سخنرانی
زمان: 13 شهریور 1358 / 12 شوال 1399
مکان: قم
موضوع: تلاش جمهوری اسلامی برای بازسازی و آبادانی مناطق محروم
حضار: روحانیون ترکمن صحرا
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از برکات این نهضت، اجتماع علمای این حدود، و آن حدود، علمای تشیع و علمای تسنن در زیر یک سقف، یک سقف کوچک، تا مسائلی که ما داریم ـ و خلاف آن مسائل دارد تبلیغ می شود ـ به گوش آقایان برسد.
دیروز ـ چنانچه من قبلاً هم اعلام کردم، شاید هم شنیده باشید ـ یک تلگرافی با امضای هیجده نفر از ائمۀ جماعت مهاباد یا مهاباد و اطراف و رونوشت به 15 نفر از مقامات آمد، و در آن این بود که ما اهالی کردستان در این نهضت شریک بودیم و زحمت کشیدیم و حالا اشخاصی ذهن شما را مُشوَّش کردند و نسبت به اهالی کردستان بدبین کردند و شما، همۀ ایرانیها را بر ضد کردستان بسیج کردید! خوب، من می دانم که علمای آنجا یک همچو چیزی نمی گویند. این یک مطلبی است که یا ائمۀ جماعت را اسمشان را نوشته اند، آنها هم بی اطلاع اند. یا با سرنیزه رفتند آنجا گفتند باید این را امضا کنید، و نمی توانستند نکنند.
ما می خواستیم ببینیم که علمای کردستان و اهالی کردستان و علمای سایر بلاد ما که برادران ما هستند و اهل سنت هستند، تا حالا چه مطلبی دیدند، در این پنج ـ شش ماهی که جمهوری اسلامی هست، که نسبت به کردستان، بلوچستان، سیستان، سایر جاها، یک عملی شده باشد که برخلاف باشد، برخلاف مصالح آنها باشد؟ یا یک امتیازی در این
مدت گذاشته شده باشد بین اهالی کردستان یا بلوچستان با اهالی تهران؟ یک گرفتاریهایی شما دارید و همۀ قشرهای مملکت دارند که هر کدام همان محیط خودشان را دیده اند، مشاهده کرده اند و گرفتاریهای خودشان را دیده اند و شاید در ذهنشان این آمده باشد که جاهای دیگر این طور نباشد.
مشکلات فراگیر در کشور
من در این مدتی که اینجا بودم و گروههای مختلف آمده اند، چه از کردستان، چه از جاهای دیگر، از بختیاری، از قشقایی، از همۀ اینها، این گروههای مختلف آمده اند اینجا، و هر دسته ای ادعا کرده اند که آن قدری که به ما ظلم شده است به دیگران نشده؛ آن قدری که ما عقب مانده هستیم دیگران نیستند. ما نه آب داریم؛ نه اسفالت داریم؛ و نه برق داریم؛ نه کذا. من به آنها هم گفتم که آقا شما محیط خودتان را می بینید. شما بروید جاهای دیگر هم ببینید، ببینید آنها دارند و شما ندارید؟ یا همه ندارید؟ اصلاً بنابراین بوده که نداشته باشید. من نمی گویم بروید عشایر را ببینید، دوردستها را؛ حالا به شما هم عرض می کنم شما بروید تهران، این محله هایی که در دوروبر تهران الآن واقع است ـ که من در نجف بودم، یک کاغذی به من نوشته بودند و صورت محله ها را نوشته بودند. در ذهن من این است که حدود 30 تا محله نوشته بودند که در تهران هست ـ اینها هم نه آب دارند و نه برق دارند، و نه اسفالت دارند، و نه خانه دارند. خانه هم ندارند! اگر تلویزیون را ملاحظه کرده باشید ـ من یک دفعه، دو دفعه، تلویزیون را که این را نشان می دادند نگاه کردم ـ هفت، هشت، ده نفر، بزرگ و کوچک، مثلاً از یک سوراخی در می آیند که اینها اسمش را «خانه» گذاشته اند! یک سوراخی بود، یک عده بچه و بزرگ. و به من گفتند که اینجا اگر بخواهد این مثلاً زنی که مادر این بچه هاست آب برای این بچه ها بیاورد، باید کوزه را بردارد پنجاه پله یا چند پله زیادتر، از این گودال برود تا برسد به آنجایی که شیر آب است؛ کوزه را آب کند و برگردد. در زمستان شما ملاحظه کنید که چه خواهد شد! شما خیال نکنید که اطراف شما خراب است. این خرابی است که همه
جا بوده و این ارثی است که به ما رسیده است. در جمهوری اسلامی کوشش دارند می کنند برای اینکه آباد کنند؛ لکن این قدر خراب است که به این زودی نمی شود آباد کرد!
توجهات دولت به مناطق محروم
الآن برای کردستان، خوب، یک بودجۀ چهارصد و پنجاه میلیون تومانی تصویب کرده اند؛ و یک هیئتی هم بناست بروند برای آنجا. برای هر یک از این استانهایی که هستش، مثل بلوچستان، سیستان، فلان، برای هر کدام هم [درآمد] یک روز نفت را، که چهارصد میلیون، شاید چهارصد و پنجاه میلیون، باشد، آن هم قرار داده اند برای تعمیر آنجا؛ یعنی درست کردن مدرسه؛ درست کردن زمینها؛ درست کردن خانه؛ درست کردن کشاورزی. همۀ اینها مسئله ای است که در فکر هستند. این طور نیست که بیفکر باشند؛ در فکر هستند. لکن، خوب، الآن جمهوری اسلامی یک بچۀ پنج ماهه است، شش ماهه است؛ یک بچه شش ماهه آن هم اسم بردن یک خرابی 2500 ساله اولاً، و پنجاه چند ساله اخیر که همه مُشاهِد [هستیم]. البته «همه» که من می گویم آنهایی که سنشان سن من است؛ و الاّ شما آقایان، همان زمانِ پسر را یادتان است. زمان پدر را کَمِتان هست که یادتان باشد. اسم بردن از یک خرابی که همه دست به هم داده بودند برای اینکه بچاپند و ببرند و این ملت را عقب نگه دارند و فرهنگ را عقب نگه دارند و، عرض می کنم که اقتصاد را به تباهی بکشند و مردم را ناراضی و چه بکنند، لکن هیاهو هی کردند! هی گفتند اینکه ما چه کردیم و چه کردیم، چه می کنیم! مملکت کذا درست می کنیم؛ «تمدن بزرگ» می کنیم.
دولت باید خدمات خود را به اطلاع ملت برساند
من تا حالا چند دفعه به آقای نخست وزیر ـ که آمدند اینجا و سایر وزرا بودند ـ گفتم که آقایان شما کار می کنید و حرف نمی زنید، تبلیغ نمی کنید؛ دیگران هیچ کار نمی کنند تبلیغ می کنند! کار کردند اینها، لکن تبلیغ نکردند. کار هم می خواهند بکنند،
لکن نمی گویند که ما داریم چه می کنیم. آقای نخست وزیر دیروز مثلاً این کار آخری را که تصویب اینکه برای هر استانی یک روز نفت، که تقریباً چهارصد میلیون یا چهارصد و پنجاه میلیون تومان است، تازه ایشان گفتند. نه این است که کار نکردند؛ کار می کنند؛ مشغول اند؛ همه مشغول اند؛ با حسن نیت هم مشغول اند؛ لکن [در] کار این قدر آشفتگی است که نمی توانند بکنند. آن وقت این دمکراتها این کاغذ را درست کردند، این تلگراف را درست کرده بودند، یا به اسم آقایان اسم گذاری کرده بودند یا الزام کرده بودند که آقایان امضاء بکنند. که البته بعد خودشان نَسْخ آن را خواهند داد ان شاءالله .
این مردمی ـ مثلاً پاسدارها و ارتش و ژاندارمری ـ را که ما بسیج کردیم برای آنجا، برای چه بسیج کردیم؟ بسیج کردیم که کُردها را سرکوب کنند؟ یا بسیج کردیم که آنهایی که آمدند کُردها را سرکوب کنند، سرکوب کنند. اگر بسیج کرده بودیم که کُردها را سرکوب کنند، خوب، وقتی که آنها می رفتند آنجا، خوب بود آن کُردهایی را که آنجا باشند سرکوب کنند! چه طور آن کُردها، آنها را با آغوش باز پذیرفتند. هم اینها آنها را؛ هم آنها دارند تشکر می کنند از وضع معاشرت اینها با آنها. همان دیشب در رادیو راجع به آقای چمران بود که از آن تعریف کرده بودند که چه قدر با ما خوشرفتاری می کند. لشکر اسلام است دیگر، لشکر اسلام که بدرفتاری نمی کند. آن بدرفتاری می کند که می خواهد جیب خودش و جیب اربابانش را پُر کند. و آن، این حزبها و سران اینها هستند که می خواهند این کار را بکنند، آنها خرابی کردند. ما فرستادیم که خرابی آنها را نگذاریم بشود، و ترمیم کنیم، آنها حالا فریادشان درآمده است که چه شده است که شما کردستان را، سُنّیها، شیعه ها چه می کنند!
اسلام؛ دین برادری و برابری
سُنّی و شیعه مطرح نیست در اسلام، کُرد و فارس مطرح نیست؛ در اسلام همه برادر با
هم هستیم. الآن همه مان با هم نشستیم؛ برادر هستیم. ما با شما دشمنیم، شما با ما دشمن؟! نیستیم هیچ کدام. اسلام برادری است؛ برابری است. بنابراین، اینکه شما می بینید که در آنجاها کم کار شده است، برای اینکه از بس کار زیاد است. در جاهای دیگر هم کار کم شده است.
کار زیاد است، مشکلات زیاد است. طرح الآن هست، هم برای اطراف شما هست، هم برای اطراف کردستان، هم بلوچستان، هم سایر جاها. طرحها هست، و تصویب هم شده است و ان شاءالله عمل خواهند کرد، اگر این مفسدین بگذارند. خوب، کار کردن باید [در] یک محیط آرام باشد؛ تا بشود در کردستان یک کاری کرد. وقتی محیط را این طور متشنِّج می کنند، می ریزند مریضخانه را خراب می کنند، مریضخانه را به آتش می کشند، سر این اشخاصی که مجروح بودند سرشان را می برند، این قدر آدم را کشته اند، این قدر مردم را در مضیقه گذاشتند، خوب، با این وضع که نمی شود کار کرد. حالا ان شاءالله وقتی شرّ اینها کنده شد، کارها شروع می شود. و ان شاءالله همه چیز مطابق میل آقایان عمل خواهد شد. ان شاءالله