سخنرانی
نگاهی به دستاوردهای انقلاب اسلامی
سخنرانی در جمع پزشکان و پرستاران قم (دستاوردهای انقلاب اسلامی)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 16 اس‍ف‍ن‍د ‭1357

زمان (قمری) : 8 ربیع الثانی ‭1399

مکان: قم

شماره صفحه : 344

موضوع : نگاهی به دستاوردهای انقلاب اسلامی

زبان اثر : فارسی

حضار : جمعی از پزشکان و پرستاران قم

سخنرانی در جمع پزشکان و پرستاران قم (دستاوردهای انقلاب اسلامی)

سخنرانی

‏زمان: 50:11 صبح 16 اسفند 1357 / 8 ربیع الثانی 1399‏

‏مکان: قم ‏

‏موضوع: نگاهی به دستاوردهای انقلاب اسلامی‏

‏حضار: جمعی از پزشکان و پرستاران قم‏

‏اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏وحدت روح و جسم‏

‏     یکی از آثار این نهضت این شد که ما با رخسارهایی مواجه می شویم که قبلاً‏‎ ‎‏نمی شناختیم. ما قبلاً به واسطۀ فعالیتهایی که عمال اجانب و خود اجانب در مدتهای‏‎ ‎‏طولانی کرده بودند از هم جدا بودیم؛ همۀ قشرها از هم جدا بودند. ما ـ یعنی روحانیت ـ‏‎ ‎‏با شما ـ یعنی اطبای ارجمند ـ قوه مان فرق دارد با آنهای دیگر: ‏العِلمُ عِلمانِ: عِلْمُ الْأَبْدانِ وَ عِلمُ‎ ‎الْأَدْیانِ‎[1]‎‏.‏

‏    ‏‏روح و جسم با هم وحدت دارند: جسمْ ظلّ روح است؛ روحْ باطنِ جسم است، جسمْ‏‎ ‎‏ظاهرِ روح است. اینها با هم یک هستند، جدایی از هم ندارند. همان طوری که جسم‏‎ ‎‏انسان و روح انسان وحدت دارد، باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته‏‎ ‎‏باشند؛ اینها باید یک باشند و مع الأسف ما را از هم جدا کردند. ما را از همۀ اقشار جدا‏‎ ‎‏کردند. روحانیت را یا به نسیان ـ به طاق نسیان ـ سپردند یا لکه دار کردند. شما را از نظر ما‏‎ ‎‏انداختند، ما را از نظر شما انداختند. این خیانتی بود که در عرضِ قریبِ سیصد سال‏‎ ‎‏اجانب با کارمندهای خودشان، با عمال خودشان انجام دادند. دانشگاه را از مدارس ما‏‎ ‎‏جدا کردند بلکه هر یک را مخالف دیگری کردند. اقشار ملت ما را از هم جدا کردند. این‏‎ ‎‏خیانت بزرگی بود که به ما و به ملت ما کردند تا ما را به این روزها نشاندند. ‏


‏توطئۀ اجانب، جدایی ملتها‏

‏     نه تنها اقشار یک ملت را از هم جدا کردند، ملتها را از هم جدا کردند؛ به طوری که‏‎ ‎‏ملت ایران با ملت ترکیه هیچ روابط ندارد. اصولاً اگر مخالفت نداشت موافقت هم‏‎ ‎‏نداشت؛ بی تفاوت بود. اگر مصیبتی به برادرهای ترک ما مثلاً می رسید یا عرب ما،‏‎ ‎‏برادرهای فارس ما بی تفاوت بودند؛ و به عکس اگر به ما مصیبتی وارد می شد، اینها‏‎ ‎‏بی تفاوت بودند. این بی تفاوتی از همین عمال اجانب و خود اجانب ایجاد شد که تا‏‎ ‎‏توانستند، مخالفت ایجاد کنند و اگر نتوانستند غفلت ایجاد کنند. و ما را غافل کردند از‏‎ ‎‏مقدرات خودمان؛ از مقدرات برادرهای خودمان هم غافل کردند. ما باید از این به بعد،‏‎ ‎‏این هوشیاری که ملت ما پیدا کرده است، جدیت کنیم که این ادامه پیدا کند.‏

‏صدمه های ناشی از غفلتها‏

‏     ما صدمۀ این غفلتها را سیصد سال است که داریم می خوریم. پنجاه و چند سال است‏‎ ‎‏که پیرمردهای ما ـ آنهایی که به سن من یا یک قدری هم کمتر هستند ـ پنجاه و چند سال‏‎ ‎‏است که عذاب الیم این طایفه را کشیدند. و شما جوانها هم بیست و چند سال است که‏‎ ‎‏دیدید هرچه دیدید و شنیدید هرچه شنیدید. همۀ ذخایر ما را از بین بردند؛ نیروی انسانی‏‎ ‎‏که از همۀ ذخایر بالاتر است از بین بردند؛ انسانهای ما را که باید مقدرات این مملکت در‏‎ ‎‏دست آنها باشد و مملکت را آباد کنند، معنویتش را آباد کنند، مادیتش را آباد کنند، این‏‎ ‎‏نیروها را از دست ما گرفتند یا به مراکز فحشا کشیدند. تمام مراکز آموزشی را اینها مراکز‏‎ ‎‏فحشا قرار دادند. سینما که یکی از مراکز آموزشی است در دنیا، رادیو و تلویزیون که‏‎ ‎‏یکی از مراکز آموزشی است برای همه، آموزش برای همۀ طبقات، دستگاهی است که‏‎ ‎‏باید همۀ ملت را آموزش بدهد، اینها‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ به صورت دیگری درآوردند. سینماها را مراکز‏‎ ‎‏فحشا تقریباً قرار دادند. رادیوها تبلیغاتشان دیدید چه بود، تلویزیون هم همین طور!‏

‏زدودن فرهنگ رژیم پهلوی‏

‏     اینهایی که امروز به خدمت اسلام درآمدند باید اصلاح بشوند، و مشغولند به فعالیت‏‎ ‎‏برای اینکه اصلاح بشوند. الآن هم این تتمۀ رژیم فاسد در آنها هست: در مطبوعات ما‏

‏هست، در روزنامه های ما هست، در مجلات ما هست؛ الآن هم آن فساد تتمه اش هست.‏‎ ‎‏باید بتدریج اینها اصلاح بشود. این اخلاق فاسدی که در جوانهای ما ایجاد کردند باز هم‏‎ ‎‏تتمه اش هست لکن باید اصلاح بشود. خدا می داند که این مراکز فحشا با جوانهای ما چه‏‎ ‎‏کرد؛ برای آنها همه چیز را تهیه کردند ‏‏[‏‏تا‏‏]‏‏ غفلت کنند از همه چیز خودشان. مراکز فحشا‏‎ ‎‏را درست کردند به رایگان دادند؛ دعوت کردند، دعوتها کردند، جوانهای ما را کشیدند‏‎ ‎‏در آن مراکز و از مقدرات خودشان غافل کردند. ‏

‏پیروزی قدرت ایمان بر قدرتهای مادی‏

‏     من خدا را شکر می کنم که در ظرف این یک سال ـ یک سال و نیم، یک تحول‏‎ ‎‏اساسی در ملت ما پیدا شد. جوانهای ما توجه به مسائل روز پیدا کردند؛ منصرف شدند از‏‎ ‎‏آن ـ اکثر از آن چیزهایی که قبلاً بود متحول شدند، منصرف شدند. تحولهایی معنوی پیدا‏‎ ‎‏شد که این تحولها را نمی توانیم اسمی روی آن بگذاریم الاّ اینکه دست خدا بود توی‏‎ ‎‏آن. بشر نمی تواند تحول روحی در همۀ طبقات ‏‏[‏‏ایجاد کند‏‏]‏‏. این را کراراً گفتم که یک‏‎ ‎‏پاسبان می آمد یک بازار سرتاسر هر امری را که می کرد اطاعت می کردند، و برای‏‎ ‎‏خودشان حق چون و چرا قایل نبودند؛ نه اینکه حق قایل بودند و نمی کردند، اصلاً وضع‏‎ ‎‏روحی اشان را اینطور کرده بودند که کورکورانه باید اطاعت کرد! همان طوری که ارتش‏‎ ‎‏ما آنطور بود. مردم را اینطور کرده بودند که مثل گوسفند اطاعت کند! سر تا پا اطاعت‏‎ ‎‏باشد: چه فرمان سلطان چه فرمان خدا، «چه فرمان ایزد چه فرمان شاه»!! این کلمه را در‏‎ ‎‏اذهان بچه های ما از بچگی رشد دادند، آن هم این شاه! یک تحولی پیدا شد در ظرف‏‎ ‎‏یکی ـ دو سال که همین جمعیتی که از پاسبان آنطور وحشت داشتند به تانکها حمله کردند‏‎ ‎‏و به شاه هرچه خواستند گفتند و او را بیرونش کردند. همین جمعیت که دیروز از یک‏‎ ‎‏«ستاره دار»‏‎[2]‎‏ آنطور خوف و وحشت می کرد، مشتش را گره کرد مقابل همه ایستاد و همه‏‎ ‎‏را بیرون کرد. این غیر از تحول الهی، غیر از حکم الهی نیست. ایمان است. اگر ایمان نبود‏

‏نمی شد؛ ایمان می خواهد. ایمان به خدا این کار را کرد؛ ایمان به مبادی اسلامی این کار را‏‎ ‎‏انجام داد. همه با هم، همه با هم گفتند که ما اسلام را می خواهیم. این ایمان بود. قدرت‏‎ ‎‏ایمان غلبه کرد بر این قدرتها و الاّ ما که چیزی نداشتیم. با همان کاردهای توی مطبخها و با‏‎ ‎‏همان ـ عرض می کنم ـ چوبها و با همان چیزها آمدند بیرون و غلبه کردند بر این تانکها و‏‎ ‎‏توپها و مسلسلها و اینها. گفتند اینها «دیگر اثر ندارد»‏‎[3]‎‏ در مقابل ایمان. اثر هم نداشت و‏‎ ‎‏نتوانست اثر بکند. ‏

‏دستاوردهای ایمان و وحدت کلمه‏

‏     ایمانتان را حفظ کنید آقا! ایمان به خدا را حفظ کنید، وحدت کلمه را حفظ کنید، این‏‎ ‎‏نهضت را حفظ کنید. ما هرچه داریم از این ایمان و وحدت کلمه ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏. آنها ایمان را از‏‎ ‎‏ما می خواستند بگیرند و وحدت کلمه را. کوشش کردند برای این دو تا، و خدای تبارک‏‎ ‎‏و تعالی نخواست و با ما بود و متحول کرد یک مملکت و یک ملتی که اعتنا به مسائل‏‎ ‎‏دینی نداشت. متحولشان کرد به طوری که همه توجه دارند. همه با ایمان به میدان آمدند.‏‎ ‎‏این ملتی که با هم دعوا داشتند، این شهر با آن شهر، خود شهر این محله با آن محله، این‏‎ ‎‏جوان با آن جوان، یکدفعه یک تحول الهی پیدا شد که حس تعاون پیدا شد. یکی از‏‎ ‎‏دوستان من می گفت که در تهران من در این تظاهرات دیدم که یک پیرزنی یک جایی‏‎ ‎‏ایستاده یک کاسه ای دستش است تویش پول است. گفت لابد این حالا می خواهد یک‏‎ ‎‏پولی جمع بکند. رسیدم به او گفتم که پیرزن چیه؟ گفت که حالا چون بازار تعطیل است،‏‎ ‎‏مردم هم به تلفن احتیاج دارند من دیدم که این کار را من بکنم، این پولها را بیاورم که‏‎ ‎‏مردم پول خُرد ندارند بردارند بیندازند آنجا و تلفن کنند. یک همچو حسی در یک افراد‏‎ ‎‏پیدا شد. یک همچو حس تعاونی که وقتی که این جمعیت بیرون می آمد، همۀ مردم ـ‏‎ ‎‏توی خانه و بیرون ـ با اینها کمک می کردند. این تحول به دست خدا واقع شد.‏


‏فقط «جمهوری اسلامی»‏

‏     اتکال به خدا بکنید. اگر خدای نخواسته این ایمان از دست ما گرفته بشود، این اتکال‏‎ ‎‏به خدا از دست ما گرفته بشود، وحدت کلمه هم گرفته خواهد شد. باز خدای نخواسته‏‎ ‎‏برگشتش به همان مصیبتهاست. دعوت کنید مردم را، دعوت کنید همه را به اینکه در این‏‎ ‎‏رفراندم به جمهوری اسلامی: «فقط جمهوری اسلامی» یک کلمه این ور یک کلمه آن‏‎ ‎‏ور نباید باشد. نه از آن اسقاط بشود نه به آن زیاد بشود. شیاطین می خواهند یک کلمه را‏‎ ‎‏اسقاط بکنند، یا کلمه‏‏[‏‏ای‏‏]‏‏ را زیاد بکنند. توجه به این معنا داشته باشید؛ دعوت کنید همه‏‎ ‎‏را. ‏

‏     من از همۀ اطبای ایران ـ و حالا که قم هستم از اطبای قم ـ و از مریضخانه ها تشکر‏‎ ‎‏می کنم که در این مصایب اینها هم حس مسئولیت کردند و انجام وظیفه کردند. خداوند‏‎ ‎‏همۀ شما را بر وظایفتان بیشتر از این آشنا کند؛ که این دعای بزرگی است. و همۀ شما را‏‎ ‎‏سعادت بدهد و همۀ شما را سلامت. و مملکت شما را از دست اجانب نجات بدهد ‏‎ ‎‏ان شاءالله . خداوند همه تان را حفظ کند. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ‏

‎ ‎

  • ـ «دانش تنها دو دانش است: شناخت بدن و شناخت ادیان» بحارالانوار، ج1، ص 220.
  • ـ افسران عالی رتبه نظامی.
  • ـ اشاره به شعار معروف مردم در روزهای انقلاب است: «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد / حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد».