خیرخواهی
فرمودۀ حضرت رسالت پناه، صلّی الله علیه و آله و سلّم، که فرمود: «ما اُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 86 ماٰ أوذیتُ». یعنی «اذیت نشد پیغمبری مثل اذیتی که من شدم.» نیز به این معنی برگردد. زیرا که هرکس عظمت و جلالت ربوبیت را بیشتر ادراک کند و مقام مقدّس حق جل و علا را زیادتر بشناسد، از عصیان بندگان و هتک حرمت آنها بیشتر متأثر و متألم گردد؛ و نیز هرکس رحمتش و عنایت و لطفش به بندگان خدا بیشتر باشد، از اعوجاج و شقاوت آنها بیشتر اذیت می شود؛ و البته خاتم النبیین، صلّی الله علیه و آله، در این مقامات و سایر مدارج کمالیه از انبیا و اولیا و سایر بنی الانسان کاملتر بوده، پس اذیتش بیشتر و تأثرش بالاتر بوده [است].(204)
* * *
در شدت شفقت و رأفت آن بزرگوار بر همه عائله بشری بس است آیه شریفه اول سوره شعراء که فرماید: «لعلک باخع نفسک الاّ یکونوا مؤمنین» و در اوایل سوره کهف که فرماید «فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذالحدیث اسفا» سبحان الله تأسف به حال کفار و جاحدین حق و علاقه مندی به سعادت بندگان خدا کار را چقدر به رسول خدا، صلی الله علیه و آله، تنگ نموده که خدای تعالی او را تسلیت دهد و دل لطیف او را نگهداری کند که مبادا از شدت هم و حزن به حال این جاهلان بدبخت دل آن بزرگوار پاره شود و قالب تهی کند.(205)
* * *
پیغمبر اکرم عقده اش از همه بیشتر بود، برای این که آنچه او یافته بود، آنچه از قرآن در قلب او نازل شده بود برای چه کسی بیان بکند مگر آن که رسیده [باشد] به مقام
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 87 ولایت تامّه. شاید یکی از معانی «ماأُوذِیَ نَبِیُّ مِثْلَ ماأوذیتُ» اگر وارد شده باشد از رسول الله ـ این باشد که یک آدمی که آنچه را باید برساند نتواند برساند؛ آن که کسی را نیابد که به او آنچه یافته بگوید، تأثّر دارد. [خصوصاً ]آنچه که او یافته بود فوق همۀ آنها بود که سایرین یافته بودند. و کسی که یافته است اموری [را] و میل دارد همه بیابند، و نتواند برساند تأثّر[ش چقدر است؟] آن پدری که می خواهد بچه اش شمس را ببیند ولی بچه کور است تأثّرش چقدر است؟(206)
* * *
شام و عراق را پیغمبر و امیر نمی خواستند. آنها می خواستند اینها را آدم کنند، می خواستند جان مردم را از دست مستکبرین رهایی ببخشند.اینها هم همانها بودند که اصحاب دعا بودند. همین دعای کمیل را که از حضرت امیر وارد شده[ببینید]، همین آدم کمیل بخوان شمشیر بزن است.(207)
* * *
پیغمبر اکرم این طور بوده که حتی کفار را هم وقتی که ملاحظه می فرمود که اینها مسلم نمی شوند، غصه می خورد برای آنها که چرا باید اینها مسْلم نشوند و بعد به آن شقاوتها و به آن عذابها برسند.(208)
17 / 7 / 58
* * *
پیغمبر اکرم برای این کافرهایی که مسلمان نمی شدند و مؤمن نمی شدند غصه می خورد. در آیۀ شریفه هست که: مثل اینکه می خواهی خودت را هلاک کنی برای اینها. می خواست که همۀ عالم به نور برسند. مبعوث شده بود برای اینکه همۀ این هیاهوهایی که در دنیا هست و این
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 88 هیاهوها برای خود است، برای رسیدن به قدرت خود است، این هیاهوها را از بین ببرد، و یک خداخواهی در مردم ایجاد کند، توجه به نور ایجاد کند.(209)
2 / 10 / 58
* * *
نقل است که پیغمبر اسلام دید یک عده ای را گرفته اند، اسیر کرده اند دارند می آورند، فرمود: که ما باید با زنجیر اینها رابه بهشت ببریم. آنقدر پیغمبر غصه می خورد به اینکه این مردم هدایت نمی شوند، که خدا به او تسلیت می فرماید که فَلَعلَّکَ بٰاخِعٌ نَفْسَکَ عَلیٰ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهٰذَا الْحَدیثِ اَسَفاً. قضیه، قضیۀ ایمان است نه قضیۀ گرفتن یک جایی و سلطه پیدا کردن به یک کشور است، قضیه این است که ایمان بیاورند.(210)
15 / 4 / 59
* * *
انبیا دنبال این بودند که چرا باید این بشری که فطرتاً باید فطرت سالم داشته باشد، چرا باید اینطور باشد. رسول اکرم برای این غصه می خورد. در وحی هم به او گفته است که: مثل اینکه تو خودت را داری به کشتن می دهی که اینها ایمان نمی آورند.(211)
6 / 8 / 59
* * *
پیغمبر اکرم برای این مشرکینی که به جهنم خودشان را می فرستادند، برای اینها تأسف می خورد، غصه می خورد برای اینها. اسلام دین رحمت است.(212)
21 / 2 / 60
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 89 پیغمبر اسلام برای اینکه مردم تربیت نمی شدند غصه می خورد به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسلیت می داد؛ در مشقّت بود، خدای تبارک و تعالی به او خطاب می کند که ما قرآن را نفرستادیم که تو در مشقّت باشی. و برای ملتها از پدر برای اولادش، از پدر مهربان برای اولادش، بر ملتهای عالم او بیشتر غصه می خورد و کافرها را وقتی که می دید که اینها به مجرای طبیعی انسانی نمی آمدند، برای آنها متأسف بود.(213)
23 / 10 / 60
* * *
همان طوری که پیغمبر اکرم مأمون نبود، برای او آن همه می گفتند، برای امیرالمؤمنین هم آن همه می گفتند. لکن آنها برای این که، کارشان برای خدا بود از این که بگویند فرض کنید که؛ «مگر امیرالمؤمنین نماز هم می خواند؟ مگر علی نماز هم می خواند که تو مسجد کشتندش؟» او از این ناراحت نمی شود. اگر ناراحت بشود، برای این که چرا یک آدمی این طور است، نه چرا برای من می گوید. انبیا، ناراحت اگر می شدند برای این بود که چرا باید بندگان ـ این مردمی که آمدند در این جا و بنده هستند ـ خودشان را مستقل بدانند و برای خودشان کار بکند و فساد بکنند، برای این دلسوزی می کردند. و احتمال من می دهم که ماٰ اوُذِیَ نبیٌ مِثْلَ ماٰ اُوذیتْ هم، این معنا باشد. من احتمال می دهم که آن معرفتی که رسول خدا داشت، دیگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازۀ ایشان نبود. و هر چه مقامات بیشتر است راجع به معصیت هایی که در عالم می شود، بیشتر اذیت می شود. اگر بشنود که در آن سر دنیا یک کسی یک کسی را اذیت کرده این ناراحت بشود، نه از باب این که شهر خودم است، نه از باب این که مملکت خودم است، اقربای خودم است، از باب این که یک مظلوم در دنیا واقع شده.(214)
1 / 1 / 64
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 90