اشکال پنجم فخر رازی
ایراد پنجم فخر این است که چرا جایز نباشد نفوس تکثر داشته باشند و صفت ممیزه در هر یک به جهت امری از امور باشد و باز آن امر به جهت سابقیت امر دیگری مختص باشد؟ و به عبارت دیگر: چرا جایز نیست افراد، در نفس تکثر داشته باشند و جهت تکثر آن امر عرضی باشد؟ منتها عروض آن امر عرضی، به جهت سابقیت عروض یک امر عرضی دیگری الی غیرالنهایه باشد که هرسابقی موجب عروض لاحقی باشد.
آخوند در جواب می فرماید: اگر نفس، مجرد شد، در مجرد معقول نیست که امری موجب لحوق یک امر عرضی دیگری باشد و امر سابق، ذات را برای عروض یک امر لاحق مستعد کند؛ زیرا چیزی که فاقد چیزی شد و سپس واجد آن گردید در او یک جهت امکانی لازم است که به واسطۀ آن مادۀ قابله بتواند در سایۀ سیر ترقی، آنچه در او بالقوه بوده بالفعل گردد. و البته این معنی در چیزی که ماده و هیولی دارد متصور است و اگر ماده نداشته باشد، غیر معقول است که امرِ عارض شده، شی ء را مستعد و قابل برای عروض امر لاحقی نماید.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 94