غدیر به عنوان منشاء ولایت در اسلام و سرچشمه زلال امامت و مفهوم بلند و عمیق شخصیت دوم جهان اسلام یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام و ظهور و رهبری علی گونه امام خمینی(س) درهم آمیختند و از این آمیزش در فضای انقلاب، ولایت به عنوان یکی از اساسی ترین اصول اعتقادی اسلام و تشیع دوباره به رستاخیز رسید.
پس از فاجعۀ هفتم تیر و حضور گستردۀ مردم در حمایت از امام و نظام جمهوری اسلامی، سازمان در تداوم اقدامات تروریستی خود، ابتدا تلاش کرد امکان بمب گذاری در «بیت امام» را بیابد و بعد از ناکامی در این قصد شوم، رییس جمهور و نخست وزیر را هدف قرار داد.
امام براساس ایدۀ «وحدت اسلامی» هیچگاه درصدد تبدیل جامعه به اجتماع توده دار بی انگیزه و مطیع نبوده است. ایشان از مردم می خواستند که ضمن اقدام به تشخصات خونی، ملی و مذهبی، اجتماع واحد باشند و چنین آرزویی هم با تمسک به اسلام امکان پذیر است. ایدۀ «وحدت اسلامی» نشان می دهد که امام هیچ گاه از نژادپرستی و شخص پرستی حمایت نکرده است؛ هیچ گاه به آزار و سخت گرفتن بر اقلیت های دینی و مذهبی روی نیآورده اند. این ویژگی ها نشان می دهد که حکومت اسلامی امام، تا چه اندازه در نقطۀ مقابل فاشیسم بوده است.
حکومت اسلامی بر مبنای عدل تشکیل می شود؛ حکومتها از جمله حکومت اسلامی باید تابع مردم باشند؛ حکومتها باید برای مردم باشند، نه مردم برای حکومتها؛ حکومت اسلامی، حکومتی است خدمتگزار، و وظیفه حکومت خدمت به مردم است؛ پیوند و رشته اتصال این اصول بر مبنای خدا محوری است؛ زیرا در حکومت الهی است که عدل معنی می شود. رضایت مردم اصلی است مورد قبول، و خدمت به مردم اصل و محور است؛ و اساس حکومت حقانیت می یابد، به این معنی که ارادۀ مردم، سرچشمۀ قدرت حکومت؛ و ارادۀ خداوند، سرچشمه مشروعیت و حقانیت حکومت می باشد.
هویت و موجودیت یک جامعه و حفظ آن بارزترین و مهم ترین منفعت ملی است که جامعه آن را برای خود در نظر می گیرد. هر کس در فطرت و وجدان خود به خوبی درمی یابد که باید زنده باشد و امکانات حیات و زندگانی برای او فراهم شود تا بتواند به آرمان های خود فکر کرده و به سوی آن گام بردارد. اگر موجودیت یک جامعه به خطر افتد، آن جامعه هرگز نمی تواند به آرمان های خود برسد. بنابراین حرکت به سوی آرمان ها را باید در بقایِ جامعه و حفظ هویت آن ملاحظه کرد و بر همین اساس است که می گوییم منافع ملی ما ایجاب می کند که جامعه در جهت حفظ هویت و موجودیت خود تلاش کرده و از راه های ممکن برای تأمین این منفعت ملی کمک بگیرد و آن را به خطر نیندازد.
مردم ما در سایه استقلال و آزادی به دستاوردهای عظیمی رسیده اند که حتی از دید بیگانگان قابل تقدیر است. از آنجایی که یکی از توطئه های شناخته شده و مشهور دشمنان ملت و کشور، دروغ بافی و کتمان حقایق و ناچیز عنوان کردن افتخارات ملی به منظور یأس مردم بخصوص جوانان و بویژه دانشجویان است بر آن شدیم تا از فرصت موجود استفاده کنیم و انگیزه ها و عواملی را که موجب انقلاب شد مرور کنیم.
با این که اسلام بیشترین آسیب را از تروریسم دیده و قرن ها قبل از بیداری غرب استفاده از این روش را تقبیح و تحریم کرده است، مع الوصف امروز سردمداران غرب خود را در خط مقدم مبارزه بر علیه تروریسم معرفی کرده و به بهانه آن اقدام به تحریم، تهدید، لشکرکشی، و براندازی حکومت ها نموده و به اشغال کشورها ادامه می دهند. آنچه که در تعریف تروریسم نزد غربی ها نقش دارد منافع آنان است، نه حقوق بشردوستانه و جنایت هایی که در دنیا اتفاق می افتد. بنابراین هر کجا لطمه بر منافع غرب وارد شود آنجا نقض حقوق بشر است، نقض حقوق زنان است، گروه ها همه تروریستی اند و...، اما اگر برخوردها اصطکاک با منافع آنان نداشت، آنجا همه چیز سر جای خود قرار دارد؛ گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است ولو بمب باران پناهندگان به پناهگاه سازمان ملل (مثل قضیه قانا در لبنان) باشد.
از دیدگاه عارفان مسلمان اضطراب و نا آرامی انسان، در واقع درد و رنج جدایی از حق و اشتیاق و شوق او به ذات حق، حرکت به سوی او و نزدیک شدن به اوست و انسان تا زمانی که به قرب ذات حق نرسد، این نگرانی او هم از بین نمی رود، بدین ترتیب دائماً ناآرام است و حتی اگر خود را به چیزی هم سرگرم کند، این مشغله زودگذر و موقت است و اضطراب او را بر طرف نمی کند. همّ و غمّ انسان، رسیدن به خداست و تنها با یاد او، آرامش می یابد.
حضرت امام مانند بزرگان دیگر، حقیقت محبت را از امور وجدانی و ذوقی می دانند که دریافت حقیقت آن، نه با «بصر» ممکن است و نه با «نظر». ایشان بر این عقیده اند که محبت قابل تعریف نیست؛ از این روی در آثار ایشان برای محبت، حدی منطقی یا تعریفی خاص ذکر نشده است. با این حال، در جای جای کتب و رسایل ایشان به توصیف هایی برمی خوریم که باید آن را تعریف محبت به خواص و آثار آن نامید.
هویت اجتماعی» سئوال اساسی کشورهای جهان سومی است. هویت اجتماعی یعنی خودآگاهی جمعی که مردم این گونه کشورها به اصالتها، ارزشها، و میراثهای فرهنگی خود داشته باشند و دقیقاً علت عقب ماندگی و آسیبهای این کشورها همین مسئله است. نبود چنین آگاهی اجتماعی به وجود و هستی اجتماعی خود، سبب وابستگی به کشورهای استعمارگر و در نتیجه نخستین عامل نفوذ فرهنگی کشورهای سلطه گر است.
امام خمینی برای دانشگاه، دانشگاهیان و دانشجویان، پیام ها و سخنان مبسوطی بیان فرموده اند که اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزیه و تحلیل شوند، راه نجات یک ملت و کشور مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، این امر محقق می شود. همچنین اندیشه های حضرت امام نشان می دهد که در میان اقشار مختلف اجتماعی برای دانشگاه و دانشگاهیان جایگاه ممتازی قائل بودند.از دیدگاه امام راحل (س) دانشگاه به جهت نقش ویژه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود، همواره از اهم امور و مبدأ همه تحولات جامعه است. اصلاحات اجتماعی تابعی از اصلاحات دانشگاه است و آن قدر برای دانشگاه اهمیت قائل هستند که در کلامشان، این نهاد اجتماعی با سرنوشت انقلاب و اسلام پیوند ناگسستنی دارد.
ازجمله مسائل علمی که در مباحث سیاست نظری و عملی جایگاهی ویژه دارد، موضوع «منافع ملی» است. «منافع ملّی» عنوانی است که از یک سو با سیاست گذاری ها، موضع گیری ها، جهت گیری های دولت و ملت در ارتباط است و از سوی دیگر با آرمان ها و اهداف ملی نیز رابطه ای متقابل و تنگاتنگ دارد.
رشد و توسعه از دیدگاه اسلام و امام مفهومی وسیع و همه جانبه دارد؛ و کلیۀ ابعاد وجودی انسان را فرا می گیرد و راه جدید و حیاتبخشی که همان راه انبیا و راه وحی الهی است فرا راه انسانها می گشاید، و انسانها را از تک بعدی و تک ساختی بودی و اسارت در برابر تمایلات پست مادی و لذایذ حیوانی و شهوات تمتعات نجات می دهد و به زندگی و حیات و روابط انسانی معنا و مفهوم می بخشد، و معنویت و اخلاق و تهذیب نفس و قرب و سیر الی الله را در مسیر اهداف و حیات او قرار می دهد، و فرهنگ، هم زیر بنای توسعه است و هم، هدف از توسعه و هم، عامل است و پایه و هم، هدف و نتیجه است.
نظام جمهوری اسلامی ایران که قصد صدور ارزش ها و پیام انقلاب به دیگر کشورها را دارد تنها و تنها از طریق افزایش قدرت علمی خواهد توانست به این هدف دست یابد. این قدرت علمی محصول خودباوری، انسان سازی، تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه، هم اندیشی متفکران، همنوایی با دیگر دانشگاه های اسلامی و امثالهم است.
در این مقاله موضوع از نظر احکام اولیه مورد بحث قرار گرفته است و مسائلی که از نظر احکام ثانویه با موضوع ارتباط دارند، مانند اوضاع مؤثر بین المللی و جهانی و غیره در اصل موضوع تأثیری ندارند.
مسأله استقلال سیاسی یک کشور در مقابل بیگانگان، تنها یک مسأله اسلامی صرف نیست تا از احکام اسلامی به حساب آید و لازم باشد آن را روی ادله دینی به اثبات برسانیم بلکه یک حق اساسی و اولیه بشر است که دیگران بر سرنوشت او حاکم نباشند و هر ملتی بتواند بدون دخالت بیگانگان، بر مقدرات کشور خود حکومت کند.
در انسان، دست کم سه ساحت وجود دارد: یک ساحت اندیشه است که در حقیقت ساحت تعقّل و تفکر است و علم و فلسفه و اینها محصول این ساحت است. یک ساحت، احساس است که به موجب این ساحت است که انسان عشق می ورزد انسان دوست می دارد و بر اساس آن به یک معنا مثلاً ادبیات و هنر بوجود می آید. یک ساحت از وجود انسان، رفتار های انسان است، البته ساحت های دیگری هم می شود در نظر گرفت.
امام خمینی(س) در تیرماه 1367 با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، جنگ را به اتمام رساندند بدون اینکه جمهوری اسلامی به خواسته های اولیه و مطلوب خود (شکست کامل دشمن) دست یابد. دلایل این کار و اینکه امام خمینی(س) در چه شرایطی حاضر به چنین اقدامی شدند، سؤالی است که در ادامه به آن پاسخ داده می شود