مجله نوجوان 145 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 145 صفحه 6

طنز مریم شکرایی علائم شناسی! علائم شهروند متمدن چکش و میخ و سیخ و کلنگ، و ... جهت درج یادگاری هله هوله می­خورد و پوست آن را به شاخۀ درختان به همراه خود دارد. کوچه و خیابان آویزان می­کند. علاقه دیوانه­وار و عجیبی به نابودی طبیعت و بلیت اتوبوسهای شرکت واحد را دو دره می­کند و مکانهای زیبا و تفریحی دارد. فرار می نماید. تا از ادارۀ آب و فاضلاب و برق و گاز حالش را در هنگام باز شدن درهای مترو، رفتارهای تهاجمی اساسی نگیرند صرفه­جویی حالی­اش نمی­شود. حیات وحش گونه دارد. به هنگام برگزاری اعیاد و جشنهای عمومی نظیر در هنگام رانندگی الفاظی نظیر گوساله، گوسفند، چهارشنبه سوری حتماً باید یک بلایی سر خود و سایر حیوون و... را زیاد به کار می­برد. شهروندان بیاورد و پای آقای ایمنی را وسط بکشد. از روی نرده­های وسط خیابان به سان اسب مسابقه­ای توالتهای عمومی را در نهایت توان به گند و کثافت پرش می­کند. می­کشد. با پدیده­ای به نام پل هوایی به هیچ وجه­من­الوجوه به علائم و توصیه­های هشداری هیچ­گونه واکنشی نمی­تواند ارتباط برقرار کند . نشان نمی­دهد. مثلاً همراه با پنجاه نفر اقدام به سوار مرض دارد و هنگام لنگ ماندن در ترافیک به طرز شدن در آسانسوری با ظرفیت 5 نفر می­کند و تا دیوانه­واری بوق می­زند. آسانسور سقوط نکند بعید به نظر می­رسد که اهمّیّت حتماً و الزاماً می­بایست نگهبان داشته باشد و گرنه هشدارها را درک کند . شهر را با خاک یکسان می کند. (پلیس، چمن­بان پارک! در صفوف و مکانهای پر ازدحام علاقۀ عجیبی به دوربین مدار بسته، کنترل نامحسوس، پلیس مخفی هُل دادن و تنه زدن و له کردن و فشار دادن سایر و ...) هم­نوعان خود احساس می­کند. * به هنگام بازدید از آثار باستانی و دیدنی، مغار و * و...

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 145صفحه 6