عدم لزوم سعادت یا شقاوت همۀ افراد انسان
کسانی که لوح نفسشان ساده مانده، نمی شود گفت که چرا برای اینها ارسال رُسل نشده تا این طور بمانند؟ برای اینکه می گوییم: چه لزومی دارد که بگوییم همه باید یا به بهشت بروند و یا به جهنم ـ چون این فرع بر آن است که به آنها تبلیغ معارف شده باشد ـ و چه اشکالی دارد یک دسته مثل حیوانات بیایند و بروند؟
اگر کسی مثل اصولیین قائل باشد که هر کس مُرد، باید او را آورده و میزانی بگذارند و حسابش را بسنجند. بنابراین قول، چون این دسته سعادتی تحصیل نکرده اند، باید مثل ایشان گفت که آنها را می برند و به جهنم می ریزند، ولی چنین چیزی ممکن نیست؛ چون آقایان گمان کرده اند که آیۀ شریفۀ «مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً» یک امر تعارفی است و ممکن بود قبل از بعث رسل به جهنم بریزد منتها این کار را نکرد و از روی تعارف قول داد که بعد از ارسال رسل این کار را خواهم کرد، این طور نیست، چون قضیۀ عقلی است که خداوند متعال عادل است و بر اساس عدل هم عمل می نماید، هذا کله نسبت به کسانی که متوجه هیچ معارفی نبوده و اصلاً فکر مبدأ و معاد به قلبشان خطور نکرده است.
اما یک دستۀ دیگر از مردم کسانی هستند که اگرچه در مراکز تمدن بوده و به دین و
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 484 آخرتی هم قائلند، اما از مرتبۀ حیوانیت بیرون نرفته اند و در همان تجرد برزخی هستند، اینها گرچه از پیغمبران تبعیت می کنند، ولی به همان جنبۀ حیوانی نظر دارند و می خواهند از آتش برهَند و به لذات برسند، این دسته گرچه به واسطۀ عمل به دستور شریعت، به سعادتی که ظاهر شریعت خبر داده ـ یعنی «جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأنْهَارُ»؛ گلابی، سیب، قصور و حور ـ می رسند؛ ولی این موجب نمی شود که آنها بالاتر از سعادت برزخی حیوانی داشته باشند؛ زیرا نمی توان گفت که چون جماعشان مثلاً پانصد سال طول می کشد، از حیوانات بالاتر هستند، بلکه توغّل آنها در حیوانیت بیشتر است، و لذا نمی توان گفت که چون جماع شتر یک ساعت و یا دو ساعت مثلاً طول می کشد و یا چون سگها جماع طولانی تر دارند، آنها از مرتبۀ حیوانیت بالاترند، البته این دسته به کمال سعادت حیوانی می رسند، ولی به سعادت عقلانی نمی رسند، و چون اکثر مردم از این مرتبه بالاتر نمی روند و قرآن هم نوعاً صحبتش با اکثر مردم است، آنها را به این گونه نعم و جنات وعده می دهد، اما با دسته ای که به غایت قلیل هستند، به ندرت و به نحو رمز وعده می دهد و می گوید: «یَا أیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» این «جَنَّتِی» با «جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأنْهَارُ» خیلی فرق دارد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 485