاج آقا مصطفی را تحمل کرد و در آنچه از دیگران انتظار داشت خود ابتداء عمل نمود.
از خصوصیات یک مبلغ دلسوز استفاده و بهرهبرداری از فرصتهای تبلیغی است این ویژگی را که میتوان از آثار ایمان بهدف شمرد. مبلغ دلسوز را همیشه در انتظار فرصتها و پیگیر شرایط مناسب قرار میدهد که در هر زمینه مساعد بدون از دست دادن فرصت بذر هدایت میپاشد و با پیگیری و ادامه راه او را ببار مینشاند.
زندگی پیامبران و امامان پر است از گواه و شاهد این برنامه و ما بعنوان استشهاد به یک فراز از هدایتهای قهرمان عفت یوسف سلاما... علیه اشاره میکنیم زمانیکه دو زندانی از او تعبیر خواب پرسیدند یوسف قبل از اینکه خواب آنها را تعبیر کند سخن را به یک مناسبت ضعیف به بحث توحید و موضوع خداپرستی کشانید و با یک بررسی مقایسهای آفات شرکت و مزایای توحید را بازگو کرده ما همین روش را در اکثر سخنرانیهای امام آشکارا میبینیم و زندگی تبلیغی امام پر است از استفاده از فرصت و فرصتها و مناسبتهای ضعیف و حتی ایجاد مناسبت نمودن. فلسفه نامه امام به گورباچف برای بسیاری نامفهوم بود. ولی این تیزهوشی و بینش ظریف امام بود که درست ضربه را در موقع خود و در جای مناسب خود وارد کرد و قبل از همه، شرایط ضربهپذیری مارکسیسم را درک نموده بود که در همان موقع ضربه را بموقع و بجا وارد کرد و تمام این درکها مرهون شوق امام به نشر دین و اسلام و عنایات الهی که شامل اینگونه افراد است بود. همچنین در ماجرای سلمان رشدی که یک طرح حساب شده از طرف کفتار پیر انگلستان برای نابودی اسلام بلکه زیر سئوال رفتن دین بود که حضرت امام ماجرا را تبدیل کرد به یک حادثه کوبنده و متحد و نیرومند بر علیه استعمار ضداسلام. حکم بر علیه سلمان رشدی را آنچنان قاطع گفت که کسی جرأت نقض نداشت و اگر خواست ایجاد تزلزل و لرزشی کند با همان قدرت به او هم حمله کرده که اگر صد بار هم توبه کند و با آب زمزم هم شستشو نماید. همچنان مرتد و ناپاک و مهدورالدم است. و مسئله را (چنانکه بود) بعنوان تمام مسلمین مطرح کرد و یک صف بزرگ متحد بر علیه جریان ایجاد کرد راهپیمائیهای بزرگ در تمام کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی و حتی در انگلستان بر علیه جریان ضداسلامی غرب ایجاد کرد و موضوع را بنام دشمنان اسلام و دین عمومیت داد که عمومیت نیز داشت و بالاخره یک توطئه ضداسلامی وی را به نیروی اسلامی متحد و متشکل و فراگیر تبدیل کرد.