وقف یکی از موضوعاتی هست که هم بخش حقوقی و فقهی دارد و هم بخش اقتصادی دارد و هم آثار تربیتی و اخلاقی دارد و لذا دارای ابعاد مختلف و گوناگون فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است.
هر حادثه تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در تاریخ جهان بوقوع می پیوندد، بنا به اهمیت و نقش و آثار مترتب به آن، به همان میزان پیوسته نظر اندیشمندان و متفکران را بخود معطوف داشته و هر یک با دیدی خاص به آن نگریسته و ابعاد و آثار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. از میان این حوادث که بدنبال وقوع آن تحولی فرهنگی اجتماعی و سیاسی در دنیای اسلام، بلکه در جهان داشته، حادثه و تراژدی عاشورای حسینی(ع) است که هر یک از اندیشمندان به بررسی برخی از ابعاد آن پرداخته اند. ما در این مقاله بر سر آنیم که ابعاد تکوینی این حادثه را در رابطه با فلسفه وجودی انسان در جهان و نقشی را که بازیگران اصلی این تراژدی در صحنه عاشورا ایفا کردند، با عنایت به فلسفه ابتلا در قلمرو انسان و طریقه انتخاب و گزینش او در محدوده عرفان عملی سخن گوییم و در جهت ارائه بعضی رموز و سمبل ها و آثار معنوی آن در اعتلا و تکامل معنوی انسان در طی قرون، به اجمال به تحلیل بپردازیم.
ادبیات، بی تردید مظهر اندیشه یک قوم و تصویر عمومی فرهنگ یا جامعه یا امت است که بدان وسیله می توان به ارکان و جزئیات مهمی از تمدن و سنن آن مردم واقف شد.
جنبش کربلا به عنوان یک نهضت مقدس مذهبی و یک حرکت سیاسی از نوع انقلابی آن، پایدارترین جنبش در فرهنگ سیاسی شیعه است. این جنبش، نهضتی در جهت احیای احکام دین، زدودن انحرافات دینی و سیاسی و جایگزین کردن حکومتی علوی و امامتی به جای نظام اموی بوده است.
امت اسلام که در عصر حاضر، با انواع توطئه های نظامی، امنیتی و اقتصادی طراحی شده توسط امریکا، صهیونیسم و دیگران دست به گریبان است، به خوبی دریافته که سیاست خودباختگی فرهنگی که از سوی صهیونیسم جهانی به منظور از بین بردن تاریخ و فرهنگ ملتها اِعمال می شود، از بمب افکنها و هواپیماهای پیشرفته و موشکهای قاره پیما و حتی از بمب اتم هم خطرناکتر است، چرا که تهاجم فرهنگی، از درون جوامع به تخریب آنها پرداخته و بدون هیچ سر و صدا و یا کوچکترین مقاومتی، جامعه را ویران می کند.
به یقین مشخص است که باور امام بر مبنای امتناع تحقق دموکراسی غربی در جامعه دینی است و بارها ایشان برتری حکومت اسلامی را بر دموکراسی یادآور شده و آن را دموکراسی حقیقی و درست، به شمار آورده اند. در این راستا، اندیشه امام سرشار از حس خودباوری جوامع اسلامی و اعتقاد و اتکال به جامعیت و کمال حکومت اسلامی است و حتی انضمام واژۀ دموکراتیک را به نام نظام اسلامی، مایه وهن می دانند. دموکراسی غربی به نظر امام در بهترین شکل و کارآمدترین صورت، تنها تأمین کنندۀ مصالح مادی مردم است. در حالی که حکومت اسلامی علاوه بر این، وظیفه اصلی خود را انسان سازی و بازسازی و ارتقاء امور معنوی مردم به شمار می آورد و خدامداری را جایگزین فردگرایی و انسان محوری می کند.
هر فرهنگ و اندیشه ای، زبان شعر را برمی گزیند تا خود را در آن پنهان کند و از طریق شعر، اندیشۀ خود را به دیگران منتقل نماید. در حقیقت، شعر و لطافت شعور، ودیعه ای الهی است و آنچه در اسلام منع شده است، انحراف در کاربرد این ودیعه می باشد؛ اما شعرِ دارای تعهد و موضع صحیح، ستوده شده است.
در این نوشتار پس از بررسی جایگاه رعایت الگوی مصرف در متون دینی و اندیشه امام خمینی، به این نتیجه رسیدیم که اسراف، تبذیر و سخت گیری در امور زندگی ناپسند و مذموم بوده، معیار درست الگوی مصرف از نگاه آموزه های دینی و امام خمینی در تمام عرصه های فردی و اجتماعی مانند: خوراک، پوشاک، مسکن، وسیله نقلیه، ازدواج، مهمانی، انفاق به مستمندان، ادارات دولتی و بیت المال، میانه روی و اجتناب از زیاده روی و ریخت و پاش است؛ که پیامدهای مثبت فراوان فردی و اجتماعی در پی دارد.
در دیدگاه انقلاب تاریخی امام، فردای بهتر در گرو بازگشت به اصالتهای انسانی، اخلاقیات فراموش شده امروز جامعۀ جهانی، خلوص و تقوای اجتماعی می باشد و در این دیدگاه که دنیا را مزرعه ای برای آخرت می داند، حیات این جهانی مقدمه ای است برای حیات جاودان.
امام(س) بر خلاف تلقی رایجی که دموکراسی را در برابر اقتدارگرایی و خودکامگی می نشاند، دموکراسی را در برابر استبداد، دیکتاتوری و ظلم قرار می دهند و بدین وسیله و با تأکید بر قانون مداری حکومت اسلامی از خطر دیکتاتوری اکثریت منتخب جلوگیری می نمایند.
ظهور تروریسم در عرصۀ بین الملل و در مطالعات حقوقی و بین المللی محصول تحولات و توسعۀ روابط بین المللی و رابطۀ انسان با انسان به سوی ساختار قدرت گرایی است. ترور و تروریسم، ابزاری برای ساختارسازی قدرت، و رسیدن به اهداف اقتدارگرایی است. تروریسم پدیده ای است با گونه های گوناگون و پیچیده که در هر زمانی به تناسب شرایط زمانی و مکانی، امنیت و آرامش انسان ها را با خطر مواجه کرده است.
جهره ی مرگ در شعر این دوره چهره ای تلخ و کدر نیست که فیض عظیم شهادت است. مرگ حماسه رنگ و شکوهمند، عارفانه و عاشقانه، اندوهناک اما عظیم و حرکت آفرین و مرگی که با الگوهای عاشورایی و فرهنگ حسینی همراه است
امام به طرز نشستن در مجالس سوگواری اهل بیت و گوش دادن به وعظ واعظ یا روضه روضه خوان، و گریستن به هنگام شنیدن مصایب شهدای کربلا به همه نشان دادند که «فرهنگ عاشورا» را باید پاس داشت و حریم آن را نگاه داشت.
امام حسین از انسانهای هدفدار است، از اینرو برای او فرد معنا ندارد، زنده ماندن یا کشته شدن فرد مطرح نیست، آنچه مطرح است، هدف است و حرکتی را که او آغاز کرده به منظور دستیابی به یک هدف مقدس است و این هدف زنده می گردد، گر چه افراد کشته می شوند.
دنیاطلبی یکی از مهم ترین گرفتاری های بشر کنونی است. چنانکه در حدیث شریف آمده است که دوستی دنیا منشأ هر گناهی است. وقتی به رفتار خود و دیگران نگاه می کنیم، صحت حدیث مذکور را مشاهده می کنیم. برای به دست آوردن مال بیشتر دست به هر معصیتی می زنیم. دزدی، رشوه، احتکار، ربا، طمع، ذلت پیش بنده و صدها گناه دیگر از مفاسدی است که با دنیاطلبی انسان همراه است.
محققان معتقدند که کمتر فردی می تواند بدون داشتن حداقلی از ویژگیهای عمومی شخصیت کاریزمایی، حتی در آماده ترین محیط نیز به رهبر کاریزمایی تبدیل شود. ادعای نوشتار حاضر این است که در مورد امام خمینی، این ویژگیهای فردی، به حداکثر ممکن وجود داشته است. به عبارت دیگر، جانشین سازی ایشان با اسطوره های فرهنگی شیعی، برخلاف بسیاری دیگر از موارد جانشین سازی رهبران کاریزمایی دنیا ، جانشین سازی واقعی (البته در مقیاسی کوچکتر) است، چون امام بسیاری از صفات مورد جانشین سازی را واقعاً دارا بود.
بنظر بنده مهمترین چالش امروز فکری جهان اسلام به نوع مواجهه و انتخاب یکی از این دو رویکرد باز می گردد و می بینیم که در سطح جهان اسلام تفکر سلفی گری، طایفه گرایی، و خلیفه گری خودساخته و خودبافته چه مصیبتهایی در ممالک اسلامی پدید آورده است. بحمد الله در ایران بواسطه ساختار نظام جمهوری اسلامی که مبتنی بر رأی مردم و برگزاری انتخاباتهای مکرر می باشد و عمق نفوذ اندیشه حضرت امام و تلاش و مراقبت پیروان امام و روشنگریهای مداوم خلف شایسته حضرت امام ، تفکرات انحرافی فرصت ایجاد بحرانهای عملی نیافته اند.