فروتنی
حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل رؤسای جمهوری نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه می آمد جلوس می کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می کردند؛ و طوری بود اجتماعشان که کسی که از خارج می آمد نمی فهمید که کی رئیس مملکت است و کی صاحب منصب است و کی از فقراست. لباسْ همان لباس فقرا و عشرتْ همان عشرت فقرایی. و در اجرای عدالت طوری بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین ترین افراد ملت بر شخص اول مملکت، بر سلطان، بر رعیت ادعایی داشت و پیش قاضی می رفت، قاضی شخص اول مملکت را احضار می کرد و او هم حاضر می شد.(640)
18 / 8 / 57
* * *
ما یک کسی را می خواهیم که ـ البته نمی شود این ـ اینکه من می گویم می خواهیم شبیهِ، آن هم نه یک شبیهِ نزدیک، شبیهِ بسیار دور، مثل حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ که زمان سلطنتش، استغفرالله که سلطنت می گویم، امارت، امارت شرعیه اش، خلافتش که اینقدر طول و عرض داشت، حجاز و مصر و عراق و ـ نمی دانم ایران و همۀ اینها را داشت، آن وقت بعد پا می شد خودش راه می افتاد در خانۀ این زن رفت و آن زن و آن زن، بعد از اینکه خانۀ یک زنی رفته ـ به حَسَب آنطوری که تاریخ نقل می کند و آقایان نقل می کنند ـ رفته و دلجویی کرده به بچه ها ... بعد کاری می کند که این بچه کوچکها بخندند. یک کاری که آدمهای متعارف عادی نمی کنند، یک آدم ماورای طبیعت این کار را می تواند بکند؛ یک صدایی در می آورد که این بچه بخندد! می گوید می خواستم اینها، اول که من رفتم گریه می کردند، می خواستم با خنده بیرون بیایم.(641)
1 / 11 / 57
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 249 حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ آن وقت که حکومت یک مملکتی بود که چندین مقابل ایران بود، مصر بود، حجاز بود، عراق بود، ایران بود، سوریه بود ـ عرض کنم ـ یمن بود، همۀ اینها تحت سیطرۀ او بود، مثل سایر مردم می آمد با مردم می نشست و معاشرت می کرد. برای اینکه از مردم نمی ترسید. ظلم نکرده بود به مردم تا بترسد، از آنها. خلافی نکرده بود که از مردم [بترسد.] برای مردم بود؛ مردم او را حامی خودشان می دانستند.(642)
12 / 4 / 58
* * *
درست مثل صدر اسلام. اطاعت بدون هیچ اغماضی باید باشد، و محبت و دوستی و برادری هم باید باشد. حضرت امیر ـ علیه السلام ـ رئیس کل قوا بودند، ولی نسبت به سایر افراد ارتش اسلام هم عطوفت داشتند.(643)
25 / 2 / 59
* * *
حضرت امیر هم با اینکه دَه مقابل او سعۀ مملکتش بود، در خیابانها آنطوری، در کوچه و بازار آنطور [می آمد؟ ]خوب، در کوچه و بازار مثل یک آدمی می آمد که نمی شناختندش بعضیها.(644)
20 / 6 / 59
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 250