امارت
[پیامبر(ص)] تشکیل یک حکومت عادلانه که پایه اش بر قوانین آسمانی استوار بود داد و پس از بیست و چند سال کوششهای طاقت فرسا با گفتارهای منطقی الهی و سیره و کردار عادلانه و اخلاق بزرگ جالب قلوب و نیروهای شگرف آسمانی و زمینی و جانبازی فداکاران در راه آیین مقدس خدایی موفق به یک تشکیلات با اساسی شد که پایه اش با عدالت و توحید برقرار بود و پیغمبر اسلام چنانچه می دانید و در تواریخ جهان خواندید تا آخرین روز زندگانیش از کوشش در راه انداختن چرخهای توحید خدا و توحید کلمه و توحید آرا و عقاید خودداری نکرد تا پایۀ دین و آیین و نظام مدینۀ فاضله استوار و برقرار شد.(288)
* * *
رسول اکرم(ص) [که] در رأس تشکیلات اجرایی و اداری جامعۀ مسلمانان قرار داشت. علاوه برابلاغ وحی و بیان و تفسیر عقاید و احکام و نظامات اسلام، به اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را به وجود آورد. در
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 117 آن زمان مثلاً به بیان قانون جزا اکتفا نمی کرد، بلکه در ضمن به اجرای آن می پرداخت: دست می برید؛ حد می زد و رجم می کرد.(289)
* * *
تاریخ گواهی می دهد که [پیامبر اکرم(ص)] تشکیل حکومت داده، و به اجرای قوانین و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به ادارۀ جامعه برخاسته است. والی به اطراف می فرستاده؛ به قضاوت می نشسته، و قاضی نصب می فرموده؛ سفرایی به خارج و نزد رؤسای قبایل و پادشاهان روانه می کرده؛ معاهده و پیمان می بسته؛ جنگ را فرماندهی می کرده. و خلاصه، احکام حکومتی را به جریان می انداخته است.(290)
* * *
رسول اکرم که تاریخش را خوب می دانید دیگر که تنهایی مبعوث شد، سیزده سال نقشه کشید و ده سال جنگ کرد، نگفت که ما را چه به سیاست. اداره کرد ممالکی را، مملکتی را، نگفت ما چکار داریم..(291)
29 / 11 / 56
* * *
در صدر اسلام قلوب مردم متوجه به حکومت بود. حکومت صدر اسلام؛ حکومت در قلوب بود. و لهذا با جمعیتهای کم بر امپراتوریهای بزرگ غلبه کردند.(292)
13 / 12 / 59
* * *
پیغمبر اسلام در سیاست دخالت نمی کرد؟ می توانید بگویید پیغمبر هم یک عامل سیاسی بوده، پس کنار؟ در امور سیاست وارد نمی شد؟ تمام عمرش در امور
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 118 سیاسی بود؛ تمام عمرش را صرف کرد در سیاست اسلامی و حکومت اسلامی تشکیل داد.(293)
10 / 4 / 60
* * *
اینها از اول وارد سیاست بودند؟ مدتی که مکه بود، حضرت رسول (ص) نمی توانست یک حکومتی تشکیل بدهد، لکن مشغول جمع آوری افراد بود، مشغول یک سیاست زیرزمینی بود. بعد که کار را درست دید و آمدند به مدینه، آنجا دیگر حکومتی بود، تشکیل دادند و فرستادند. همان آخری هم که در رختخواب رحلت خوابیده بودند، جیش اسامه بیرون شهر مهیا بودند برای رفتن و حضرت رسول گفت: «خدا لعنت کند کسی را که تخلف کند» ـ به حسب روایت ـ از جیش اسامه. قضیه، بعد از مرگشان هم می خواستند درست بکنند ـ کردند درست. آن همه شمشیری که حضرت امیر زد، به ما حالی کرده بودند که یکی از خلاف مروتها پوشیدن لباس جندی است. این خلاف است، این با عدالت نمی سازد! حضرت امیر هم مگر عادل نبود؟ سیدالشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن کاری که سیدالشهدا می کرد؟! آن کاری که حضرت امیر می کرد؟!(294)
10 / 4 / 60
* * *
پیغمبراکرم کدام روز نشست همین طوری فقط مسئله بگوید، کاری به کار جامعه نداشته باشد؟ اینهایی که می گویند «آخوند چه کار دارد به امور سیاسی»، پیغمبراکرم کدام روزش از مسائل سیاسی خارج بود؟ دولت تشکیل می داد، با اشخاصی که به ضد
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 119 اسلام، ستمگر بر مردم بودند، با آنها مبارزه می کرد، جنگ می کرد.(295)
18 / 6 / 60
* * *
شما اگر صدر اسلام را ملاحظه کنید، می بینید که اسلام از زمان پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حکومت تشکیل داده است، قوای نظامی و انتظامی داشته است. در سیاستها دخالت می کرده است و مسجد النبی مرکز سیاست اسلامی بوده است و ثقل قدرت اسلامی.(296)
3 / 5 / 61
* * *
رسول الله ، پایۀ سیاست را در دیانت گذاشته است. رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تشکیل حکومت داده است؛ تشکیل مراکز سیاست داده است. و سایر خلفای اسلام تا آنجایی که به انحراف کشیده نشده بود در صدر اسلام، باید همۀ آنها را نفی کنند. باید آنها را این آخوندهای درباری و این سلاطین نوکر مآب، باید پیغمبر اکرم و خلفای اسلام را طرد کنند، و بگویند که آنها مسلم نبودند. برای اینکه آنها دخالت در سیاست می کردند. سیاستی که در صدر اسلام بود یک سیاست جهانی بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت می کرد به اسلام؛ و دعوت می کرد به سیاست اسلامی و حکومت تشکیل داد، و خلفای بعد حکومت تشکیل دادند. و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتی که انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند.(297)
12 / 10 / 61
* * *
ما تابع حضرت رسول و ائمه ـ علیهم السلام ـ هستیم که همۀ امور دست آنها بود،
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 120 حکومت تشکیل دادند و مردم را هدایت نمودند.(298)
4 / 3 / 62
* * *
اصولاً اساس اسلام از سیاست است. به وسیلۀ پیغمبر اسلام و پس از آن تا مدت ها حکومت تشکیل داده می شد، و آنها تمام امور سیاسی را در دست می گرفتند.(299)
2 / 6 / 62
* * *
پیغمبر اکرم در عین حالی که وظایف شخصی خودش را بجا می آورد و خلوتها با خدای تبارک و تعالی داشت، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید. ذکر می گفت، لکن همان ذکر هم خودسازی بود. دعا می کرد، ولی همان دعا هم، هم خودسازی و هم مردمسازی بود و مردم را تجهیز می کرد برای مقاومت. تمام ادعیه ای که در لسان او و ائمۀ مسلمین واقع شده است، تمام این ادعیه، در عین حالی که دعوت به معنویات است، از راه دعوت معنویات، تمام مسائل مسلمین اصلاح می شود.(300)
23 / 2 / 63
* * *
آن وقت هم که به مدینه تشریف آوردند و تشکیل حکومت دادند، باز هم منتظر این نشدند که قدرت زیاد پیدا بکنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده تری بجا آوردند، و مردم را به وظایف شخصی و اجتماعی، سیاسی دعوت کردند.(301)
23 / 2 / 63
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 121 رسول خدا سیاست داشت و حکومت بدون سیاست ممکن نیست.(302)
2 / 6 / 65
* * *
رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است، وقتی که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای اینکه، عدالت ایجاد بشود.(303)
2 / 6 / 65
* * *
مسئلۀ حکومت در زمان پیغمبر بوده و سیاست هم بوده در زمان امیرالمؤمنین بوده و سیاست هم بوده.(304)
2 / 6 / 65
* * *
اگر پیغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدینه نشسته بود و قرآن را ذکر کرده بود و دیگر کاری هم نداشت، ما هم می رفتیم همین کار را می کردیم؛ ما تأسی می کردیم. اما کسی که آمده است، از همان اول که آمده است در مکه مشغول مبارزه بوده است ـ یک نحوی غیر از آن نحوی که در مدینه دیگر مسلحانه بود ـ تا وقتی آمد مدینه، در مدینه که آمد حکومت تشکیل داد. فرستاد؛ مبلغ فرستاد؛ حکومت فرستاد در همه جا؛ آن جایی که دستش می رسید. مژده داد ایشان به مردم که ما می گیریم دنیا را، همه را از بین می بریم، روم را از بین می بریم، ایران را از بین می بریم؛ یعنی، از آن وضعی که آنها دارند که بت پرستی می کنند یا آتش پرستی می کنند، این را از بین می برند. و الاّ احیا کردند همین مدت کوتاهی که پیغمبر اکرم زندگی کرد؛ احیا کرد بشر را.
مسلمین باید تأسی کنند به او که او چه کرد، ما هم باید آن کار را بکنیم: او حکومت تشکیل داد، ما هم باید حکومت تشکیل بدهیم؛ او جنگ کرد، ما هم باید جنگ بکنیم؛ او
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 122 دفاع کرد، ما هم باید دفاع کنیم.(305)
19 / 8 / 66
* * *
پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزۀ بسط عدالت اجتماعی..(306)
15 / 3 / 68
* * *
حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامۀ عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامۀ آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است.(307)
15 / 3 / 68
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 123