رسالت علماى جهان اسلام
متأسفانه نه تنها مردم کشورها، بلکه روحانیون ممالک اسلامى اکثراً از کارآیى و نقش سازنده و تعیین کننده خود در مسائل روز و سیاستهاى بین المللى بیخبر هستند و متأثر از القائات و برداشتهاى مادى، تصور مى کنند که در عصر تمدن و تکنیک و صنعت و تحولات علمى وپیشرفتهاى مادى، نفوذ روحانیت کم شده است و نعوذبالله اسلام از اداره کشورها عاجز مانده است، که بحمدالله پیروزى انقلاب اسلامى ایران به رهبرى روحانیت، خلاف این
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 329
تصورات را ثابت نمود و على رغم همه کارشکنیها و سنگ اندازیها و توطئه هاى شرق و غرب و حسادت و کینه توزى ایادى آنان، توانمندى و اقتدار روحانیت اسلام آشکار گردید. که من از تمامى علما و متفکرین و دانشمندان اسلامى سراسر جهان دعوت مى کنم که در فرصتهاى مناسب به کشور عزیز اسلامى ایران سفر کنند و در وضع گذشته این مملکت که نظام شاهنشاهى آن را به مملکتى غربزده و تهى از ارزشهاى اسلامى مبدل ساخته بود و ایران مى رفت تا پایگاهى براى اسلام زدایى و محو آثار رسالت گردد و از تاریخ تا فرهنگ و همه مظاهر اسلام نابود شود، فکر نمایند و همچنین به بررسى وضعیت کنونى بپردازند که اساس قوانین ومقررات این کشور را وحى و اسلام معیّن نموده است و تمامى مظاهر کفر و شرک و معاصى علنى حتى المقدور بر چیده شده و على رغم همه نغمه هاى شوم التقاطیها و چپها و راستها و ملیگراها که در روزهاى اول پیروزى انقلاب و براى قبضه نمودن قدرت و تفکر ملت ایران از حلقوم آنان برمى خاست، خداوند بر ما منت نهاد که توطئه آنان کشف و در تمامى کشور ما قوانین و برنامه هاى اسلامى در حال پیاده شدن است و از میدانهاى نبرد و کارزار گرفته تا مراکز تحقیقات علمى، دانشگاهها و حوزهها و از مجالس قانونگذارى و تدوین همه مقررات کشورى و لشکرى تا قوه مجریه که دست اندرکاران حل و فصل بزرگترین مسائل ادارى و اجرایى یک کشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره وبا جمعیتى متجاوز از پنجاه میلیون نفر است و از قوه قضاییه که مسئولیت اجراى حدود و احکام الهى و در حقیقت بار سنگین تأمین امنیت جان و نوامیس و اموال و شخصیت یک جامعه انقلابى را به عهده دارد تا فرماندهى قواى نظامى وانتظامى که مسئولیت امنیت
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 330
مرزهاو داخل کشور و خنثى نمودن صدها توطئه رنگارنگ به عهده آنان است و باید جلوى تخریب و جنایات منافقین و ضدانقلاب واشاعه فحشا و منکرات و دزدیها و قتلها و موادمخدر را بگیرند، که همه اینها با رهبرى روحانیت متعهد و به برکت احکام نورانى اسلام و کتاب آسمانى پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله- صلى الله علیه وآله وسلم- و پیروى از ائمه هدى - علیهم السلام- اداره مى شود و خدا را سپاس مى نهیم که با تکیه بر آیات وحى و کتاب خدا توانسته ایم کشورمان را از وابستگیها نجات دهیم. البته تا پیاده کردن تمامى احکام و مقررات اسلامى وعمل کامل در همه سطوح جامعه راه زیادى در پیش داریم ولى به یارى خداوند همچنان به تلاش و کوشش خود ادامه مى دهیم و در عمل به همه غربزدگان و شرقزدگان و خودباختگانى که از مطرح کردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن کریم واهمه داشته اند، نشان مى دهیم که چگونه مى توان جامعه را از سرچشمه هاى معرفت کتاب خدا و هدایت اسلام عزیز سیراب نمود، که بحمدالله همه اینها از برکات و ورود علما در مسائل سیاسى و استنباط احکام در مسائل مستحدثه بوده است، که روحانیت کشور ایران فقط به خطابه و وعظ و ذکر مسائل روزمره اکتفا ننموده است و با دخالت در مهمترین مسائل سیاسى کشور خود و جهان توانسته است قدرت مدیریت روحانیت اسلام را به نمایش بگذارد و اتمام حجتى براى همه قائلین به سکوت و سازشکاران بى تعهد و علم فروشان بى عمل باشد وتعجب است که چگونه بسیارى ازعلما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامى از نقش عظیم و رسالت الهى و تاریخى خود در این عصرى که بشریت تشنه معنویت و احکام نورانى اسلام است غافلند و عطش ملتها را درک نمى کنند و از التهاب و
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 331
گرایش جوامع بشرى به ارزشهاى وحى بیخبرند و قدرت و نفوذ معنوى خود را دست کم گرفته اند، که در همین شرایط پر زرق و برق حاکمیت علوم وتمدن مادى بر نسل معاصر، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفکران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسئولیت و عمل به وظیفه سنگین هدایت و رهبرى مردم، مى توانند دنیا را در قبضه نفوذ و حاکمیت قرآن در آورند و جلوى اینهمه فساد و استثمار و حقارت مسلمین را بگیرند و از لانه کردن شیاطین کوچک و بزرگ خصوصاً امریکا در ممالک اسلامى جلوگیرى کنند و به جاى نوشتن و گفتن لاطائلات و کلمات تفرقه انگیز و مدح و ثناى سلاطین جور و بدبین کردن مستضعفان به مسائل اسلام و ایجاد نفاق در صفوف مسلمین به تحقیق و نشر احکام نورانى اسلام همت بگمارند و با استفاده از این دریاى بیکران ملتهاى اسلامى، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدى- صلى الله علیه و آله وسلم- را پایدار نمایند.
آیا براى علماى کشورهاى اسلامى ننگ آور نیست که با داشتن قرآن کریم و احکام نورانى اسلام و سنت پیامبر- صلى الله علیه وآله وسلم- و ائمه معصومین- علیهم السلام- احکام و مقررات کفر در ممالک اسلامى تحت نفوذ آنان پیاده شود و تصمیمات دیکته شده صاحبان زر و زور و تزویر و مخالفان واقعى اسلام اجرا گردد و سیاستگذاران کرملین یا واشنگتن دستورالعمل براى ممالک اسلامى صادر کنند؟ علماى بلاد و کشورهاى اسلامى باید راجع به حل مشکلات و معضلات مسلمین و خروج آنان از سیطره قدرت حکومتهاى جور با یکدیگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براى حفظ منافع مسلمین سینه ها را سپر کنند و جلوى تهاجم فرهنگهاى مبتذل شرق و غرب را که به نابودى
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 332
نسل و حرث ملتها منتهى شده است را بگیرند، و به مردم کشورهاى خود آثار سوء و نتایج خود باختگى در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو کنند و به مردم و به دولتها خطر استعمار نو و شیطنت ابرقدرتها که جنگ و مسلمان کشى در جهان به راه انداخته اند، گوشزد کنند.
من مجدداً تأکید مى کنم که دنیا امروز تشنه حقایق و احکام نورانى اسلام است و حجت الهى بر همه علما و روحانیون تمام گردیده است، چرا که وقتى جوانان کشورهاى اسلامى براى دفاع از مقدسات دینى خود تا سر حد شهادت پیش رفته اند و براى بیرون کردن متجاوزان، خود را به دریاى حوادث و بلا زده اند و زندانها و شکنجه ها را به جان خریده اند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزیزان حزب الله لبنان و سایر کشورها مقاومت کرده اند و به جهاد علیه متجاوزان برخاسته اند، چه حجتى بالاتر از این و چه بهانه اى براى سکوت و مماشات و در خانه نشستن و تقیه کردنهاى بیمورد مانده است؟
علما و روحانیت متعهد اسلام اگر دیر عمل کنند، کار از کار مى گذرد. البته ما درد تنهایى بعض از علما و متعهدینى که در شهرها و کشورهایشان در محاصره سرنیزه ها و فشار تحلیلها و حکمهاى نامشروع علماى سوء و دربارى گرفتار آمده اند [را] احساس مى کنیم ولى به همه این عزیزان که در فشار جباران مى باشند، موعظه خدا رایادآور مى شویم که أَنْ تَقُومُوا لله مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا؛ براى خدا قیام کنید و از تنهایى و غربت نهراسید، مساجد بهترین سنگرها و جمعه و جماعات مناسبترین میدان تشکل و بیان مصالح مسلمین مى باشند. امروز دولتها و سرسپردگان ابرقدرتها اگر چه به جنگ جدى با مسلمانان
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 333
برخاسته اند وهمچون دولت هند مسلمانان بیگناه و بى پناه و آزاده را قتل عام مى کنند ولى هرگز جرأت و قدرت تعطیل مساجد و معابد مسلمین را براى همیشه ندارند ونور عشق و معرفت میلیونها مسلمان را نمى توانند خاموش کنند. در عین حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبى و سیاسى علماى اسلام را به تعطیلى بکشانند و حتى علماى اسلام را در ملأ عام به دار کشند، خود دلیل مظلومیت اسلام و موجب توجه بیشتر مسلمانان به روحانیت و پیروى از آنان مى شود. مگر نه این است که خداوند از علما پیمان گرفته است که در برابر ستم ستمکاران و ظلم جنایت پیشگان ساکت و آرام نمانند؟ مگرنه این است که علما حجت پیامبران ومعصومین بر زمین هستند؟ پس باید علما و روشنفکران و محققان به داد اسلام برسند و اسلام را از غربتى که دامنگیرش شده است نجات دهند و بیش ازاین ذلت و حقارت را تحمل نکنند و بت سیادت تحمیلى جهانخواران را بشکنند و با بصیرت و سیاست چهره منور و پراقتدار خود را آشکار سازند و در این راستا، دو چهره ها و روحانى نمایان و دین به دنیافروشان و قیل و قال کنندگان را از خود و از کسوت خود برانند و اجازه ندهند که علماى سوء و تملق گویان ظلمه و ستمگران، خود را به جاى پیشوایان و رهبران معنوى امتهاى اسلامى بر مردم تحمیل کنند و از منزلت و موقعیت معنوى علماى اسلام سوء استفاده کنند. روحانیون متعهد اسلام باید از خطر عظیمى که از ناحیه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگویند، چرا که این بیخبران هستند که حکومت جابران و ظلم سران وابسته را توجیه و مظلومین را از استیفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسیق و کفر مبارزان وآزادیخواهان در راه خدا حکم
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 334
مى دهند، که خداوند همه ملتهاى اسلامى را از شرور و ظلمت این نا اهلان و دین فروشان نجات دهد.
و یکى از مسائل بسیار مهمى که به عهده علما و فقها و روحانیت است، مقابله جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سیاستهاى اقتصاد سرمایه دارى و اشتراکى در جامعه است، هرچند که این بلیه دامنگیر همه ملتهاى جهان گردیده است و عملًا بردگى جدیدى بر همه ملتها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پیوند خورده اند و حق تصمیم گیرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبیعت و سرزمینهاى حاصلخیز جهان و آبها و دریاها و جنگلها و ذخایر، به فقر ودرماندگى گرفتار آمده اند و کمونیستها و زراندوزان و سرمایه داران با ایجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حیات وابتکار عمل را از عامه مردم سلب کرده اند و با ایجاد مراکز انحصارى وچند ملیتى، عملًا نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته وهمه راههاى صدور و استخراج و توزیع و عرضه وتقاضا و حتى نرخ گذارى و بانکدارى را به خود منتهى نموده اند وبا القاى تفکرات و تحقیقات خود ساخته، به توده هاى محروم باورانده اند که باید تحت نفوذ ما زندگى کرده و الّا راهى براى ادامه حیات پابرهنه ها، جز تن دادن به فقر باقى نمانده است و این مقتضاى خلقت و جامعه انسانى است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهى اندک هم از پرخورى و اسراف وتعیشها جانشان به لب آید. به هر حال این مصیبتى است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کرده اند و کشورهاى اسلامى به واسطه ضعف مدیریتها و وابستگى، به
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 335
وضعیت أسفبار گرفتار شده اند که این به عهده علماى اسلام و محققین و کارشناسان اسلامى است که براى جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه هاى سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند. البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه هاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه دارى غرب و اشتراکى شرق، بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامى همچون جمهورى اسلامى ایران نیازمند به زمان باشد، ولى ارائه طرحها و اصولًا تبیین جهت گیرى اقتصاد اسلام در راستاى حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومى آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهیدستى به شمار مى رود و بیان این حقیقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برترى اى از این جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولویتى به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلّم راه شکوفایى و پرورش استعدادهاى خفته و سرکوب شده پابرهنگان را فراهم مى کند. و تذکر این مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالى خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامى نفوذ کنند ومال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواسته هاى خود را تحمیل کنند، این خود بزرگترین عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرایش آنان به اخلاق کریمه و ارزشهاى متعالى و فرار از تملق گوییها مى گردد و حتى بعض ثروتمندان را از اینکه تصور کنند
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 336
که مال و امکاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست متنبه مى کند.
خلاصه کلام اینکه بیان این واقعیت که در حکومت اسلامى بهاى بیشتر و فزونتر از آنِ کسى است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مدیران وکارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگى است که نصیب اولیا شده و عملًا به شبهات و القائات خاتمه مى دهد، که بحمدالله در جمهورى اسلامى ایران، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است.
و همچنین مسئولین محترم کشور ایران على رغم محاصرات شدید اقتصادى وکمبود درآمدها، تمامى کوشش و تلاش خود را صرف فقرزدایى جامعه کرده اند و همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسئولین کشور ما است که روزى فقر و تهیدستى از جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند. خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان ازاعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ما است که به حمایت از پابرهنگان برخاسته
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 337
است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است. از آنجا که محرومیت زدایى، عقیده و راه و رسم زندگى ما است، جهانخواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و براى ناتوان ساختن دولت ودست اندرکاران کشور ما حلقه هاى محاصره را تنگتر کرده اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمى و تاریخى تا مرز هزاران توطئه سیاسى- اقتصادى ظاهر ساخته اند و بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبى و سایر ارزشهاى ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند و مسلّم هر قدر کشور ما به طرف فقرزدایى و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملتهاى جهان به اسلام زیادتر مى شود و روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخى و بیش از هزار ساله پناهگاهىِ محرومان را براى خود حفظ کنند و به سایر مسئولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید گرایش و توجه بى شائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بیدریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم.
البته پرواضح است که همه اقشار کشور ما در انقلاب سهیم و شریکند و همه براى خدا و انجام وظیفه الهى خود وارد صحنه ها شده اند و مقصد خدا است و هرگز آمال بلند و الهى خود را به مسائل مادى آلوده نمى کنند و با کمبودها ازمیدان به در نمى روند، چرا که کسى که براى خدا جان ومال فدا مى کند، به خاطر شکم و دنیا از پا در نمى آید، ولى وظیفه ما و همه دست اندرکاران است که به این مردم خدمت کنیم و در غم و شادى ومشکلات آنان شریک باشیم که گمان نمى کنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومین وجود
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 338
داشته باشد. راستى وقتى که پابرهنه ها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به احکام اسلامى تا سر حد قربانى نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستى خود داده اند و در همه صحنه ها بوده اند- و ان شاءالله خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا مى دهند، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم! ما مجدداً مى گوییم که یک موى سر این کوخ نشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برترى دارد.
و آخرین نکته اى که در اینجا ضمن تشکر از علما و روحانیون و دولت خدمتگزار حامى محرومان باید از باب تذکر عرض کنم و بر آن تأکید نمایم، مسئله ساده زیستى و زهدگرایى علما و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانى خود مى خواهم که در زمانى که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است واداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زىّ روحانى خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ایران است، پرهیز کنند و برحذر باشند که هیچ آفت و خطرى براى روحانیت و براى دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که بحمدالله روحانیت متعهد اسلام امتحان زهدگرایى خود را داده است، ولى چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانیت بعد از این براى خدشه دار کردن چهره این مشعلداران هدایت و نور، دست به کار شوند و با کمترین سوژه اى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که ان شاءالله موفق نمى شوند. 229
***
کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 339