
دختران
طیبه مونسان
حتماً این اصطلاح به گوشتان خورده است که میگویند، یکی یه دونه چراغ خونه یا به عبارتی یکی یه دونه، .....وونه.
بله این عبارت برای آن دسته از دخترخانمهایی که یک عدد برادر در خانه دارند بسیار آشناست و احتمالاً هرگاه این برادر، زندگی را به کامشان تلخ یا چیزی بیشتر از این میکند، این جمله را به او میگویند.
باید اقرار کنم وقتی بین دخترهای خانه با برادر یکی یکدانهشان جنگ در میگیرد، از گفتن این جمله - البته دومیش- بسیار لذت میبرند و برعکس آن هم هست. هرگاه مادر پسردوستشان جمله اولی را میگوید و قربون صدقه پسرش میرود و حرص آنها در میآید، در دل، به خود، دور از جان، دور از جان، بد و بیراه میگویند که چرا پسر نشدند آن هم از نوع ته تغاریش.
راه میرفت و قاهقاه میخندید و به طعنه میگفت: پسرم، تاج سرم.
او هم با لحنی شبیه به اقدس خانم سبزیپاککن محلهمون. مونده بودم چی بهش بگم. بگم برو بچه؛ بذار سن و سالت دو رقمی بشه بعد از این حرفا بزن یا بگم مواظب شینیون موهات باش که به هم نخوره یا اصلاً بهتره ازش بپرسم کدوم آرایشگاه میری و یا از کدوم مارک ژل برای افشون کردن موهات استفاده میکنی که یه دفعه یه صدای یوقور که معلوم بود صدای یه آدم جاافتاده است بلند شد: پسر، کم وایستا سر خیابون و چرت و پرت بگو، مثل اینکه دلت پس گردنی میخوادها. که یه دفعه دیدم همان آقاپسره، تاج سره با همان صدای شبیه به اقدس خانم گفت: چشم بابا، دارم میآم.
آخ که چقدر ضایع شد!!!
من نمیدونم کی گفته «پسرا شیرن، مثل شمشیرن»
همین پسر همسایه ما، چند روز پیش داشت توی آَشپزخونه، ظرف میشست که یهو یه سوسک میبینه و همچین جیغ میزنه که بنده خدا، مادربزرگش از ترس سکته میکنه و جادرجا جوون مرگ میشه! اصلاً چرا جای دور بریم؛ همین خان داداش خودم. حدود سی و پنج ساله که هر وقت چشمش به یه گربه میافته، همچین رنگ از صورتش میپره که آدم فکر میکنه ببر بنگال از روی دیوار رد شده.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 10صفحه 26