رعایت حقوق مردم در حکومت دینی و نظام جمهوری اسلامی (ضرورت بازخوانی و مقابله با تحریف اندیشه امام خمینی)
دکتر حمید انصاری
با توجه به این که در صحبت ها و اندیشه امام خمینی همیشه مردم مطرح بوده اند و مورد تاکید حضرت امام بوده ، شما چه ضرورتی می بینید که اندیشه های امام در این زمینه بازبینی بشود، آسیب هایی که در این زمینه وجود دارد چیست و فکر می کنید چه جریان ها و گروه هایی درصدد تخریب این اندیشه ها هستند و با چه هدفی این کار را دنبال می کنند؟
سوال شما تقریبا سه بخش مجزا داشت. راجع به ضرورت طرح مساله حقوق مردم در حاکمیت دینی از دیدگاه حضرت امام کار زیاد شده است. موسسه هم به سهم خود نیز کتابها و مقالات زیادی از جمله کتاب تبیان موضوعی نقش و جایگاه مردم در اندیشه امام خمینی را منتشر کرده. همچنین در گذشته همایشی بین المللی تحت عنوان حکومت اسلامی در اندیشه امام برگزار کرده ایم که در آن جا بحث های علمی خوب و شرح و تبیین های مناسب و درخوری صورت گرفته و مجموعه مقالات آن نیز در دهها جلد منتشر شده است. یکی از کلیدی ترین مفاهیم در باب اندیشه سیاسی حضرت امام، بحث از نقش مردم در حاکمیت و حق آنان در تعیین سرنوشت سیاسی خویش است. در این نگاه مردم در عرصه های مختلف دارای حقوق هستند، که مهمترین آن حق مردم در عرصه تأسیس نظام سیاسی و تعیین ساختار حکومت اسلامی است. یعنی مردم در فرایند ایجاد ساختار دینی نقش دارند و حق اعمال حاکمیت دارند و از رهگذر آرایی که برای تعیین نوع حکومت و قانون اساسی آن و تعیین و انتخاب مصادر عالی نظام، از ولی فقیه (با انتخاب خبرگان) بعنوان رهبر نظام گرفته تا انتخاب رئیس قوه مجریه (بعنوان دومین مقام رسمی کشور) و انتخاب نمایندگان مجلس برای تصویب قوانین جاری کشور و انتخاب اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا حق حاکمیت خویش را اعمال می کنند. علاوه بر این در روند امور جاری کشور نیز حق نظارت دارند که از طریق منتخبین آنان در نهادها و مصادر مذکور اعمال می شود. در آثار و اندیشه امام خمینی این حقوق به روشنی به رسمیت شناخته شده است و در قانون اساسی نیز که به تأیید و تنفیذ حضرت امام بعنوان رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی رسیده تصریح شده اند. مردم و حکومت و حاکمان در اندیشه سیاسی امام دارای حقوق متقابل ، و به تبع آن دارای مسئولیتها و تعهدات متقابل می باشند. امام خمینی بارها با صراحت تمام فرموده است که حکومت مطلوب اسلامی مبتنی بر رأی و نظر و بیعت مردم و مشارکت آنان در انتخابات آزاد و بدون تحمیل است. هر چند که در اندیشه دینی حضرت امام اصل مشروعیت منصب زعامت حکومت اسلامی منوط به اذن و نصب شارع مقدس (که سلطنت و حاکمیت حقیقی از آن اوست) می باشد و بر اساس ادله نقلی و عقلی که حضرت امام در باب ولایت فقیه بیان کرده اند در دوران غیبت – که کسی با نام و نشان و بعنوان شخص معین و نام برده شده برای امامت مسلمین معرفی و منصوب نشده است – به استناد روایات و دیگر ادله شرعی و عقلی، این منصب به فقهای عادل واجد شرایط واگذار شده است و افراد واجد شرایط پس از احراز آن دارای ولایت فعلیه برای تصدی این منصب می باشند اما تصدی این منصب – در دوران غیبت – بنا به تصریح حضرت امام خمینی قطعا نیازمند بیعت مردم و رأی اکثریت است. بنا براین بین نظریه ولایت فقیه حضرت امام که نصب و اذن عام معصومین (ع) دخالت تام در مشروعیت تصدی زعامت جامعه دارد با قائل شدن حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی (که حاکمیت مهمترین رکن آن است) و حق انتخاب آنان در تعیین حاکم و حکمرانان نه تنها منافاتی ندارد بلکه شرط شرعی لازم برای تکمیل پروسه تصدی منصب زعامت و رهبری مشروع در حکومت دینی است. این تفکر و جریان کامل این اندیشه در نظریه ولایت فقیه در آثار علمی و بیانات حضرت امام به تفصیل آمده است. پس اجمالا می توان گفت که در سطح کلان اندیشه سیاسی حضرت امام – صرف نظر از مناقشه هایی که در باب اجزای این اندیشه و استدلال بر آن و نحوه اثبات و اجرای آن ممکن است مطرح باشد - به رسمیت شناختن حق دخالت، مشارکت و نظارت مردم در حکومت یکی از دو رکن مهم نظام سیاسی مشروع می باشد.
و اما پاسخ بخش دوم سوال شما در باب آسیبها و تحریفها؛
با توجه به آنچه که اجمالا عرض کردم هر اندیشه ای و پیروان هر نحله فکری و سیاسی که این حق را به رسمیت نشناسد، یعنی در واقع نقش و مشارکت مردم در فرایند تصمیم سازی ها و شکل دهی نظام و ساختار سیاسی دینی و در ادامه نیز حق نظارت مردم و تعهدات و متقابل آنرا به رسمیت نشناسد و یا آنکه حد اکثر این حق را در سطح امری تزئینی یا اضطراری تنزل دهد و شرعا و عقلا خود را ملزم به رعایت آن نداند مطمئنا در این نقطه با اندیشه حضرت امام تضاد داشته و در مقابل آن می باشد. البته که این نحله ها کم هم نیستند و منحصر به الآن و حتی تاریخ گذشته اسلام هم نمی باشد بلکه این تقابل دو دیدگاه در طول تاریح حکومتها و در قرون وسطی و تاریخ حکومتهای منتسب به ادیان از قبل از اسلام و در صدر اسلام هم بوده (پیامدهای تلخ نقض بیعت در واقعه غدیر نمونه ای از آن است) در زمان حال هم فعال هستند یعنی همواره کسانی بوده اند که برای مردم سهم و حقی در امر حکومت و پذیرش آن قائل نبوده و با انواع شیوه ها و توجیهات، حاکمیت خویش را در غیاب بیعت و نظر مردم ، برخلاف خواست آنان تحمیل کرده اند. اما در قرون اخیر که خیزشی فراگیر برای نقش آفرینی مردم در حوزه سیاست و حکومت پدید آمد و تحولاتی بنیادین در ادبیات سیاسی و نظامهای سیاسی پدید آورد، تقابل و چالش مذکور جدی تر نمایان شده است.
بنظر بنده مهمترین چالش امروز فکری جهان اسلام به نوع مواجهه و انتخاب یکی از این دو رویکرد باز می گردد و می بینیم که در سطح جهان اسلام تفکر سلفی گری، طایفه گرایی، و خلیفه گری خودساخته و خودبافته چه مصیبتهایی در ممالک اسلامی پدید آورده است. بحمد الله در ایران بواسطه ساختار نظام جمهوری اسلامی که مبتنی بر رأی مردم و برگزاری انتخاباتهای مکرر می باشد و عمق نفوذ اندیشه حضرت امام و تلاش و مراقبت پیروان امام و روشنگریهای مداوم خلف شایسته حضرت امام ، تفکرات انحرافی فرصت ایجاد بحرانهای عملی نیافته اند اما خطر انحراف و آثار مخرب عملی آن در آینده وجود دارد. صاحبان چنین تفکراتی حضور دارند و فعالند.
هنوز تفکر حجتیه و نوحجتیه ای ها فعالند. هنوز و بلکه شاید بیش از گذشته، ولایتیهای بدور از روح و معنای واقعی اندیشه ناب ولایت - که به تعبیر حضرت امام در عمل پشت ولایت را شکسته اند - فعالند. تفکر تکفیری منحصر به بخشی از جهان اهل سنت و خارج از ایران نیست، مشابه همین تفکر البته با آثار مخرب مشابه اما با استدلالها و منطقی دیگر در بخشی از جهان تشیع و در داخل کشور نیز - در برخی محافل - دنبال می شود. هنوز و پررنگتر از قبل در برخی محافل حوزوی دانشگاهی و دینی و سیاسی هستند کسانی که نظریه عبور از جمهوریت نظام اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی (بدون جمهوریت) را بازسازی و بازگویی می کنند و برای شکل و ساختار نظام آینده ایران بدلهای جایگزین معرفی می کنند. این نگرانی منحصر به جریانهای خارج از حوزه حاکمیت نیست بلکه در درون آن نیز نشانه هایی از گرایش به آن مشهود است. چالشهای فکری و سیاسی که در زمان برگزاری انتخاباتها بطور جدی و بعضا سراسری نمایان می شود – و از جمله انتخابات اخیر – غیر قابل کتمان است. اجمال قوانین و خلأهای قانونی مربوط به انتخابات، هنوز موجب بروز تضادهای جدی سیاسی و اجتماعی بویژه در زمان انتخاباتهاست. هنوز تعریف روشن و حد و مرزهای نظارت استصوابی و دامنه آن، مسأله رد صلاحیتها و میزان حق نهادهای اجرایی و نظارتی و شورای نگهبان مشخص نگردیده است؛ این مسائل عموما زمینه هایی هستند که بهترین فرصت را برای بروز و ظهور و اثر گذاری صاحبان گرایشهای سیاسی متفاوت و متضاد با اندیشه سیاسی امام در باب تضمین حقوق مردم و تضمین عنصر جمهوریت نظام را فراهم می سازد.
در باب آسیب ها؛
اجمالا می توان گفت مهم ترین آسیب افراط و تفریط است که ما یا از یک سو حق مردم را به رسمیت نشناسیم و تضمینهای قانونی و عملی برای اعمال این حق در انتخابات را اهمیت ندهیم و آن جایی که سخن از حق مردم می گوییم فقط و فقط صحنه های اعلام حمایت بدانیم و همراهی آنان را به عنوان تجلی اعمال حق مردم بدانیم،نه مشارکت در تصمیم گیری ها و در ایجاد و یا تکامل و تحول ساختارها. و یا افراط به گونه ای که جایی برای آرمان ها و اندیشه های اصیل دینی و الهی و آن اهدافی که در اندیشه حضرت امام و قانون اساسی و اعتقادات اکثر مردم ایران وجود دارد و تبیین شده است قائل نباشیم و یک سره با یک نگاه وارداتی روشنفکرانه عرفی گرای محض اعمال حق مردم در حکومت را در مقابل اندیشه حکومت دینی و ولایت فقیه بدانیم و برای ایران اسلامی و مردم متدین آن نسخه نظامی سکولاریستی که امروزه در نظام های سیاسی غربی متداول است و ریشه در پیشینه تاریخی، تحولات دوران رنسانس، و فرهنگ و رسوم بومی آن خطه که تجانسی با واقعیت موجود جامعه ایران و پیشینه و فرهنگ آن ندارد، بپیچیم ؛ این هر دو می تواند آسیب شناخته شود.
آسیب مهم دیگر در ساحت رفتار می تواند اتفاق بیافتد. یعنی آنجا که به اقتضائات و الزامات به رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم پایبند نباشیم. در قانون اساسی، هم در مقدمه و هم در اصول آن بر این حق تصریح و تنصیص شده است. ولی باید در عمل دید که چه مقدار بستر برای اعمال حق حاکمیت مردم وجود دارد و آیا از رهگذر حضور احیانا ذی نفوذ و قدرتمند برخی جریاناتی که این حق را به رسمیت نمی شناسند، آن گونه که در اندیشه حضرت امام است، آیا برای اعمال این حق در عرصه عمل موانعی ایجاد می شود یا نه؟ من فکر می کنم این ها مجموعه مباحثی است که طبعا باید در همین گونه همایش ها بحث شود و آنچه که گفتم فقط طرح مساله است و همایش ها و هم اندیشی هایی از این قبیل می تواند زمینه را برای طرح و نقد این گونه مسائل فراهم سازد. افراد و صاحب نظران با آرا و گرایشهای مختلف بیایند و دیدگاه های خود را بیان کنند. همچنین درباره آسیب هایی که جریان های مخالف با این اندیشه می توانند ایجاد کنند و راهکارهای مصون سازی جامعه از آن را به بحث بگذارند. به طور کلی بررسی ضرورت و اهمیت این حق ، میزان تضمین این حق در قوانین جاری و رفتارهای نهادهای ذیربط و یافتن روشهای تثبیت آن در متن حرکت نظام در حال و آینده و راهکارهای مقابله با آسیبها و انحرافات از آن را در چنین نشستهایی می توان به بحث و تبادل نظر گذاشت.
به نظر شما بهترین راهکار مقابله با عوامل تخریبی در باره اندیشه ای که بیان کردید چه می تواند باشد؟
من فکر می کنم اولویت اول این باشد که خود اندیشه حضرت امام به صورت شفاف، صیقل یافته، معتبر و مستند به خود آثار مکتوب و نصوص آثار حضرت امام و سیره عملی ایشان تبیین شود. اگر این ها به درستی تبیین کنیم بخشی از راه را پیش رفته ایم، در عین حال مراقبت هم بشود. خیلی از اوقات ممکن است تحت عنوان حمایت از یک اندیشه، آن اندیشه تخریب بشود، یعنی همیشه چنین نیست که در مخالفت با اندیشه و نامی، فقط به دشمنی مستقیم با آن برخیزند و تخریب کنند.
بسیاری از اوقات بدترین نوع تخریب حمایت نادرست و نابه جا و تحریف شده از یک اندیشه است. لذا اندیشه امام از این جهت نیاز بیشتری به مراقبت دارد. به یاد داشته باشیم و مراقب باشیم که جریاناتی که ممکن است تحت عنوان تبلیغ و تبیین اندیشه حضرت امام پرچمی را بلند کرده باشند، چه گفتمانی را تحت آن پرچم ترویج می دهند. آیا این گفتمان منطبق با گفتمان اندیشه امام در باب حکومت دینی هست یا نه؟ لذا این مراقبت ها و روشنگری نسبت به آن تا حدودی می تواند جلوی تحریفها را بگیرد. در کنار آن برگزاری این نوع نشست های هم اندیشی می تواند در یافتن راهکارهای مناسب و علمی برای مقابله با جریان های تحریف گر مفید باشد. به خصوص این که امروزه ذائقه های فرهنگی، سلیقه ها، ابزارها و خیلی چیزهای دیگر متفاوت از گذشته شده است. در عین حالی که ابزارهای نوین ارتباطی امکانات رسانه ای سریعی را در اختیار گذاشته اما چالش های جدی نیز از ناحیه سطحی نگری ها در استفاده از این ابزار به وجود آمده است. و از این ناحیه آسیبی فراروی تفکر عمیق و عمق بخشیدن به مباحثی از قبیل آنچه که اشاره کردم که از جنس اندیشه است و اقتضائات اندیشگی را طلب می کند، پدید آورده است یعنی بعضا این سطحی نگری هایی که از طریق شبکه مجازی و اینترنت بدون استناد و تفصیل و استدلال ترویج میشود می تواند به عنوان یک آفت و آسیب شناخته شود. لذا من توصیه می کنم کسانی که می خواهند عمیق تر مسائل را ببینند فارغ از این مخاطب یابیهایی که جریان های سیاسی و موج های اجتماعی تبلیغاتی پدید می آورند به متون اصیل و معتبر مراجعه کنند و ادعاهای افراد مختلف که تحت عنوان حمایت یا مخالفت یا نقد مطرح می کنند را با مراجعه به متون و رفتارهایی که صاحبان این اندیشه ها داشتند، بسنجند. برگزاری اینگونه همایشها که صاحبان اندیشه در آن چهره به چهره فرصت بیان مستدل دیدگاه خویش را در فضایی علمی می یابند روشی مناسب است البته پخش مباحث این نشستها با استفاده از ابزارهای نوین نیز در پربارتر ساختن مباحث و به نقد و نظر گذاشتن آن و بهره مندی افراد علاقمند بیشتر، بسیار مفید است و می تواند در ایجاد گفتمان علمی و اجتماعی پیرامون آن موثر باشد.
به نظر شما بهترین هدفی که موسسه می تواند از برگزاری این همایش دنبال کند چه می تواند باشد؟ و چه اقداماتی می تواند انجام دهد تا در نهایت استقبال خوبی از این همایش بشود؟
همان طور که اشاره شد موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) پیشگام برگزاری همایش های ارزشمند به معنای واقعی و علمی بوده است. چون ما در حال حاضر در کشورمان همایش بسیار زیاد داریم. غالبا هم متاسفانه جنبه ترویجی ـ تبلیغی سطحی دارند و کمتر اثر گذار ظاهر شده اند. اما تاکید ما بر این بوده است که تا حد ممکن از این جنبه ها فاصله بگیریم و در کمیته های علمی به بررسی جوانب مختلف آن بپردازیم. گاه بعضی از کنگره های ما از دو سه سال قبل- از جمله برای همین همایش مورد بحث - نشست های علمی برگزار می کند تا در نهایت با دست پر از مقالات علمی نشست نهایی را برگزار کنیم. همه تاکید بر این است که بحث علمی در کمیته های علمی با حضور اندیشمندان در بگیرد و در نهایت در صحنه اصلی همایش نهایی نیز، هم اندیشی به معنای علمی آن اتفاق بیافتد. یعنی افرادی از اندیشمندان در حوزه های مختلف متجانس و متناسب با موضوع از هر گرایشی دیدگاه خود را بیان کند. لذا هدف ما صرفا هدف ترویجی نیست که بگوییم جمعیت و استقبال عمومی از این همایش چه قدر بوده است بلکه مساله این است که چگونه و تا چه اندازه عالمانه این موضوع مطرح و بررسی شده و روی آن کار علمی شده است. بحث هایی که ارائه می شود جدید، کارآمد و متناسب با نیازهای امروز باشد. در حقیقت این مقولاتی که مطرح کردم راهبرد ما را در برگزاری همایش ها تنظیم می کند و بر همین مبنا هم معتقدیم که باید تلاش کنیم که از این سطحی نگری که اشاره شد فاصله بگیریم.
امروزه جهان اسلام با مشکلات جدی مواجه است و نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی موفقی که 37 سال مقتدرانه تشکیل شده و ایستادگی کرده است، برای مسائل جهان بشریت و جهان معاصر و جهان اسلام حرف دارد. و از جمله در مواجهه با چالش هایی که امروزه به وجود آمده است، مثل جریان های تحریف شده از درون اسلام، جریان های خشونت طلب و تروریستی. اندیشه های امام می تواند راهکارهای مناسبی ارائه بدهد من معتقدم چه در جامعه امروز ایرانی و چه در سطح جهانی، راههای برون رفت از مشکلات داخلی و ابتلائاتی که جهان اسلام و منطقه خاورمیانه با آن مواجه است و همه مسلمانان به نوعی از اتفاقات تلخی که متأسفانه به نام دین رحمانی اسلام می افتد رنجیده خاطر و دل خون هستند می توانیم از تجربه موفق امام خمینی و اندیشه او بعنوان کسی که در متن نظیر همین چالشهای کنونی در مواجهه با متحجرین و دگم اندیشان از یکسو و در مواجهه با جنگ تحمیلی 8 ساله و جنگ افروزیهای دشمنان خارجی و عوامل تروریست و خشونتگرا ی وابسته به آنان توانست مسیر حرکت نظامی دینی و مستقل را با تکیه بر رأی و حضور گسترده مردم و دفاع از حقوق آنان را هموار سازد – راهکار بجوییم.
به نظر شما یکی از محوری ترین موضوعاتی که در زمینه حقوق مردم در اندیشه امام خمینی می تواند در این همایش مطرح شود، چه چیزی است؟
در همایشی که قرار است دومین نشست مقدماتی آن برگزار شود به نظر بنده بررسی جدی همین مصیبت چند ساله اخیر جهان اسلام از منظر رابطه بین پیدایش جریانهایی تکفیری نظیر وهابیت ، القاعده، داعش و گروههای نظیر آنان با اندیشه سیاسی آنها و نسبت آن اندیشه با موضوع مورد بحث همایش یعنی حقوق مردم و نقش آنان در سیاست و حکومت می تواند مورد بحث قرار گیرد. اینکه چگونه یک اقلیتی با تفکری انجمادی و متصلبانه از اسلام که هیچ سنخیتی با آموزه های قران کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) ندارد اما متأسفانه زیر بیرقی که شعار لا اله الا الله محمداً رسول الله دارد دست به کشتارهای بی رحمانه و جنایتهای کم نظیر و اقدامات غیر عقلانی و ضد بشری می زند بعنوان واقعیتی پیش چشم ما و جهانیان قد علم کرده است و اینکه چه تناسبی بین اندیشه آنان و روشی که انتخاب کرده اند برقرار است که بدون کمترین اعتنایی به مخالفت قریب به اتفاق آحاد امت اسلامی و مردم کشورهای خویش زیر عنوان خلافت خود ساخته و خود بافته گرفتن جان هزاران مسلمان و انسان بی گناه با کثیف ترین روشهای آدمکشی را به نام دین و شریعت تجویز می کنند، واکاوی این واقعیات تلخ از حیث تأثیر اندیشه های انحرافی از اسلام اصیل در ایجاد چنین اعمال و فتنه هایی می تواند در اینگونه نشستها محور بحث قرار گیرد.
بر اساس آنچه که از اندیشه و آثار و سیره حضرت امام که در حقیقت بیان اسلام ناب است آموخته ام - و برای آن مستندات فراوانی دارم - براین عقیده ام که اصل قضیه پیدایش و رشد و توسعه جریانهای تکفیری که بهترین فرصت را برای بهره گیری دشمنان اسلام و مسلمانان فراهم ساخته و هدفهای دشمنان با هزینه گزاف جانی و مالی خود مسلمانان را همینها در بلاد اسلامی جامه عمل پوشانده اند به این حقیقت بر می گردد که ریشه این اعمال جنایتکارانه و اقدامات جاهلانه آنان در تفکر انحرافی آنان است که بنیانش بر نادیده گرفتن فطرت الهی مردم و خواست و مطالبات به حق آنان و بهیچ انگاشتن حق مردم در امر امارت و خلافت و حکومت و تحریف مفهوم بیعت با تکیه بر مطلق گرایی و ظاهر بینی افراطی در متون تحریف شده دینی بدون توجه به عقل و خرد جمعی و نهایتا «خود حق پنداری» است.
موضوع دومی که می تواند مورد بحث قرار گیرد – همانگونه که قبلا عرض کردم – بررسی تضمینهای قانونی، عملی و اجرایی برای تثبیت مطالبی است که در قانون اساسی و اندیشه امام نسبت به حقوق مردم برسمیت شناخته شده است. غالبا در سخنرانی ها و تریبون ها بر این نکته توجه فراوان می شود ، اما در عمل و رفتار باید ببینیم چه مقدار تضمین شده است و از این حق عمومی تا چه اندازه حراست می شود. فکر می کنم مهم ترین عرصه تجلی اعمال حق مردم در حکومت، انتخابات و آزادی آن ها در انتخابشان است. در این راستا باید موانعی که این حق عمومی و الهی مردم را محدود می کنند به بحث گذاشته شود. این ها نکات بسیار مهمی است که هم در قوانین مربوط به انتخابات و هم در روش های اجرایی آن می تواند مورد بحث قرار بگیرد . همچنین قوانینی که مربوط به حقوق عمومی مردم می شود و مختص به امر انتخابات نیست. مسائل مهم دیگری نیز وجود دارد مانند بررسی حق مردم در حوزه امور قضایی، مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بین المللی و به صورت تخصصی تر نسبت به حق زنان، حقوق اصناف مختلف، حق کودکان و همچنین در یکایک ساحت هایی که در گفتمان انقلاب اسلامی که مبتنی بر گفتمان اهل بیت(ع) و تشیع هست، بسیار وسیع و گسترده از این حقوق بحث شده است. فقط بیان این حقوق کفایت نمی کند. این که چه مقدار از این حقوق در متن قوانین و در ساختارهای حقوقی قضایی و نظام کلان سیاسی و اجتماعی نهادینه و تضمین شده است مهم است. فقط تبیین کلیات جواب نمی دهد. ما چگونه این حقوق را در متن قوانین مان وارد و عمل به آنها را نهادینه کنیم مهم است.
در صورتی که این نشست دوروزه فرصت بیابد چه موضوع دیگری را مناسب بحث و گفتگو می دانید.
یکی از مهم ترین مسائلی که بسیار راهگشاست و می تواند تداوم اندیشه امام را تضمین کند همان طوری که تداوم اسلام ناب را تضمین کرده است بحث اجتهاد است. یعنی به تعبیر خود حضرت امام باز بودن باب اجتهاد و اهمیت عنصر اجتهاد است که فقه شیعه را ممتاز ساخته است و از درون همین اندیشه بوده است که نظام جمهوری اسلامی در عصر حاضر توسط فقیهی زمان شناس نظریه پردازی و تأسیس شد. بسیاری از ضربه هایی که اسلام در طول تاریخ خورده است از ناحیه بی توجهی به همین عنصر بوده است. آنجا که متصلبانه با نگرش تک بعدی سطحی نگر نص گرای انحصاری باب تعقل و عقلانیت و اجتهاد و تاثیر عنصر زمان و مکان و تاثیر اقتضائات متغیر را بستند. کاری که بسیاری از خلفای جور در پرتو آن ادوار سیاهی را در تاریخ اسلام رقم زدند و این همان چیزی است که جریان های سلفی و تکفیری مصیبت های زیادی را چه در تاریخ اسلام و چه در تاریخ همه ادیان پدید آورده اند. 900 سال قرون وسطی در چنبره تفکر انجمادی ضد اجتهادی و ضد عقلانی در اروپا بدترین دوران حاکمیت را به نام حاکمیت دین حضرت مسیح(ع) داشته که الان از آن به عنوان دوران سیاه نام برده می شود. این دوران اختصاص به برداشتهای افراطی ناصواب از اسلام ندارد. مسیحی ها و یهودی ها و دیگر ادیان هم با این طرز تفکر مواجه بوده اند. آن چیزی که می تواند جلوی شکل گیری این جریانهای ظاهرگرای افراطی را بگیرد به رسمیت شناختن اجتهاد و لوازم آن است که خوشبختانه در آثار و اندیشه دینی امام بسیار خوب تبیین شده است. البته دین و اندیشه دینی اصول لایتغیر و ثابتی دارد. در عین پایبندی مداوم به این اصول، برای یافتن راه کارهای حل مسائل سیاسی و فرهنگی جامعه متناسب با نیازهای روز و زمانه، اجتهاد مداوم لازم است و بایستی دو عنصر زمان و مکان که به زعم امام عوامل تعیین کننده در اجتهاد می باشند مورد توجه قرار گیرند. باید با این نگاه این اندیشه را پاس داشت و پیش برد. لذا با این تعبیر من فکر می کنم از جمله محورهایی که می تواند در این همایش مطرح باشد بحث اجتهاد و به تبع آن جایگاه زمان و مکان در حل مسائل و نیازهای امروزین جامعه و از جمله آنها همین مقوله قلمرو دین و حقوق مردم است.
به نظر شما بازتاب و خروجی این گونه همایش ها چه می تواند باشد؟ همچنین تاثیر این گونه همایش ها را در سطح جهانی چه طور ارزیابی می کنید؟
به نظرم ما هنوز با آن سطح فاصله داریم. چون بیشتر نشست هایی که تا الان در این موضوع برگزار شده است، داخلی بوده البته قرار است در نشست اخیر از نظرات و دیدگاه های اندیشمندان خارجی هم استفاده شود و نشست نهایی انشاء الله در قالب همایشی بین المللی با حضور و مشارکت اندیشمندان جهان اسلام و سایر ادیان برگزار خواهد شد. خوشبختانه امروز شاهد توسعه گفتمان هایی با همین نگاه متناسب با اندیشه امام، و دین باورانه و معتقد به اعمال حق مردم در جوامع علمی و دینی جهان اسلام و حتی جامعه مسیحیت و سایر ادیان هستیم. پس می شود از این نگاه مشترک برای ایجاد گفت و گوهایی سازنده سود برد. طبعا خروجی کار همین است که اندیشمندانی که مطمئنا آثار و گفتار و رفتارشان در جوامع خودشان تاثیر دارد، بیایند رودرو و چهره به چهره بنشینند و پیرامون مساله ای که دغدغه مشترکشان است تبادل نظر کنند. همان طور که عرض شد در موسسه مصر هستیم که در کنگره هایمان کار علمی صورت بگیرد و لذا در اغلب همایش هایی که برگزار کرده ایم مجموعه ای از مقالات و آثار و همایش را همزمان منتشر کرده ایم. خود این آثار می تواند منبع و مرجع برای کسانی باشد که بعدا در این زمینه ها می خواهند تحقیق کنند.
موضوع نشست اخیر قلمرو دین و حقوق مردم است و این موضوع از مسائل مبتلابه فکری و سیاسی جهان اسلام است. مهمترین مسأله فکری امروز مسلمانان همین است که آیا ما دین و حاکمیت دینی و سیاستی را تبیین و ترویج می کنیم که در تضاد با حق مردم است یا منافاتی با هم ندارند و بلکه مکمل یکدیگر هستند. نظام جمهوری اسلامی که حضرت امام آن را بنا نهاد با این بن مایه فکری بود که این ها در تضاد نیستند و در حکومت دینی، مردم حقوق و تکالیف و تعهداتی دارند که می بایست در نهادهای مختلف و ساختارها و تشکیلات نظام ترسیم و تضمین شود. اگر ما بتوانیم همین نظریه را خوب شرح وتبیین کنیم مخاطبان زیادی را به خصوص در جهان اسلام جذب می کند و اندیشه امام و گفتمان انقلاب اسلامی در جهان اسلام را ترویج و اشاعه می هد. ضمن این که در داخل کشور هم روی میز کار پژوهشگران و سیاسیون و دولتمردان بعنوان مسأله روز توأم با نگاههای متفاوت و متضاد مطرح و مورد بحث است.
به نظر شما جمهوری اسلامی و مسئولین نظام تا چه اندزه توانسته اند در راستای اندیشه های حضرت امام در رابطه با موضوع حقوق مردم حرکت کنند؟ آیا اساسا حرکتشان در راستای اهداف امام بوده است یا خیر؟
قاعدتا به صورت مطلق و سیاه و سفید نمی توان مساله را مطرح کرد. اما اگر به صورت نسبی بخواهیم جواب بدهیم باید بگوییم که مراحل و مقاطع مختلفی تا به امروز طی شده است و گفتمان تاکید بر حق مردم فراز و فرودهایی داشته است و در دوره هایی این گفتمان در ادبیات سیاسی و نگاه دولتمردان ما پر رنگ تر بوده و در ادوار دیگر به واسطه تغییر اولویت ها کمرنگ تر شده است. که آن هم متاثر از نظر و گرایشات سیاسی و نوع نگرش دینی دولتمردان نسبت به جایگاه حق مردم در حکومت ، و همچنین شرایط داخلی و بین المللی بوده است. در مسیر این حرکت، رو به پیش بوده ایم اما بعضا پسرفت هایی هم داشته ایم. در دوره هایی شرایطی یا گفتمان هایی غلبه پیدا کرد که مقداری تضاد با حق مردم در متن حیات سیاسی جامعه را نشان می داد و همچنان این چالش ادامه دارد و در بحث انتخابات و نظارت ها و شیوه های نظارت ها دیده می شود؛ نوع نظارت ها و نگاهی که باعث ایجاد چگونگی نظارت ها می شود و اینکه آیا با نگاه تضمین کنندگان حق حاکمیت مردم این نظارت اعمال می شود یا در جهت تحدید گستره اعمال حق اکثریت است. این مباحث از قدیم بوده و هنوز هم مورد بحث است و من فکر می کنم در این مورد هم هنوز راهی طولانی در پیش داریم تا از این رهگذر آن اندیشه ناب اسلام محمدی(ص) مد نظر امام، شکل بگیرد. اسلام نابی که در آن رهبری جامعه اسلامی – همانگونه که تا به امروز بوده است – در آینده نیز و برای همیشه از فقهای واجد شرایط از متن مردم و با رای و نظر آزادانه مردم (به خبرگانی که آنها را سالها از رهگذر معاشرت و آثار و موضع گیریها و عملکردهایشان می شناسند) در دوران غیبت انتخاب شود و از نعمت همراهی، مشارکت، همدلی و همزبانی اکثریت قاطع مردم و مراجع و علما و امنای مردم برخوردار باشد. به هر حال چنین هدف ارزشمندی را می توان در سخن به آسانی مطرح کرد اما آنچه برای آینده مهم است یافتن و ایجاد تضمینهای واقعی در متن قوانین و مناسبات و پایبندی به اقتضائات عملی آن و شناخت آسیبها و موانع و برخورد صحیح و بموقع با آن است.
منبع: ویژه نامه همایش حقوق مردم و حکومت دینی در اندیشه امام، ص 121.
.
انتهای پیام /*