اشکالات وارده بر کلام غزالی
ناگفته نماند که غزالی به واقع و حق نرسیده است که گفته است: مُنشأ نفس در آخرت وجود خارجی ندارد و تعذب فقط با همان صور ذهنیه حاصل خواهد شد؛ زیرا ـ چنانکه به کرّات گفتیم و فعلاً هم آن را شرح می دهیم ـ گرچه در آنجا به انشای نفس، صوری ایجاد خواهد شد، ولی مثل صور ذهنیۀ اینجا نیست که وجود عینی خارجی نداشته باشد، بلکه با اینکه وجود عینی است عین صور است؛ به طوری که در این عالم اگر انشا می شد همان صور ذهنیه بود که فعلاً در کمال ضعف است و به
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 251 جهت ضعف، ما گاهی آن را موجود به حساب نمی آوریم و این از ضعف این عالم و از ضعف خود نفس است؛ چون در اینجا مشغول است و اشتغال طبیعی باعث می شود که او در فعل خود ضعیف شود.
در این عالم، علم، با آن صور ذهنیه متحد است، و ما علم به این صور نداریم؛ چون این صور، عین علم و عین معلوم است و لازم نیست ابتداءً آنها را تصور کرده و سپس ایجادش کنیم؛ چون تصورشان عین ایجادشان است، ولیکن خیلی ضعیف هستند و در آخر و صف نعال وجود قرار گرفتند و آنها را چیزی نمی شماریم، ولیکن وقتی که نفس ترقی کرد و اشتغال به طبیعت را رها کرد و متوجه خود و افعال خود شد، منشآت آن قوی می شود به طوری که عینیت داشته و موجود عینی می باشند، و مثل متصورات نفس در عالم طبیعت نیست که به لحاظ ضعف آن می گوییم موجودی است که خارجیت ندارد، با آنکه وجود خارجی و عینی می باشد، منتها به جهت ضعف، می گوییم وجود ذهنی در عالم ذهن قرار گرفته است، حتی نمی گوییم آن صور ذهنی را دیدیم با آنکه در عالم خواب، حقیقةً می گوییم فلان کس را دیدیم.
اینها همه از ضعف وجود است، گرچه وجود ذهنی هم مثل این موجودات، وجود دارد، منتها به طوری ضعیف است که اعتنایی به آن نداریم، ولیکن وقتی که نفس از این عالم خارج شد و از طبیعت بیرون رفت و یک موجود برزخی کامل شد، متوجه خودش خواهد شد؛ اگرچه در آنجا هم مجذوب عالم غیب است، البته تا اندازه ای که سکرات موت و نزع جان، آن را متوجه عالم غیب کرده است. علی ایّ حال به مراتب از اینجا قوی تر است؛ چون از مرتبۀ طبیعت ـ که در صف نعال وجود و در مرتبۀ اضعف آن قرار داشت ـ خارج شده است و از جنبۀ طبیعی ـ یعنی ضعف وجود و مرتبۀ آخر ـ ترقی کرده و وجود قوی شده است و در نشئۀ برزخ قرار گرفته است.
پس چنان قوی است که منشآت و صور علمیه اش، قوتِ وجود و خارجیت دارند و نفس در عالم برزخ هرچه ایجاد و انشا نماید موجود خارجی و قوی الوجود است؛ چون وجود نفس قوی گشته است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 252 چنانکه اگر به تجرد برسد قوی تر و شدت وجودش بیشتر می شود، لیکن ما که در عالم ماده غوطه وریم، موجودات این عالم را اقوی الوجود می دانیم، و وقتی که اسم مجرد را می شنویم آن را موجودی می دانیم که اضعف از صور ذهنیۀ خودمان است؛ چون موجود مجرد را ندیده ایم و نمی دانیم چیست و به زبان، مجرد می گوییم، اما به حقیقتش پی نبرده ایم. بنابراین نمی توانیم حقیقةً آن را تصور کنیم و اگر آن را به ذهن بیاوریم گمان موجود ضعیفی را درباره او داریم، چنانکه ما الآن، اقوی الوجود را جسم می دانیم و هرچه کلفتی و ضخامت جسم بیشتر باشد، آن را قوی تر می پنداریم؛ زیرا جسم را می بینیم که مشت پرکن است.
بنابراین: خدا را هم که اقوی الوجود و شدید الوجود و تمام الوجود و فوق تمام است، چون نتوانسته ایم ببینیم و به سوی او راه نداریم، یک چیز ضعیفی گمان می کنیم؛ ولیکن قضیه این طور نیست که به نظر ما می آید اگرچه تقصیر هم نداریم.
پس هرچه نشئه بالا رفت، شدت و قوّت وجود بیشتر می شود، ولی فعلاً موجود و مُنشأ نفس از وجود ضعیفی برخوردار است؛ چون خود نفس، ضعیف است؛ زیرا جنبۀ طبیعی ـ حقیقت طبیعت این است که در مرتبۀ آخر وجود باشد ـ خیلی ضعیف و سست می باشد. بنابراین منشآتش بیش از این ظهور ندارد و همین قدر انسان می داند که صورتی ایجاد می نماید، ولی آنجا منشآت نفس، صورت عینیه به خود می گیرد که به مراتب قوی تر از موجودات عینیه این طبیعت است؛ چون عالم مثال، قوی تر از عالم طبیعت است و وجود هرچه بالا رود، شدت و قوّت بیشتری دارد.
چنانکه در اخبار است و شاید برای تقریب به ذهن باشد که «إنّ نارکم هذه من نار جهنّم؛ غسّلت بسبعین ماءً ثمّ نزّلت» یعنی نار و آتش جهنم، تنزلات هفتادگانه نمود تا این نار که می بینید شده است؛ گرچه در حقیقت همان نار آنجا است ولی هفتاد مرتبه تنزل وجودی نموده است.
پس نار و نور عالم برزخ، مثل نار و نور اینجا نیست، و شدت نوریت و ناریت
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 253 آنجا، اقوی و اکمل می باشد، و آنجا نفس به گونه ای است که می تواند قبر را «روضة من ریاض الجنّة أو حفرة من حفر النیران» نماید.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 254