سخنرانی
زمان: پیش ازظهر 14 اسفند 1357 / 6 ربیع الثانی 1399
مکان: قم
موضوع: ادامۀ جهاد تا استقرار کامل جمهوری اسلامی
حضار: جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
من همیشه دعاگوی شماها، دعاگوی تمام اقشار ملت، دعاگوی پاسداران انقلاب بوده ام و ان شاءالله خواهم بود. خداوند این چهره های نورانی را به نور جمال خودش روشن تر فرماید. خداوند شما پاسداران را عزت و عظمت عنایت فرماید. خداوند شماها را با سعادت و سلامت نفس در این دنیا، و با سعادتهای بزرگ و رحمت بزرگ خودش در آخرت محشور فرماید.
نقش جوانان در پیروزی انقلاب
شماها قشر جوان بودید، قشر جوانی که از همین توده؛ نه در طبقۀ بالا که همه چیز ما را آنها به باد دادند و نه آنهایی که به خارج فرار کردند، یا بودند و اموال این ملت را به یغما بردند. شما جوانهایی که در متن توده، در متن جامعه بودید منت بر ما دارید. همه منتِ اسلام را دارند، ما منتی بر اسلام نداریم؛ اسلامْ منت بر ما دارد، قرآن منت بر ما دارد لکن من منت از شما می کشم. شما جوانهای قدرتمند، شما جوانهای باایمان، شما جوانهای با قدمِ ثابت، این پیروزی را تحصیل کرده اید. من ـ خدا می داند ـ در مدرسه که بعد از یکی ـ دو روز متوجه شدم به این عکسهایی که از جوانهای ما در مدرسه هست ، که البته این بعض از آن شهیدان ما هستند، خدا می داند که بر قلب من چه می گذرد و من چقدر متأسفم، متأثرم. اینها جوانهای خود ما هستند؛ اینها فرزندان من هستند. این جوانهای برومند برای اسلام شهید شدند. خداوند آنها را با صاحب اسلام محشور فرماید.
ما متأسفیم از این کشتارها، از این وحشیگریهایی که رژیم منحوس کرد؛ لکن متشکریم که خون ما، خون جوانهای ما در راه اسلام ریخته شد. اسلام از این شهیدها خیلی داشته است، از این عزیزها خیلی داشته است. و شما جوانها مثل جوانهای صدر اسلام به اسلام خدمت کرده اید. اسلام داشت منسی می شد؛ اسلام را داشتند منهدم می کردند، قرآن را داشتند زیر چکمه ها از بین می بردند. قیام شما جوانهای ایران، قیام شما ملت ایران که قیام الهی بود، نهضت الهی بود، قرآن را زنده کرد، اسلام را زنده کرد؛ حیات تازه به اسلام بخشید.
مجاهدت برای استقرار جمهوری اسلامی
و من امیدوارم که از این به بعد باز همۀ ما، همۀ ما مجاهدت کنیم تا جمهوری اسلام را مستقر کنیم در این مملکت و دست اجانب را همان طوری که تا حالا قطع کرده ایم، از این به بعد هم نگذاریم سلطه پیدا کنند بر ما، و نخواهیم گذاشت. ما اجازه نخواهیم داد که دولتهای ابرقدرت در مقدرات مملکت ما دخالت کنند، در ارتش ما دخالت کنند، در فرهنگ ما دخالت کنند، در اقتصاد ما دخالت کنند. گذشت آن وقت که اینها بدون چون و چرا دخالت می کردند در این امور.
امروز ملت ما زنده است. امروز جوانهای برومند ما زنده اند، ایستاده اند. اینها بودند که ثابت کردند که توپ و تانک اثر ندارد در مقابل ملت، در مقابل ایمان. ایمان به خدا، ایمان به مبادی اسلامی بود که شما را پیروز کرد. عزیزان من! ایمان خودتان را قوی کنید. گمان نکنید که قدرت مادی این کار را کرد. روی حساب قدرت مادی، قدرتهای آنها میلیونها برابر شما بود؛ روی حساب دنیایی نباید شما غلبه کنید؛ آنها باید با یک یورش شما را از بین ببرند لکن همۀ حسابهایی که حسابگرها می کردند باطل شد! و خودشان هم تصدیق کردند که این نهضت موافق با هیچ حسابی نبود؛ [این] پیروزی موافق با هیچ حسابی نبود. آنها حسابهای مادی را دارند، حسابهای دنیایی را می کنند. و البته روی
حساب مادی و روی حساب دنیایی، یک جمعیت فاقد همه چیز، یک جمعیتی که نه ارتش دارد، نه اسلحه دارد نه نظام دارد، هیچ یک از اینها را ندارد بر یک ارتشی که همه چیز داشت، بر یک ابر قدرتهایی که همه چیز داشتند غلبه کرد. این حساب معنوی است نه حساب مادی. روی حساب مادی درست نیست. آنها که حسابهایشان روی مادیات است و روی دنیاست باید بیایند بگویند که روی چه حسابی این ملت غلبه کرد بر همۀ ابرقدرتها. کارتر که از اول پشتیبانی خودش را اعلام کرد؛ و با هیاهو، با نطقها، با حرفها ـ پشت سر هم ـ اعلام پشتیبانی کرد. آنهایی که گفتند ما اسلحه می آوریم، ما کشتیهایمان می آید در آبهای شما ـ آوردند هم بعضی را ـ و ما چه خواهیم و چه خواهیم کرد، کجا رفتند؟ آنها فهمیدند که مسئله مسئلۀ مادیات نیست؛ باید بفهمند این را. نمی دانم می فهمند یا نه! باید این مطلب را بفهمند که همۀ ابرقدرتها پشتیبانی کردند، پشتیبانی از محمدرضا کردند. خود او هم دارای همه چیز بود الاّ انسانیت، الاّ شرف.
رمز پیروزی
روی موازین مادی، روی موازین عادی باید با یک یورش، ما از بین رفته باشیم. باید همۀ ما یک لقمۀ آنها باشیم! لکن قدرت ایمان، پشتیبانی خدای تبارک و تعالی، اتکال به ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ شما را پیروز کرد. برادران من! از یاد نبرید این رمز پیروزی را. این وحدت کلمه ای که در تمام اقشار ایران پیدا شد معجزه بود. کسی نمی تواند این را ایجاد کند؛ این معجزه بود. این امر الهی بود. این وحی الهی بود نه کار بشر. رمز پیروزی شما اول ایمان ثابت؛ و بعد وحدت کلمه. این دو مطلب را حفظ کنید. ایمان خودتان را قوی کنید. شما یک موجود مادی نیستید ـ [به قول] آنهایی که انسان را یک موجود مادی می دانند، انسان را مثل سایر حیوانات می دانند ـ شما یک موجودی هستید که هم جهت مادیت دارید و بالاتر، جهات معنویت. شما دارای یک نفْس قدوسی هستید. شما دارای یک نفْس مجرد هستید که اگر چنانچه در خدمت اسلام، در خدمت خدای
تبارک و تعالی باشید، آن نفْسِ شما نفْسِ طاهر، زکی و سعادتمند است؛ و هر جا که بشود و هر طور که بشود، آن نفْس زکیۀ سعادتمندْ سعادتمند است. در شکستها سعادتمند، در مردن [هم] سعادتمند است. مردن انسان، انسان طاهر، اول زندگی انسانی اوست. اینجا زندگی حیوانی است، زندگی محدود است. آن زندگانی انسانیِ غیرمحدودْ مال یک عالَمِ غیر محدود است. اگر تصفیه کردید، اگر نفْس خودتان را تطهیر کردید، اگر اعمال خودتان را با قرآن کریم وفق دادید، با احکام اسلام وفق دادید، اگر اخلاق خودتان را اخلاق قرآن کردید، اگر نفْس خودتان را تصفیه کردید، باک از هیچ چیز نداشته باشید. مردن چیزِ سهلی است، چیز مهمی نیست. این است که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ مولای همه می فرمود که من به موت آنقدر انس دارم که بیشتر از انسی که بچه به پستان مادرش دارد. برای اینکه او فهمیده بود که دنیا چیست و ماورا چیست؛ فهمیده بود که موت یعنی چه. موتْ حیات است. ما شهید دادیم لکن شهیدان ما زنده اند؛ پیش خدا زنده اند، آنجا رزق می خورند؛ ابدی هستند آنها. و ما هم از خدا می خواهیم که موفق به شهادت بشویم. یک آنْ است و سعادت همیشگی. زحمت یک آنْ، سعادت همیشگی دنبالش؛ سعادت همیشگی.
مقصد الهی
اگر بخواهید به اسلام و ملت خودتان خدمت بکنید، اگر بخواهید خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهید خدمت شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد، مقصد را مقصدِ الهی کنید؛ برای خدا قدم بردارید، مجاهده را برای خدا بکنید، پاسداری را برای خدا بکنید. شما زحمت خیلی می کشید، زحمت خیلی کشیدید، شما به اسلام حق دارید لکن جهاد کنید؛ جهاد نفْس کنید. این شب زنده داریها که الآن مجاهدین ما دارند می کنند، در این دلهای شب با خدای تبارک و تعالی مناجات کنید. از خدا بخواهید که
شما را توفیق بدهد، توفیق شهادت بدهد، توفیق عزت بدهد. شهادتْ عزت شماست. شما نترسید از هیچ چیز. شما طبقۀ ملت، که حقیقتِ ملت شما هستید، واقعیت ملت عبارت از همین توده است، همین کارگر و صانع و بازاری و این صنفِ اداری و کشاورز و اینها تودۀ حقیقی ملت است، آنها که چپاولها را کردند و رفتند، از ملت ما نیستند، شما از هیچ چیز نترسید که با قدرت ایمان بر همۀ مشکلات ان شاءالله غلبه خواهد شد.
انهدام رژیم 2500 ساله توسط ملت
البته الآن می دانید که انقلاب است. و این را بدانید که در تمام انقلاباتی که از اول عالَم واقع شده است تا حالا، انقلابی به این سرعت و به این کم ضایعه ای نبوده است. ما شهید دادیم، بسیار هم دادیم لکن در مقابل آنها که قیام کردند و میلیونها آدم از آنها کشته شده است، خرابیها برایشان واقع شده است، ایران بحمدالله در تحت حمایت ولیّ امر ـ سلام الله علیه ـ ضایعاتش کم و عایداتش زیاد. بالاتر از این عایده چیست که یک رژیم 2500 سالۀ ظلم را که ریشه هایش در اعماق این مملکت رفته بود شما کندید در ظرفِ چند ساعت؟! البته مقدماتش طولانی بود لکن آن وقت که قیامِ حقیقی شد و آنها خواستند کودتا بکنند ـ کودتا می خواستند بکنند، این کودتا بود ـ شما شکستید در ظرف چندین ساعت و همه چیز را فرو ریختید. آنها هرچه داشتند، هرچه خواستند خرابی کردند؛ هرچه توانستند خرابی کردند. خرابی کردند، رفتند و مملکت ما را به باد دادند و رفتند. الآن ما یک خرابه در دستمان است. شما پنجاه و چند سال با دیکتاتوریها، با اختناقها، با بی ارزشی ای که به شما دادند، شما را هیچ حساب می کردند، شما پنجاه و چند سال ساختید، تحمل کردید. حالا باید باز برای ساختن تحمل کنید. گمان نکنید که ما یا دولت یا ـ عرض می کنم ـ قشری از دولت بتوانند، قشری از ملت بتوانند این خرابه ها را بسازند. این کار همه است؛ همۀ ملت، همۀ ملت مکلفند. اینهایی که گاهی یک نغمه ای سر می دهند، یک چیزی می گویند [که] «پس چه شد، چرا، چرا» اینها می خواهند تفرقه بیندازند. «چه شد» یعنی چه؟ بیشتر از این چه بشود؟ ملتی که تمام ابرقدرتها را با مشت
کوبید، باز چه شد؟! ملتی که یک دستگاه جابر را که 2500 سال بر این مملکتْ حکومتِ جابرانه کردند زیر خاک کرد، باز چه شد؟! «چه شد» باید گفت؟!
عنایت الهی در پرتو اتحاد ملت
البته مشکلات داریم؛ الآن ما مشکلاتمان زیاد است لکن همه باید دست به هم بدهیم تا حل مشکله بکنیم. من نمی توانم، روحانیت هم نمی تواند، دولت هم نمی تواند، هیچ قشری از اقشار نمی توانند لکن یَدُالله ِ مَعَ الجَمَاعَة؛ خدای تبارک و تعالی با جماعت است. جماعتْ روی هم وقتی که اتفاق بر یک امری کردند، خدای تبارک و تعالی پشتیبان آنهاست. و ما حس کردیم این مطلب را، ذوق کردیم این مطلب را، که این جماعت ایران که با هم شدند خدا پشتیبان آنها بود، و الآن هم هست. کاری نکنید که عنایت خدا ـ خدای نخواسته ـ کم بشود؛ کاری نکنید که برای ولی عصر ایجاد نگرانی بکنید. تفرقه نداشته باشید با هم؛ با هم تفرقه اندازی نکنید. با هم باشید همه؛ همه با هم جمهوری اسلام، جمهوری اسلامی؛ همه با هم. و من امیدوارم که با تحقق جمهوری اسلامی و توفیق ما و توفیق شما به اینکه یک همچو عدل اسلامی را مستقر کنیم، گرفتاری همۀ ما رفع بشود؛ گرفتاری کارمندها رفع بشود؛ گرفتاری کارگرها رفع بشود. دولت، ما ـ همه ـ در صدد این هستیم که یک زندگی صحیح خوب برای کارمندها، برای طبقۀ ضعیف، برای این مستضعفینی که سالهای طولانی تحت فشار بودند، برای این کارمندانی که در کارخانه ها، کارگرانی که در کارخانه ها کار می کنند، برای کشاورزها، برای همه... .
تقوا؛ رمز پیروزی و برتری
اسلام برای همه است. اسلام از توده پیدا شده است و برای توده کار می کند؛ اسلام از طبقۀ بالا پیدا نشده است. پیغمبر اکرم از همین جمعیت پایین بود، از همین توی جمعیت پا شد و قیام کرد. اصحاب او از همین مردم پایین بودند؛ از این طبقۀ سوم بودند. آن طبقۀ بالا بالا مخالفین پیغمبر اکرم بودند. از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت،
همین ملت قیام کرده است و به نفع همین ملت احکام آورده است: اِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَالله ِ أتقیکم؛ خدای تبارک و تعالی به طبقات نگاه نمی کند که این طبقۀ بالاست، این نخست وزیر است، این اعلیحضرت همایونی است، این نمی دانم چه است، این سردار است. نزد خدای تبارک و تعالی اینها هیچ مطرح نیست. در اسلام تقوا مطرح است. آنکه تقوا دارد، هر که تقوایش زیادتر است، پیش خدا کرامتش زیادتر است. آن کارمندی که در کارمندی اش تقوا دارد، آن نخست وزیری که در نخست وزیری اش تقوا دارد، تقوای سیاسی دارد، آن وزرایی که تقوا دارند، در کارهایی که می کنند متقی هستند، با خدا هستند، آن رئیس جمهوری که تقوا دارد، الهی است، اینها کریمند. و اگر خدای نخواسته تقوا در کار نباشد، همه از نظر خدا منفی اند. آن روزی که بر ملتْ تقوا پیدا بشود ملت برومند است، کریم است، پیش خدا «اکرم» است؛ إنّ أکرَمَکمْ عِنْدَالله ِ أتقیکمْ استثنا ندارد. پیغمبر اکرم برای اینکه اَتْقای ناس بود، اکرم ناس بود. امیرالمؤمنین برای اینکه بعد از رسول الله ، اَتْقَی الناس بود، اکرم ناس بود. نَسَب و سَبَب، این حرفها توی کار نیست؛ تقوا در کار است. تقوا داشته باشید تا بر همۀ مشکلات غلبه بکنید. با خدا باشید و از هیچ چیز باک نداشته باشید. اتکال به خدا بکنید و... از هیچ چیز نترسید.
مفهوم نداشتن شکست در منطق اسلام
منطقْ منطقِ صدر اسلام است که اگر بکشیم بهشت می رویم، و اگر کشته بشویم بهشت می رویم. این منطقْ شکست ندارد. منطقِ دنیا نیست که اگر چنانچه بمیرند، یا به جهنم می روند یا به جایی بدتر از جهنم ـ اگر باشد! منطقْ منطقِ دین است. منطقْ منطقِ اسلام است، منطق قرآن است. باک نیست وقتی که تقوا بود، وقتی با خدا بودیم، باک نیست که مردم از ما اِعراض کنند؛ دنیا پشت بر ما بکند. باک نباید داشته باشیم برای اینکه خدا با شماست. و اگر خدای نخواسته عنایت او برداشته شد، همۀ عالم هم که با شما باشند
فایده ندارد. همۀ ابرقدرتها با این مردیکه بودند فایده نکرد. همۀ دولتهای عربی هم بودند؛ حالا آمدند می گویند چه و چه. همانهایی که آن وقت برادر بودند با این، پشتیبانی می کردند، همه برگشتند! رویشان را برگرداندند و پشت به او کردند! الآن آن وسط نشسته، همۀ دولتها پشت کردند به او؛ همۀ ملتها پشت کردند به او. عایلۀ خودش هم پشت کرده است به او. شما خیال می کنید که الآن این از دست همان عایله و داخلۀ خودش راحت است؟ همان داخله، پدرش را در می آورد. راحتی دیگر برایش نیست.
عاقبت قیام بر ضد خدا
آن کسی که بر ضد خدا قیام کند، بر ضد احکام خدا قیام کند، آن کسی که خیانت کند بر اسلام، خیانت کند بر مملکت مسلمین، عاقبتش این است. و این عاقبت سهلی است؛ عاقبتهای بالاتر در کار هست. این الآن بهشتش این است که در دنیا باشد با همۀ نکبت! این موفق به توبه نخواهد شد. من نمی گویم نباید بشود اما نخواهد شد! حضرت سجاد ـ سلام الله علیه ـ از قراری که منقول است به یزید یاد داد که از چه راه توبه کن. حضرت می گویند: حضرت زینب فرمود، آخر به این!؟[امام سجاد پاسخ فرمودند]این موفق نمی شود به توبه. کسی که امام را بکشد موفق به توبه نمی شود. اگر موفق می شد به توبۀ صحیح، قبول می کرد خدا لکن نمی شود. یعنی قلب جوری می شود، قلب انسان طوری می شود که دیگر برای انسان امکان ندارد آن قلب را از آن طبعی که برایش واقع شده است، از آن ظلمتی که برایش واقع شده است، بتواند نجات بدهد. دعا کنید که انسان اینطور نشود. خداوند در قلب انسان مُهر نگذارد؛ یک مُهری که دیگر نتواند خودش هم هیچ کاری بکند.
خداوند به همۀ شما قدرت، سلامت، پایداری، پاسداری، پاسداری از انقلاب به همۀ شما عنایت کند؛ اما از این به بعد هم محتاجیم به شما. همۀ ما محتاج به خدا هستیم، و ما محتاجیم به این قوا. ما محتاجیم به این جوانهای برومند، جوانهای سرتاسر ایران. شما
پاسدارانِ بحقِ اسلامید. شما مثل جوانهای صدر اسلام هستید. شما اسلام را نجات دادید. باید از این به بعد هم پاسداری کنید که این انقلاب به ثمر واقعیش برسد. خداوند همۀ شما را توفیق عنایت کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته