Õ لطفا خودتان را معرفی کنید.
جواد اسلامی، چهل و پنج ساله.
Õ چند سال است که کیف تولید می کنید؟
خیلی وقت است. حدود سی سالی می شود. جز این کار هم کار دیگری بلد نیستم چرا که از وقتی که یادم می آید تا به امروز در همین زمینه فعالیت کرده ام.
Õ در عوض باید در ساختن کیف یک استاد شده باشید.
به هر حال مدت زیادی از زندگی ام صرف ساختن کیف ها شده است. از شانزده سالگی دارو این حرفه شدم. البته ناگفته هم نماند که حدود پنج سال است که دیگر کیفی را نساخته ام و در این چند سال اخیر فعالیتم در زمینه فروش و تعمیرات کیف بوده است.
Õ چرا دیگر کیف نمی سازید؟
گمان می کنم که به اندازه کافی این کار را کرده ام. دیگر احساس می کردم که خسته شده ام.
Õ کارتان را دوست نداشتید؟
برعکس خیلی آن را دوست داشته ام. برایم خیلی لذت بخش بوده است. در این کار تنوع زیادی وجود دارد. من سن چندانی نداشتم که وارد این ار شدم اما به محض اینکه با این حرفه آشنا شدم از آن خوشم آمد. حس خوبی دارد وقتی به چیزی مانند یک کیف نگاه می کنید که آن را خودتان ساخته اید. کیفی که تا چند روز پیش از آن چیزی بیشتر از یک تکه چرم نبوده است.
Õ پس اگر این قدر لذت دارد چرا کنارش گذاشتید؟
یکی از اصلی ترین دلایلش را که گفتم. اما باید به مطلب دیگری هم اشاره کرد. ساخت این گونه اشیاء امروزه دیگر چندان راحت نیست. نمی گویم که به صرفه نیست اما واقعاً با توجه به سرمایه و وقتی که صرف می کنید دیگر چندان به صرفه نیست.
Õ بعضی از شغل ها یا از بین رفته و یا در حال از بین رفتن است. ممکن است روزی سراجی هم به همین سرنوشت دچار شود؟
به هر حال شکل زندگی ما در حال دگرگونی است. از زمانی گفتم که من وارد این کار شدم. در ابتدا که فوت
این پرنده، در هنگام پرواز، میل به پرواز دسته جمعی دارد. گاهی دسته های آنها به چند صد هزار عدد می رسد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 442صفحه 11