سخنرانی
زمان: 13 فروردین 1358 / 4 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: اوضاع ایران در دوران شاه ـ راه آزادی فلسطین
حضار: اسقف هیلارین کاپوچی (عضو افتخاری سازمان الفتح) و هانی الحسن
بسم الله الرحمن الرحیم
نگاهی به اوضاع ایران در دوران طاغوت
من از شما تشکر می کنم که برای تفقد از من و از ملت مستضعف ما به ایران آمدید تا از نزدیک وضع نهضت ما را ببینید. شما اگر در زمان سلطنت طاغوتی آمده بودید، وضع را طور دیگر می دیدید: خیابانهای ما را از کشته ها فرش می دیدید؛ زندانهای ما را از مستضعفین و از علما و از روشنفکران مملو می دیدید؛ مطبوعات ما را در حال سانسور و اختناق می دیدید؛ ملت ما را زیر بار ظلم و جور می دیدید. مأمورین شاه در همۀ شئون مملکت ما دخالت می کردند، و مأمور بودند از طرف اجانب و از طرف ابرقدرتها ـ خصوصاً امریکا ـ که با ملت ما آن کنند که کردند. ملت ما را در حدود پنجاه و چند سال این پدر و پسر به خاک و خون کشیدند. شما اگر در آن وقت آمده بودید به ایران، ایران را یک قتلگاه عمومی می دیدید و تمام ایران را یک زندان عمومی می دیدید! الآن آمده اید که ملت ما بحمدالله با بیداری، اتکال به خدای تبارک و تعالی [و] وحدت کلمه بر طاغوت پیروز شد؛ بر طاغوتی که تمام قدرتها را داشت و تا دندان مسلح بود و از اجانب استظهار می کرد و آنها پشتیبان او بودند. و ملت ما هیچ نداشت جز قوت ایمان و ارادۀ آهنین. با وحدت کلمه و قدرت ایمان، ما بر ابرقدرتها غلبه کردیم و آنها را به عقب
راندیم. شما در وقتی آمدید که ما بحمدالله جمهوری اسلامی را به رأی عمومی رساندیم. شما در وقتی آمدید که ملت ما، به اکثریت قریب به اتفاق، رأی به جمهوریت اسلامی دادند؛ و از آن پیرمردهای هشتادساله، معلولین، اشخاصی که در بیمارستانها بودند، اشخاصی که با چرخ می آوردند آنها را پای صندوق، همه و همه رأی دادند بر جمهوریت اسلام. این نبود جز اینکه ملت ما اسلام را برای خودش یک پایگاه آزادی و استقلال می داند؛ ولهذا با عشق و علاقه... رأی دادند. و در دنیا سابقه ندارد چنان رفراندمی که تمام اقشار ملت با عشق و علاقه به آن رأی بدهند. شما در وقتی وارد شدید به مملکت ما که آثار آن دیکتاتوریها مرتفع شده است؛ اگر در آن وقت آمده بودید چیزهای عجیب می دیدید و الآن که آمده اید ـ در امان ـ بین برادرهای خودتان آمده اید و هیچ کس به شما تعرض نمی کند. در آن زمان امکان نداشت که شما پیش من بیایید یا این برادرهای دیگر پیش من بیایند؛ امکان نداشت که یک اجتماعی ما داشته باشیم، امکان نداشت که بتوانیم صدای خودمان را درآوریم، شکایت خودمان را به عالم برسانیم و لهذا ما در خارج از مملکت خودمان، شکایتهای خودمان را به عالم رساندیم. ما در پاریس ـ در صورتی که من میل نداشتم در آنجا باشم لکن حوادث طوری شد که در پاریس ما مسائل خودمان را به تمام عالم رساندیم و زیر پای اینها را سست کردیم. شما در وقتی آمدید که ما بحمدالله به پیروزی رسیدیم و اعلام کردیم جمهوریت اسلام را.
اسلام دین سیاست و معنویت
در جمهوریت اسلام تمام آزادیها هست. اسلام برای نجات بشر آمده است؛ چنانکه حضرت مسیح برای نجات بشر آمده بود، و سایر انبیا برای نجات بشر آمده بودند. اسلام علاوه بر اینکه بشر را در روحیات غنی می کند، در مادیات [هم] غنی می کند. اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد. اسلام همان طوری که به معنویات نظر دارد و همان طوری که به روحیات نظر دارد و تربیت دینی می کند و تربیت نفسانی می کند و تهذیب نفس می کند، همان طور [هم] به مادیات نظر دارد و مردم را تربیت
می کند در عالم که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظر داشته باشند در مادیات. اسلام مادیات را همچو تعدیل می کند که به الهیات منجر می شود. اسلام در مادیات به نظر الهیات نظر می کند، و در الهیات به نظر مادیات نظر می کند. اسلام جامع مابین همۀ جهات است. و شما در روزی وارد شدید که ما به حکومت خودمان رسیدیم و همان طوری که اسلام معنویات را داشت، و در صدر اسلام حکومت را هم داشت الآن هم به خواست خدای تبارک و تعالی، ما با معنویاتی که اسلام دارد روبه رو هستیم و مطیع هستیم، و در مادیات و در حکومت هم یک حکومت اسلامی، یک حکومت عدل؛ که حکومتها تابع مردم باشند و حکومتها برای مردم باشند نه مردم، برای حکومتها. حکومت اسلامی حکومتی است که، برایِ مردم خدمتگزار است؛ باید خدمتگزار باشد. در اسلام مابین اقشار ملتها هیچ فرق نیست. در اسلام حقوق همۀ ملتها مراعات شده است: حقوق مسیحیین مراعات شده است؛ حقوق یهود و زرتشتیین مراعات شده است؛ تمام افراد عالم را بشر می داند، و حق بشری برای آنها قائل است؛ تمام عالم را به نظرِ محبت نگاه می کند؛ می خواهد عالم مستضعفین نجات پیدا کنند، می خواهد تمام عالم روحانی بشوند، تمام عالم به عالِم قدس نزدیک بشوند. اسلام برای نجات مردم بشر آمده است که از این علایق جسمانی آنها را رها کند و به روحیات برسد.
رمز پیروزی
من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که تمام مستضعفین عالم را به حوایج خودشان برساند. من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که مستکبرین را بیدار کند. آنهایی که ظلم می کنند، آنها را بیدار کند و الاّ به دست ملتهای مستضعف نابود کند. خداوند همۀ ما را توفیق عنایت کند. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همان طوری که ملت ما با وحدت کلمه و با اتکال به خدای تبارک و تعالی پیروز شد و خودش را از بند این خاندان و اشخاصی که آنها را ـ این خاندان را ـ ترویج می کردند و تأیید می کردند نجات داد، برادران فلسطینی ما را هم خداوند تعالی نجات بدهد. لکن عمده، وحدت کلمۀ آنهاست
و عمده، اتکال به خدای تبارک و تعالی. رمز پیروزی ما با وحدت کلمۀ ملت و اتکال به خدای تبارک و تعالی و قوت ایمان بود. قوت ایمان در ملت ما طوری بود که شهادت را سعادت می دانستند و دنبال شهادت بودند و خوف از مرگ نداشتند؛ ولهذا مشتهای اینها بر تانکها غلبه کرد. باید ملتهای دیگر، ملت فلسطین، وحدت کلمه پیدا بکنند و اتکال به خدای تبارک و تعالی. این رمز پیروزی در هر جا پیدا بشود، پیروز خواهند شد. باید ملت عزیز «فلسطینِ ما» با وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی، توجه به روحانیت، توجه به معنویت، توجه به خدای تبارک و تعالی کنند تا پیروز شوند. من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که ملتهای مستضعف همه پیروز شوند.
من از سالهای بسیار طولانی ـ شاید بیست سال قبل ـ نسبت به فلسطین و نسبت به اسرائیل نظرهای خودم را کراراً گفته ام و حالا هم می گویم: ما اسرائیل را محکوم می کنیم. اسرائیل غاصب [است] و در محلی که آمده است، به طور غصب آمده است؛ و قدس باید نجات پیدا بکند و اسرائیل را براند. دوَل عربی باید با هم اجتماع کنند و اسرائیل را از زمینهای خودشان برانند و دست مستعمرین را کوتاه کنند. من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که به این آمال ما برسیم و ما و شما در قدس هم را ملاقات کنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته