می توان دریافت که نفس حال بسیار خوبی دارد و بیت بیت کتاب را درک می کند.
مضمون شیرین فیلم در واقع مهمترین نقطة قوت آن به حساب می آید این است که ما اهل بیت علیهم السلام را الگو و پشتوانة خود بدانیم و به آنها نه از سر ریا که از صمیم قلب عشق بورزیم می تواند جامعة بحران زده ما را نجات دهد. آن وقت می توان مانند مادر امیرعلی مطمئن بود که اگر کسی امام حسین را سالار خود بداند حتی در عشق زمینی نیز موفق میشود و همانطور که پدر نفس، امیرعلی را در منگنه قرار میدهد امام حسین علیه السلام دستة عزاداران خود را مانند نمایندگانی از طرف او برای خواستگاری دم در منزل نفس می فرستد.
انگار سایة اهل بیت بر روی سراسر فیلم افتاده است و هر لحظه می توان حضور آنها را احساس کرد.
باتوجه به سابقه ای که رویین تن در تئاتر دارد در طول فیلم بیننده را با دیالوگها و صحنه هایی زیبا روبرو می کند این صحنه هایی زیبا در واقع با میزانسنهای تئاتری اجرا می شود که گاهی اوقات دوربین خود را به آنها تحمیل می کند ولی ارائه صحنه های شاعرانه و عاشقانة فیلم چیزی جز این را نمی طلبد و شاید هر کارگردان دیگری هم جای رویین تن بود در دکوپاژ فیلم خود از تکنیکهای تئاتری استفاده می کرد، این فیلم سفری درون اجتماع است. ما لحظه به لحظه با شخصیتهایی مواجه می شویم که هرکدام خوی و خصلتی دارند اما در کل می توان گفت رویین تن کفة ترازوی امیرعلی را کمی سنگین تر گرفته است و نتوانسته جانبداری خود را از او پنهان کند. زیرا ما بیش از آنکه با جامعة نفس در ارتباط باشیم با افرادی روبه رو می شویم که طرف حساب امیرعلی هستند. رویین تن شجاعانه و با جسارت و البته با ترفندی سینمایی آن فصل طلاقی بین افکار امیرعلی و نفس را که باعث جدایی جامعه های آرمانی آن دو از یکدیگرمی شود به خوبی در سکانس باغ به تصویر می کشد و به بیننده نشان می دهد که اشکال اصلی در این ارتباط چیست.
به گفتة رویین تن حضور فریبا کوثری به عنوان مادر امیرعلی تنها از این جهت لازم به نظر می رسد که امیرعلی را پرورش یافتة کانون خانواده نشان دهد و در جاهایی دیگر نیز سعی می کند استفاده های دیگری از او در روند حرکت درام انجام دهد امّا با تمام اینها حضور او چندان مفید و لازم به نظر نمی رسد و حذف او از فیلم ضربه ای به فیلم نمی زند.
رویین تن در ابتدای شخصیتهای زیادی را به ما معرفی می کند اما به محض اینکه استاد راهنما گروه بندی آنها را انجام می دهد آنها فراموش می شوند، تداوم حضور این افراد در فیلم می توانست کمک شایانی به شکل درام فیلم داشته باشد.
یکی از مسائلی که باعث برجسته شدن فیلم می شود بحث بازیگری در آن است، مرحوم خسرو شکیبایی با اینکه حضور چندانی در فیلم ندارد ولی با بازی خیره کننده خود در فیلم کاملاً به ببیننده می قبولاند که پدری است که قصد تعامل فکری با دخترش را دارد و لی به طور کلی در قید و بند مذهب نیست.
شهاب حسینی نیز به خوبی بر روی مسیر کاراکتر خود حرکت می کند و سعی می کند نه چیزی به متن بیافزاید و نه از آن کم بگذارد ولی پدیدة بازیگری در این فیلم بازی زیبای بیتا بادران است. بادران را از فیلم آژانش شیشه ای به خاطر داریم. در آن فیلم نیز بازی او بسیار زیبا بود و همین بازی زیبا باعث شد که او سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل را با خود به منزل ببرد. حالا پس از سالها دوباره جلوی دوربین قرار گرفته است. اگر این فیلم به جشنوارة فجر می رسید می توانست جوایز بسیاری را از آن خود کند.
به هر حال فیلمی که با نیت خالص و استعانت به حضرت سیدالشهدا و فاطمة زهرا سلام الله علیها ساخته می شود جذابیتهایی پنهان در خود دارد که ناخودآگاه بیننده را به فکری عمیق فرو می برد و همین تأثیرگذاری آن است که فیلم را ماندگار می کند.
دوست نوجوانان
سال پنجم / شماره 10 پیاپی 222 / 30 خرداد 1388
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 222صفحه 33